Archives

ماشین ظرفشویی چگونه کار می کند؟

ماشین ظرفشویی اساسا یک ربات است که ظرفهای کثیف را تمیز می کند و آب می کشد. انسانها فقط باید ظرفها را در آن بچینند، ماده شوینده را اضافه کنند، تنظیمات صحیح را انجام دهند و آن را روشن کنند. اما ماشین ظرفشویی خودش کارهای زیر را مستقلا انجام می دهد:

  • آب را اضافه می کند.
  • آب را تا دمای مناسب گرم می کند.
  • در محفظه حاوی ماده شوینده را در زمان مناسب باز می کند.
  • آب را از طریق پاشنده ها می پاشد تا ظرفها را تمیز کند.
  • آب کثیف را خارج می کند.
  • آب بیشتری بر ظرفها می پاشد تا آنها را آب بکشد.
  • دوباره آب را خارج می کند.
  • در صورتی که کاربر گزینه مربوطه را انتخاب کرده باشد، هوا را گرم می کند تا ظرفها را خشک کند.

علاوه بر آن، ماشینهای ظرفشویی خودشان را زیر نظر دارند تا از پیشرفت کار در مسیر صحیح اطمینان حاصل کنند. یک زمان سنج (یا یک رایانه کوچک) زمان هر دوره را تنظیم می کند. یک دماسنج، دمای هوا و آب را می سنجد تا از گرم شدن بیش از حد و در نتیجه آسیب رساندن به ظروف جلوگیری کند. یک حسگر دیگر سطح آب را اندازه می گیرد تا با خروج آب اضافی از غوطه ور شدن ظروف در آب جلوگیری کند. برخی ماشینهای ظرفشویی مجهز به حسگرهایی هستند که میزان کثیفی آبی که ظرفها را شسته اندازه می گیرد. زمانی که آب به اندازه کافی تمیز باشد ماشین ظرفشویی می فهمد که ظرفها تمیز شده اند.

در این مقاله نگاهی می کنیم به اینکه ماشین ظرفشویی چگونه کارش را انجام می دهد، چگونه از آن استفاده کنیم و چه ویژگیهایی را هنگام خرید آن مد نظر داشته باشیم.

درون ماشین ظرفشویی

ماشین ظرفشویی

هرچند ماشینهای ظرفشویی به گونه ای ساخته و طراحی می شوند که آب از آنها به بیرون نشت نکند اما در واقع اتاقک ماشین ظرفشویی هیچگاه مملو از آب نمی شود بلکه صرفا بخش کوچکی در کف ماشین ظرفشویی از آب پر می شود. در آنجا آبگرمکن آب را به دمای ۵۵ تا ۶۰ درجه سانتیگراد می رسانند. سپس تلمبه ای آب را به پاشنده ها می رساند و در آنجا آب با فشار به سمت ظرفهای کثیف پاشیده می شود. نیروی آب همچنین باعث چرخش پاشنده ها می شود. زمانی که شستن و آب کشیدن تمام می شود آب دوباره در کف ماشین ظرفشویی جمع می شود و از آنجا تلمبه آب را به بیرون می فرستد.

مرحله انتهایی یا خشک کردن الزامی نیست. گرم کننده واقع در کف ظرفشویی هوا را گرم می کند تا ظرفها زودتر خشک شوند. بسیاری افراد صرفا اجازه می دهند ظرفها خودشان خشک شوند تا در مصرف انرژی هم صرفه جویی شود.

ماشین ظرفشویی از نظر مکانیکی چندان پیجیده نیست. بخشهای اصلی ماشین ظرفشویی شامل سازوکار کنترل، شیر ورودی آب و تلمبه است.

ساز و کار کنترل

ساز و کار کنترل داخل ماشین ظرفشویی و پشت صفحه کنترل قرار دارد. بسیاری از دستگاهها از یک سامانه ساده الکترومکانیکی استفاده می کنند: یه زمانسنج که زمان هر مرحله را تعیین می کند و عمل مناسب را در زمان مناسب شروع می کند (مانند آزاد کردن ماده شوینده یا قرص، شستن و خارج کردن آب). دستگاههای گرانتر ممکن است دارای یک رایانه باشند. دستگاههای امروزی معمولا تا زمانی که در بسته نباشد شروع به کار نمی کنند. برخی دستگاهها مجهز به قفل ایمنی کودک هستند.

شیر ورودی

شیر ورودی جایی است که آب لوله کشی منزل از طریق آن وارد ماشین ظرفشویی می شود. تلمبه آب را وارد دستگاه نمی کند بلکه وقتی شیر ورودی باز می شود آب با فشار خودش وارد دستگاه می شود.

تلمبه

یک موتور الکتریکی تلمبه را به کار می اندازد. در مرحله تلمبه کردن، تلمبه آب را با فشار وارد پاشنده ها می کند. در مرحله خارج کردن آب هم تلمبه آب را به سمت بیرون هدایت می کند. موتور و تلمبه در زیر کف ماشین ظرفشویی و در ناحیه مرکز تعبیه شده اند. دو نوع تلمبه وجود دارد:

  • دو جهته: این نوع تلمبه می تواند آب را به سمت پاشنده ها بفرستد و همچنین می تواند آب را با تغییر جهت موتور از دستگاه خارج کند. این نوع تلمبه ها معمولا به صورت عمودی نصب می شوند.
  • یک جهته: در این نوع تلمبه موتور فقط در یک جهت کار می کند. بنابراین جهت حرکت آب فقط با استفاده از باز و بسته کردن شیرها و لوله هایی که به شکل مناسب تعبیه شده اند تغییر داده می شود.

ماشینهای ظرفشویی می توانند به دو شکل ثابت و قابل حمل نصب شوند. دستگاههای قابل حمل دارای بدنه و سطح شکیل و زیبا هستند. وقتی از آنها استفاده نمی شود در گوشه ای کنار دیوار قرار داده می شوند و زمانی که استفاده می شوند به محلی که شیلنگ خروجی آنها را بتوان قرار داد منتقل می شوند. در دستگاههای با نصب دائم، ماشین ظرفشویی در محلی درون قفسه بندی آشپزخانه قرار داده می شود و شیلنگ خروجی و شیر ورودی در محل متصل می شوند.

استفاده از ماشین ظرفشویی

هرچند ماشین ظرفشویی بیشتر کار را خودش انجام می دهد، انسانها هم وظایفی دارند که باید انجام بدهند. در زیر برخی توصیه ها برای استفاده ایمن، موثر و پربازده از ماشین ظرفشویی را می خوانیم:

  • هیچ وقت از مایع ظرفشویی معمولی استفاده نکنید.
  • بیش از اندازه ماشین ظرفشویی را بار نکنید. همیشه باید مقداری فضا برای پاشنده ها بگذارید که بتوانند آب را به همه ظروف بپاشند.
  • کثیفترین سمت ظروف را رو به پاشنده ها قرار دهید.
  • استیل و نقره را با هم در ماشین نگذارید. قرار دادن دو فلز مختلف در مکانی با این همه آب و رطوبت باعث خوردگی فلزات می شود.
  • کاسه ها، قاشقها و دیگر ظروف مشابه یکدیگر را از هم جدا نگه دارید تا داخل هم فرو نروند و جلوی برخورد آب با یکدیگر را نگیرند.
  • چوب، چدن، چینی ظریف، کریستال یا ظرفهای نقاشی شده با دست را در ماشین ظرفشویی قرار ندهید. اینگونه اقلام را با دست بشویید.
  • ماشین ظرفشویی را در ساعتی از روز که فشار آب بالاست استفاده کنید، مثلا آخر شب. ماشین ظرفشویی زمانی بهتر کار می کند که آب را برای مقاصد دیگر همچون شستن لباس استفاده نمی کنید.
  • اگر آب لوله کشی منزل سخت است، ماده شوینده بیشتری استفاده کنید.
  • در جایگاه پایین پلاستیک قرار ندهید مخصوصا وقتی که از آب داغ استفاده می کنید چرا که حرارت آبگرمکن می تواند پلاستیک را ذوب کند.
  • ظروف را پیش از قرار دادن در ماشین ظرفشویی تمیز نکنید. ماشینهای ظرفشویی روی خرده های غذا که به ظروف کثیف چسبیده برای تنظیم پی اچ (میزان اسیدی و بازی بودن محیط)  حساب می کنند. البته خرده های بزرگ غذا را باید حتما قبل از قرار دادن ظروف در ماشین ظرفشویی جدا کنید و در سطل آشغال بریزید.

ماده شوینده

ماده شوینده از اهمیت بالایی برخوردار است. شوینده ها با مواد معدنی و سختی آب مقابله می کنند. شوینده ها دارای حلالهایی هستند که مواد غذایی را حل می کنند، نرم کننده هایی دارند که مواد غذایی چسبیده به ظروف را نرم می کند و از ظرف جدا می کند. شما مجاز نیستید هر نوع شوینده ای را استفاده کنید، تنها شوینده هایی که مخصوص ماشین ظرفشویی هستند مجازند. شوینده های دیگر ممکن است به ظروف آسیب بزنند. اینکه چه نوع شوینده ای از قبیل قرص، پودر یا ژل استفاده کنید یک انتخاب شخصی است. هیچ شاهدی بر اینکه یکی از آنها بهتر از بقیه تمیز کند وجود ندارد.

مشکلی که بیشتر مردم با ماشینهای ظرفشویی پیدا می کنند این است که دیگر ظروف را تمیز نمی کنند. علت می تواند وجود بقایای غذا یا ماده شوینده ای باشد که جایی گیر کرده اند. فشار آب می تواند در این زمینه مقصر باشد و مشکل می تواند با تعویض شیر ورودی حل شود. مشکل رایج دیگر جمع شدن مواد معدنی است. اگر آب لوله کشی منزل سخت باشد، جمع شدن مواد معدنی می تواند برای پاشنده ها مشکل ایجاد کند. می توانید پاشنده ها را با سیم یا سوزن تمیز کنید و ماهی یک بار ماشین ظرفشویی را خالی و با مقداری سرکه در محفظه ماده شوینده به کار بیاندازید.

بعضی وقتها ماشین ظرفشویی نمی تواند آب را به خوبی خارج کند. ممکن است شیلنگ خروجی آب گرفته باشد یا تلمبه دچار مشکل شده باشد. علت دیگر می تواند این باشد که ماشین ظرفشویی بیش از اندازه پر از کف می شود و حسگرها نمی توانند کف شوینده را به عنوان آب تشخیص دهند و به همین دلیل خروج آب را زودتر متوقف می کنند. در این هنگام میزان ماده شوینده را کاهش دهید.

خرید ماشین ظرفشویی

ماشین ظرفشوییهای امروزی همگی با یک ساز و کار یکسان کار می کنند. حتی مدلهای ارزانتر هم ظرفها را به خوبی تمیز می کنند. به همین دلیل در هنگام خریدن ماشین ظرفشویی فقط باید به قابلیتهایی که می خواهید استفاده کنید توجه کنید و مدلهایی را که داری قابلیتهایی هستند که به درد شما نمی خورد نخرید. دوام، اندازه و راحتی کار مسایلی هستند که مدلهای مختلف را از هم متمایز می کنند.

ماشینهای ظرفشویی در اندازه های مختلف پیدا می شوند. مدلهای کوچک در ظرفشویی آشپزخانه جا می شوند، آب کمتری مصرف می کنند و می توانند کل ظروف را در بیست دقیق تمیز کنند. اما اندازه استاندارد ماشینهای ظرفشویی عرض شصت سانتیمتر است. هر چقدر عرض ماشین ظرفشویی بیشتر باشد طبیعتا ظروف بیشتری در آن جای می گیرد. در خانواده های بزرگتر ممکن است یک مدل هفتاد و پنج سانتی مناسبتر باشد.  ماشین ظرفشوییهای بزرگتر، تجاری قلمداد می شوند.

مدلهای ازرانتر دارای اتاقک پلاستیکی هستند در حالی که مدلهای گرانتر و متوسط دارای اتاقک استیل هستند. در مدلهای ارزان، باقیمانده غذا در یک صافی جمع می شود که باید مرتب خودتان تمیز کنید در حالی که در مدلهای گرانتر خردکننده هایی وجود دارد که قطعات غذا را ریز می کنند تا همراه آب از ماشین ظرفشویی خارج شوند.

مدلهای ارزانتر دارای کنترل مکانیکی هستند در حالی که مدلهای گرانتر ممکن است با دکمه کنترل شوند و دارای نمایش دیجیتال باشند اما این ارتباطی با عملکرد دستگاه در تمیز کردن ظروف ندارد.

طراحی ظاهر دستگاه هم می تواند بر قیمت تاثیرگذار باشد.

تضعیف صدا ممکن است قابلیتی باشد که ارزش کمی بیشتر پول دادن را داشته باشد. دستگاههای گرانتر معمولا عایق بندی صوتی بهتری دارند. البته دستگاههایی که قطعات درشت غذا را خرد می کنند بیش از بقیه دستگاهها سر و صدا دارند.

در هنگام خرید باید به میزان مصرف برق و آب دستگاه هم توجه داشت.


منبع: www.howstuffworks.com

آیا بدن انسان برای نوشیدن شیر در بزرگسالی طراحی شده است؟

پزشکان درباره فردی که نمی تواند شیر را هضم کند می گویند تحمل لاکتوز را ندارد. شاید به نظر برسد که نداشتن تحمل لاکتوز یک وضعیت استثنایی یا غیر عادی است – یا به عبارتی بیشتر انسانها مشکلی با نوشیدن شیر و مصرف لبنیات ندارند – و باید به کسانی که تحمل لاکتوز را ندارند کمک کرد که مشکلشان حل شود. اما به نظر می رسد افرادی که در اثر مصرف شیر، دچار باد معده می شوند و یا کلا وضعیت معده شان در اثر مصرف لبنیات به هم می ریزد در اکثریت هستند. در واقع افرادی که با شیر مشکل ندارند انسانهای عجیب و در اقلیتی هستند.

لاکتوز قند اصلی شیر تمام پستانداران است و همه با ژنی متولد می شوند که کد تولید لاکتاز است. لاکتاز آنزیمی است که که لاکتوز را تجزیه می کند. در دوران نوزادی، همه ما توانایی هضم شیر را داریم. روده کوچک لاکتاز تولید می کند که لاکتوز را به گلوکز و گالاکتوز تجزیه می کند. گلوکز و گالاکتوز به راحتی جذب دستگاه گردش خون می شوند. اما به دلایل نامعلوم ژن تولید لاکتاز، کمی پس از اینکه مصرف شیر مادر متوقف می شود، غیر فعال می گردد. بیشتر افراد از پنج سالگی به بعد هیچ لاکتازی تولید نمی کنند. در غیاب لاکتاز، لاکتوز هضم نشده در روده بزرگ ته نشین می شود و مشکلات و عوارض ناراحت کننده ای ایجاد می کند.

بعضی افراد اما از نوعی جهش ژنتیکی برخوردارند که به ژن تولید لاکتاز آنها اجازه فعالیت در سنین بالاتر می دهد. بعضی وقتها این ژن فقط چند سال بیشتر و گاهی هم تا آخر عمر فعال می ماند. در آمریکا این ژن در نود در صد مردم فعال می ماند. بنابراین در آمریکا تحمل نداشتن لاکتوز یک اتفاق نامعمول است. اما در سطح جهان بیش از شصت در صد مردم توانایی هضم لاکتوز را از دست می دهند. اکثر سفیدپوستها توانایی هضم شیر را در بزرگسالی حفظ می کنند در حالی که سیاه پوستها و زردپوستها اکثرا این توانایی را از دست می دهند.

دانشمندان نمی دانند چرا ژن تولید لاکتاز غیر فعال می شود اما می دانند که جهش ژنتیکی که منجر به حفظ توانایی هضم شیر در بزرگسالی شد، حدود ۷۵۰۰ سال پیش در اروپای مرکزی و در میان دامداران رخ داده است. همین جهش ژنتیکی در آفریقای شرقی هم در همان زمانها و در میان تولیدکنندگان محصولات لبنی رخ داده است.

توانایی هضم شیر ممکن است یک ویژگی حیاتی در دنیای امروز قلمداد نشود اما بدون شک زندگی را برای گروهی از مردم بسیار لذت بخش می کند. پس اگر جزء گروهی هستید که می توانید از خوردن بستنی و میلک شیک لذت ببرید به خاطر داشته باشید که شما یکی از آدهای خوش شانس هستید.


منبع: www.howstuffworks.com

تأثیر توصیه های پزشکی آشفته بر کاهش وزن افراد چیست؟

داشتن زنگی سالم ساده نیست و به همین دلیل است که بسیاری افراد خیلی زود قید آن را می زنند. خوشبختانه دانشمندان راز موفقیت در داشتن زندگی سالم را کشف کرده اند و به نظر می رسد به آن پیچیدگی که فکر می کنید نیست. در حقیقت سادگی کلید این راز است.

تحقیقات نشان می دهد که وقتی می خواهید به افراد برای داشتن زندگی سالم کمک کنید مثلا برای کاهش وزن یا ترک سیگار، مهمترین عامل موفقیت به کار بردن پیامهایی است که از جهت گیری یکسان برخوردار هستند. در واقع موفقیت وقتی حاصل می شود که پیامها مخلوطی از منع و تشویق نباشند. مثلا اگر پزشک به بیمار توصیه های منعی بکند مثل اینکه باید چربی هایت را کم کنی و باید زمان تلویزیون نگاه کردن را کاهش دهی احتمال موثر بودن توصیه هایش بیشتر می شود تا اینکه او را از چیزی منع و به چیز دیگری تشویق کند مثلا بگوید باید بیشتر ورزش کنی و کمتر شیرینی بخوری.

این یافته ها می تواند برای مشاوران بهداشتی و سلامتی مفید باشد تا با اجتناب از تدوین توصیه هایی که مخلوطی از منع و تشویق هستند به افراد تحت مشاوره خود انگیزه بیشتری برای کاهش وزن بدهند.


منبع: www.howstuffworks.com

آیا زیتون خام و غیر پرورده مفید است؟

زیتونی که تازه از درخت چیده شده حاوی مقادیر زیادی از ماده ای به نام اولیوروپین است که باعث طعم تلخ زیتون می شود. در آب نمک قرار دادن زیتون این ماده را تجزیه می کند و باعث می شود که زیتون طعم خوبی به خود بگیرد.

اما نکته ی جالب درباره ی زیتون غیر پرورده این است که هرچند خیلی بدمزه است اما شواهدی وجود دارد که اولیوروپین موجود در آن خواص بسیار خوبی برای سلامتی دارد و زیتون تنها منبع غذایی برای این ماده است. بعضی تحقیقات نشان می دهد که این ماده یک آنتی اوکسیدان و ضد تورم است که می تواند از سلامت قلب و مغز محافظت کند.

البته زیتون پرورده هم مقدار کمی اولیوروپین دارد اما نه به اندازه ای که طعم تلخش آزاردهنده باشد.


منبع: www.howstuffworks.com

 

آیا خوردن سیب زمینی خام خطرناک است؟

آیا هیچ وقت با خودتان فکر کرده اید که چرا خام خواران سیب زمینی نمی خورند؟ دلیلش دوری جستن از کالری نیست بلکه به این خاطر است که سیب زمینی خام به طور بالقوه سمی است و حاوی ترکیبی به نام سلانین است.

البته همه ی انواع سیب زمینی به اندازه ای که بتوانند کسی را بکشند سلانین ندارند اما میزان خطر به اندازه ای بالاست که ارزش امتحان کردن ندارد. به طور کلی، سیب زمینی سبز – حتی آنهایی که فقط کمی در نزدیکی پوستشان سبز هستند – یا آنهایی که در حال جوانه زدن هستند مقدار سلانین بیشتری دارند. علائم مسمومیت ناشی از سیب زمینی شامل شکم درد، سردرد و فلج شدن است. سیب زمینی هایی که مقدار سلانینشان خیلی بالاست، درونشان هم سبز است. هیچ وقت یک سیب زمینی سبز را نخورید حتی به صورت پخته.

حتی اگر سیب زمینی پخته ای که می خورید، سلانین زیادی نداشته باشد، باز هم بهتر است که آن را پیش از خوردن بپزید. سیب زمینی نپخته سرشار از نشاسته ی مقاوم است. هرچند مقداری نشاسته ی مقاوم برای روده ها مفید است اما مقادیر بالای موجود در سیب زمینی خام در بیشتر افراد منجر به عوارض جانبی همچون باد شکم شدید می شود.

پختن سیب زمینی به صورت مناسب دشوار نیست. آبپز کردن، سرخ کردن، پوره کردن و در تنور پختن همگی برای رفع نگرانی کافی است.


منبع: www.howstuffowrks.com

آیا خوردن بادام تلخ خام خطرناک است؟

بادامهایی که معمولا در مغازه های خشکبار می بینیم، بادام معمولی یا شیرین هستند اما یکی از هم خانواده های نزدیک این بادام معمولی که بادام تلخ نامیده می شود حاوی مقادیر خطرناکی از ماده ی سیانید هیدروژن است. کودکانی که حتی تعداد اندکی بادام تلخ بخورند با خطر مرگ رو به رو هستند. بزرگسالان می توانند بیشتر از کودکان بادام تلخ بخورند و زنده بمانند هر چند ممکن است علائمی بروز دهند که آرزو کنند ای کاش بادام تلخ نخورده بودند. علائم مسمومیت ناشی از سیانید هیدروژن شامل سرگیجه، سردرد، استفراغ و تشنج است بسته به این که چه مقدار مصرف شده باشد.

همچون بعضی غذاهای سمی دیگر، اگر بادام تلخ را به شکل مناسب بپزید، خوردن آن بی خطر می شود. اینکه دقیقا چه دمایی لازم است تا سم سیانید هیدروژن از بین برود چندان روشن نیست. اگر می خواهید غذایی درست کنید که در آن بادام تلخ استفاده می شود، بهتر است از دستور آشپزی استفاده کنید که امتحانش را پس داده باشد.


منبع: www.howstuffworks,com

آیا خوردن لوبیا قرمز خام خطرناک است؟

لوبیا قرمز خام حاوی پروتئینی است که لکتین نامیده می شود و در هنگام پختن تجزیه می شود. هرچند همه ی لکتینها سمی نیستند و برخی حتی مفید هستند، اما لکتین موجود در لوبیا قرمز که فیتوهماگلوتینین نامیده می شود مضر است. حبوبات دیگری هم هستند که حاوی فیتوهماگلوتینین می باشند اما مقدار فیتوهماگلوتینین موجود در لوبیا قرمز به مراتب بیش از مقدار این پروتئین در حبوبات دیگر است. میزان تأثیر این پروتئین سمی به مقدار یا دوز آن بستگی شدید دارد.

تعداد کمی لوبیا قرمز خام کافی است تا به مشکلات گوارشی مثل حالت تهوع و استفراغ منجر شود. هر چه مقدار لوببا قرمزی که خورده می شود بیشتر باشد، شدت علائم هم بیشتر می شود. برخی حتی در اثر مسمومیت ناشی از خوردن لوبیا قرمز خام راهی بیمارستان می شوند.

البته لازم نیست خوردن لوبیا قرمز را ترک کنید. برای نابود کردن لکتین موجود در لوبیا قرمز کافی است که آن را بخیسانید، آبکش کنید و سپس آن را روی اجاق بپزید. پختن لوبیا قرمز بر روی اجاق دمای آن را در مقایسه با پختن روی آرامپز خیلی بالاتر می برد. دمای بالا برای از بین بردن لکتین ضروری است چرا که باید لوبیا قرمز حتما به دمای جوش برسد تا لکتینش نابود شود. برای اینکه خیالتان راحت باشد لوبیا قرمز را حداقل پنج ساعت بخیسانید، آبکش کنید و حد اقل سی دقیقه روی اجاق در آب جوش بپزید.


منبع: www.howstuffworks.com

 

آیا خس خس سینه ی کودکان لزوما از علائم آسم است؟

بسیاری از ما پس از یک سرماخوردگی شدید دچار سرفه می شویم. معمولا هم خیلی بیشتر از آنچه توقع داریم طول می کشد تا خوب شویم (به طور متوسط هیجده روز). برخی هم به دلیل حساسیت یا آسم از سرفه های مزمن رنج می برند. در میان کودکان اما سرفه های مزمن یا خس خس سینه می توانند علاوه بر سرماخوردگی و حساسیت از یک عامل دیگر نشأت بگیرند: یک پروتئین خیلی خاص.

محققان همیشه در تلاش برای یافتن پاسخی به این پرسش بودند که چرا کودکان مبتلا به ویروس پیوسته یاخته ی تنفسی (RSV) از همان سرفه و خس خس سینه ی مبتلایان به آسم رنج می برند اما به داروهای آسم که بر بزرگسالان اثر می کند واکنش مثبت نشان نمی دهند. ویروس RSV یک ویروس بسیار رایج است که تأثیر ملایمی دارد و علائمش بسیار شبیه علائم سرماخوردگی است.

بر اساس مطالعاتی که در سال ۲۰۱۷ میلادی در نشریه ی ایمن شناسی بالینی و حساسیتها چاپ شده است وجود یک پروتئین می تواند پاسخ به این سوال باشد. این پروتئین که TRPV1 نام دارد در دستگاه تنفسی کودکان فعالتر از بزرگسالان است. پیشتر محققین می دانستند که پروتئین TRPV1 در تمام مشکلاتی که همراه با سرفه ایجاد می شود نقش بازی می کند: تنگی مجاری تنفسی، ترشحات بینی، و رفلاکس سرفه.

دانستن اینکه فعالیت این پروتئین ارتباطی به حساسیت ندارد به دانشمندان کمک می کند که درمانهای جدیدی برای سرفه در بیماران کم سن و سال پیدا کنند.

این یک پیشرفت بزرگ است به ویژه اینکه کمیته ی دارو و تغذیه ی کودکان آمریکا اعلام کرده است که خطرات استفاده از داروهای بر پایه ی مرفین برای درمان سرفه از فواید آن بیشتر است. بسیاری از درمانهای کنونی سرفه در واقع خود سرفه را درمان نمی کنند بلکه از مرفین برای سرکوب کردن واکنش بدن به سرفه استفاده می کنند. یافتن راه حلی برای درمان خود سرفه کمک می کند که آن هیجده روز دشوار خیلی زودتر به پایان برسد.


منبع: www.howstuffworks.com

آیا مصرف قند باعث بیش فعالی می شود؟

کدام پدر و مادری نشنیده اند که مصرف بیش از اندازه ی قند ممکن است باعث پرجنب و جوش شدن یا شیطان شدن کودک شود؟ ممکن است خیلی وقتها هم صحیح به نظر برسد. به کودکانی که در یک مراسم تولد همه ی شیرینیها و کیک و نوشابه ها را می خورند و می نوشند دقت کنید. بلافاصله بعد از آن شروع به دویدن و داد فریاد و جیغ زدن می کنند. ولی هیچ با خود فکر کرده اید که این میزان از فعالیت شاید صرفا به دلیل هیجان ناشی از خود مهمانی تولد باشد؟ و یا اینکه دقت کرده اید که خیلی از بزرگسالان هم همینقدر شیرینیجات می خورند و چنین علائمی در آنها بروز نمی کند؟

مطالعات زیادی درباره ی ارتباط بین قند و بیش فعالی انجام شده است و تا کنون هیچگونه رابطه ای بین این دو پیدا نشده است. گروهی از محققان حتی به مشاهده ی مطالعات مختلف به این نتیجه رسیده اند که میزان قند رژیم غذایی بچه ها تأثیری بر رفتار آنها ندارد، به استثنای تعداد اندکی از کودکان.

جالب اینکه در یک تحقیق که نتایجش در نشریه ی روانشناسی کودک آمریکا به چاپ رسیده است، از گروهی از مادران خواسته شد که رفتار پسرانشان را پس از مصرف نوشابه ارزیابی کنند. مادرانی که فرزندانشان نوشابه ی شیرین نوشیده بودند فکر می کردند پسرانشان بیش از آنهایی که نوشابه ی حاوی شکر مصنوعی نوشیده اند بیش فعال شده اند. اما نکته اینجا بود که همه ی نوشابه های استفاده شده در این تحقیق مثل هم بود، بر خلاف آن چیزی که به مادرها گفته شده بود. بنابراین قضاوت مادرها بیشتر بر اساس پیش فرضهای آنها بود تا واقعیت.


منبع: www.howstuffworks.com

آیا مصرف قند باعث پوسیدگی دندان می شود؟

هیچوقت در کودکی دندانپزشک به شما گفته که شکلات نخورید چون دندانتان خراب می شود؟ البته دندانپزشکتان بیراه نگفته؛ چرا که اگر دندانتان در تماس با غذاها یا نوشیدنیهای شیرین قرار بگیرد ممکن است دچار پوسیدگی شود. اما این فقط در شرایطی است که مواد حاوی قند به مدت طولانی روی دندانتان نشسته باشند. به علاوه، دندان در صورت تماس طولانی با هرگونه غذای دیگر هم ممکن است آسیب ببیند – مثلا میوه یا نان. حتی سبزیجات سالم هم می توانند در چنین شرایطی موجب پوسیدگی دندان شوند.

علت اصلی ایجاد پوسیدگی و حفره در دندان وجود جرم است. جرم به محض خوردن یا نوشیدن شروع به تشکیل شدن می کند. اگر آن را از دهانتان بیرون نکنید نهایتا دندان را می پوساند و در آن سوراخهایی پدید می آورد. برای جلوگیری از پوسیدگی باید پس از غذا خوردن دندانهایتان را مسواک بزنید. حتی شستن دهان با آب هم مفید است. اگر غذاهایی خورده اید که لای دندانها گیر می کنند، مثل کشمش و بلال و ذرت بوداده و غیره، باید حتما دندانهایتان را به دقت بشویید و مسواک بزنید.


منبع: www.howstuffworks.com

آیا قند موجود در میوه ضرر دارد؟

نمی توان انکار کرد که میوه حاوی قند است. در واقع میوه ها مقدار زیادی قند دارند. تصور کنید که دارید به یک هلو یا یک گلابی پرآب گاز می زنید و ناگهان تمام آب شیرین میوه وارد دهانتان می شود (و یا از چانه تان سرازیر می شود). آیا این میزان آب میوه ی شیرین که در اثر خوردن میوه وارد بدنتان می شود برایتان ضرر ندارد؟

پاسخ منفی است. درست است که مقدار زیادی قند در میوه وجود دارد اما این قند طبیعی است و فروکتوز نام دارد که بسیار سالمتر از شکر افزودنی است. فروکتوز هم تنها چیزی نیست که در هلو یا گلابی ای که می خورید یافت می شود. میوه سرشار از فیبر، آنتی اکسیدانها، ویتامینها، و دیگر مواد مغذی است که برای بدن شما فواید بسیار دارند و به بدن کمک می کنند که با بیماری ها مقابله کند، فشار خون را تنظیم کند و خیلی موارد دیگر. میوه همچنین یک غذای کم چگالی به شمار می رود به این معنا که باعث می شود زود احساس کنید که معده تان پر شده و سیر هستید. این یک نکته مثبت است چرا که وقتی سیر باشید دیگر میوه نمی خورید و غذاهای دیگر را هم که ممکن است به اندازه ی میوه سالم نباشند نمی خورید. بنابراین تا جایی که می توانید میوه بخورید و نگران نباشید.


منبع: www.howstuffworks..com

آیا شکر تصفیه نشده از شکر سفید سالمتر است؟

شکر تصفیه نشده با آن رنگ کاراملی اش خیلی جذاب به نظر می رسد. این شیرین کننده ی ارگانیک که در مقایسه با شکر سفید کمتر تصفیه شده است در بسیاری از محصولاتی که ادعا می کنند سالم هستند یافت می شود – پس لابد باید سالمتر از شکر سفید باشد. اما اینگونه نیست.

شکر سفید و شکر ارگانیک هر دو از نیشکر به دست می آیند هر چند قند حبه ای را می توان از چغندر قند هم به دست آورد. شکر خام یا تصفیه نشده وقتی حاصل می شود که آب نیشکر را فقط یک بار جوش بیاوریم. با این کار مقداری ملاس ذر شکر باقی می ماند که با آن رنگ قهوه ای روشن می دهد. شکر تصفیه شده یا شکر سفید اما وقتی به دست می آید که آب نیشکر را چند مرتبه به جوش بیاوریم. با این کار تمام ملاسهای موجود در شکر خارج می شوند و شکر به رنگ سفید در می آید.

بعضی از طرفداران شکر تصفیه نشده ادعا می کنند که ملاسهای موجود در این نوع شکر حاوی مواد غذایی باارزشی است که برای بدن مفید است. اما بیشتر کارشناسان می گویند که تنها ردی از این مواد غذایی به جا می ماند – مقادیر ناچیزی که تأثیری بر سلامتی ما ندارند. ضمنا شکر سفید و شکر تصفیه نشده هر دو به یک اندازه کالری دارند. پس هر چند که به دو شیوه ی مختلف پالایش شده اند اما بسیار به هم شبیهند.


منبع: www.howstuffworks.com

آیا مصرف قند باعث چاقی می شود؟

در نظر بسیاری از مردم چاقی متناظر است با قند: شکلات، بستنی، شیرینی و غیره. اگر چاق هستید ممکن است با خود فکر کنید که شاید علت چاق بودنتان این است که در مصرف دسرهای شیرین زیاده روی می کنید. افرادی که دانش بیشتری در مورد تغذیه دارند ممکن است علاوه بر آن بگویند که غذاهای پرنشاسته هم نباید بخورید (سیب زمینی، برنج، غلات) چون بدن نشاسته را به قند تبدیل می کند و خوردن قند هم وزن شما را  بالا می برد. اما این طرز فکر لزوما دقیق نیست. اگر چنین بود مردمانی که برنج زیاد می خورند (مثل ژاپنیها) یا ماکارونی زیاد می خورند (مثل ایتالیاییها) باید در ردیف چاقترین مردم جهان قرار می گرفتند. اما بر خلاف انتظار مردم این کشورها جزء لاغرترین مردم دنیا هستند.

نکته این است که اگر شما غذای پر از قند مثل کیک و شیرینی زیاد بخورید و نوشابه ها و آب میوه های شیرین بنوشید، به وزن شما افزوده می شود. اما دلیل این اتفاق صرفا این است که شما کالری بالایی وارد بدنتان می کنید و این به آن معنا نیست که قند ذاتا چاق کننده است. اگر میزان کل کالری دریافتی شما در محدوده ی سالم باشد، مصرف قند به تنهایی نمی تواند باعث چاق شدن شما شود.


منبع: www,howstuffworks.com

آیا مصرف قند باعث ابتلا به دیابت می شود؟

یکی از رایجترین تصورات درباره ی قند این است که می تواند منجر به دیابت شود. شاید دلیل این برداشت این است که بیماران مبتلا به دیابت از قند خون بالا رنج می برند و به همین دلیل باید مراقب میزان قندی که دریافت می کنند باشند. اما عموما هیچ رابطه ی علت و معلولی بین مصرف قند و ابتلا به دیابت وجود ندارد، البته به استثنای یک مورد که در ادامه به آن می پردازیم.
سه نوع دیابت وجود دارد:
نوع یک: دیابت نوع یک در صورتی گریبانگیر فرد می شود که لوزالمعده نتواند انسولین تولید کند. انسولین هورمونی است که قند را از غذا استخراج می کند و به قند اجازه می دهد که به بافتهای بدن وارد شود. بدن از قند به عنوان سوخت و برای تولید انرژی استفاده می کند.
نوع دو: اگر لوزالمعده انسولین تولید کند اما میزان انسولین کافی نباشد و یا انسولین تولیدی کارش را به درستی نتواند انجام بدهد، فرد دچار دیابت نوع دو می شود. دیابت نوع دو معمولا برای افراد چاق و تنبل اتفاق می افتد و یا افرادی که میزان زیادی از کالری از منابع مختلف و نه لزوما و صرفا شیرینیجات دریافت می کنند.
دیابت بارداری: برخی زنان حامله در دوران بارداری به دلیل تغییرات هورمونی که بر نحوه ی کار انسولین اثر می گذارد دچار دیابت موقتی می شوند.

پس ارتباط مصرف قند و دیابت چیست؟ افرادی که زیاد نوشیدنی های شیرین (نوشابه های پر از شکر و نوشیدنی های میوه ای) می نوشند در معرض خطر ابتلا به دیابت نوع دو هستند. البته بسیاری از افرادی که نوشیدنی های پرشکر می نوشند چاق و دارای تغذیه ناسالم هستند اما حتی افراد لاغر و دارای تغذیه ی سالم هم اگر زیاد نوشیدنی های شیرین بنوشند خطر ابتلایشان به دیابت افزایش پیدا می کند.


منبع: www.howstuffworks.com

چرا کاهش مصرف قند دشوار است؟

همه می دانیم که باید کمتر قند و شکر بخوریم. خب این که کاری ندارد. بعد از شام دسر نمی خوریم، اگر همکارمان برایمان شیرینی آورد نمی خوریم و هکذا. اما آیا به همین سادگی است؟ آیا ما مثل بچه های کم اراده ای هستیم که از عهده ی این کار بر نمی آییم؟  قند در واقع یک ماده ی اعتیاد آور است. مطالعه بر روی حیوانات نشان می دهد که مصرف قند به صورت مصرف آنی و حریصانه و سپس توقف مصرف و پس از مدتی دوباره اشتیاق شدید برای مصرف دوباره قند بروز می کند. معمولا مصرف قند اعتیاد به دیگر مواد را هم تسهیل می کند. در مطالعه ی انسانها مشاهده شد که مصرف فروکتوز (قند میوه) باعث فعال شدن بخش پاداش مغز می گردد. اما درست به مانند مواد مخدر با گذشت زمان میزان قند لازم برای فعال کردن بخش هشدار مغز بیشتر می شد.

تحقیقات بیشتر همچنین نشان می داد که قند و شیرینی می تواند حتی بیش از مواد مخدری مثل کوکایین اعتیادآور و جذاب باشد. ممکن است به نظر مسخره بیاید اما توضیح دانشمندان این است که این یک اثر تکاملی است که ریشه در گذشته های دور انسان یعنی دورانی دارد که انسان به شدت به غذاهای پرکالری و پرقند نیاز داشت.

مشکل دیگر: قند به بسیاری از محصولاتی که فکرش را هم نمی کنید افزوده می شود – به سس کچاپ، سس های آماده ی ماکارونی و خیلی چیزهای دیگر.


منبع: www.howstuffworks.com

آیا حساسیت به آب هم وجود دارد؟

وقتی که آلکساندرا آلن کودک بود کاری انجام داد که خیلی از بچه های هم سن و سال او انجام می دادند: در هنگام مسافرت با خانواده در استخر هتل محل اقامتشان شنا کرد. اما بر خلاف کودکان دیگر، آلکساندرا واکنش شدیدی به این شنا نشان داد. تنها چند ساعت پس از ترک آب پوست او پر از تاولهای شدیدی شد که به شدت می خارید.

این روز تابستانی که یک شروع خیلی معمولی داشت برای خانواده ی آلن با معاینه ای به پایان رسید که زندگی آنها را به کلی تغییر داد. او ناچار شد رویایش را که زندگی روی یک قایق و کار کردن به عنوان یک زیست شناس دریایی بود کنار بگذارد چرا که پزشکان به او گفتند که به آب حساسیت دارد.

حساسیت به آب به نظر خیلی غیر محتمل می آید. به هر حال، آب یک ترکیب شیمیایی است که در بدن انسان حضور دارد و حد اقل شصت درصد وزن بدن را تشکیل می دهد. آب مواد سمی را از اعضای حیاتی بدن بیرون می برد، مواد غذایی را به سلولهای گرسنه می رساند و محیط مرطوب لازم برای سلامتی گوش، حلق و بینی را فراهم می کند. خلاصه آب مایه ی حیات است.

در موارد حساسیت به آب تنها پوست است که تحت تأثیر قرار می گیرد. افراد مبتلا به این مشکل همچنان می توانند به راحتی آب بنوشند. تنها وقتی که آب به هر دما و هر منبعی به پوستشان می خورد، یک واکنش آلرژیک از خود نشان می دهند.

این وضعیت که نام علمیش اورتیکاریای آکواژنیک است، آلرژی خوانده می شود اما از نظر پزشکی در طبقه ی آلرژی ها نمی گنجد، بلکه یک واکنش شبه آلرژیک است که با تاولها و دانه هایی که در اثر تحریک پوست ایجاد می شوند خودش را بروز می دهد.

این وضعیت باعث می شود که پوست در مواجهه با آب دچار تاولهای قرمز و خارشدار شود. هر نوع آبی – آب شیر، آب مقطر یا باران- می تواند منجر به این مشکل شود و هر گونه حمام کردن یا زیر باران خیس شدن را برای فرد مبتلا تبدیل به نوعی شکنجه کند.

اورتیکاریای آکواژنیک به قدری نادر است که در طول تاریخ پزشکی فقط صد مورد آن ثبت شده است. زنان بیش از مردان در معرض این پدیده هستند و اغلب این مشکل پس از بلوغ آغاز می شود. تشخیص آن با قرار دادن پوست بیمار به مدت طولانی در آب میسر می شود.

علت حساسیت به آب برای کارشناسان روشن نیست. اما درمان آن در بیشتر موارد با آنتی هیستامین و تا حد امکان پرهیز از تماس با آب صورت می گیرد.


منبع: www.howstuffworks.com

آیا مصرف آنتی بیوتیک در دوران بارداری بی خطر است؟

مادران باردار باید مراقب لیستی طولانی از مواد ممنوعه باشند. الکل، سوشی، پنیر نرم، شیر غیر پاستوریزه، گوشت نیمه خام و غیره. با وجود چنین فهرست طویلی بعید نیست اگر برخی تصور کنند که آنتی بیوتیک هم جزء داروهای ممنوعه است. به هر صورت وقتی حتی ایبوپروفن برای زنان باردار خطرناک است، چگونه می شود که داروهای قوی مثل آنتی بیوتیک خطری نداشته باشند؟ اما این تصور صحیح نیست – مصرف اکثر آنتی بیوتیکها در دوران حاملگی بی خطر است. صد البته این به معنای مجوز مصرف هر میزان از هر نوع آنتی بیوتیک در هر مرحله از دوران بارداری نیست (دقت کنید که گفتیم “اکثر آنتی بیوتیکها”)، اما در بیشتر موارد جای نگرانی نیست.

بیشتر زنان حامله به گونه ی قابل درکی نسبت به آنتی بیوتیکها محتاطانه رفتار می کنند – و واقعا هم بعضی از انواع آنتی بیوتیکها خطراتی به همراه دارند- اما خودداری از مصرف آنتی بیوتیک در موقع لزوم ممکن است به جنین آسیب بزند. دستگاه ایمنی بدن در دوران بارداری تضعیف می شود و در نتیجه خانمهای باردار نسبت به عفونتها و باکتریها آسیب پذیرتر می شوند و در صورتی که با دارو جلوی عفونتها گرفته نشود به سرعت گسترش پیدا می کنند. تب ناشی از عفونت می تواند منجر به مسائل مختلفی از قبیل سقط جنین، زایمان زودرس یا تولد نوزاد ناقص شود. بر اساس مطالعاتی که در سال ۲۰۰۹ در دانشگاههای هاروارد و ییل بر روی آنتی بیوتیک و حاملگی انجام شده، بیشتر آنتی بیوتیکها در دوران حاملگی بی خطر هستند – و برخی مواقع به شدت لازم هستند. البته به شرط آنکه پزشک با دقت آنها را تجویز کرده باشد از دوز مناسب برخوردار باشند. با رعایت این شروط آنتی بیوتیکهای متدوالی چون آموکسی سیلین، پنی سیلین و کلیندامیسین خطری برای جنین ایجاد نمی کنند.

در عین حال بر اساس مطالعات مشابه، برخی آنتی بیوتیکها خطراتی دارند. با مقایسه ی داده های مربوط به نوزادهای ناقص بین مادرانی که آنتی بیوتیک مصرف کرده اند و مادرانی که آنتی بیوتیک مصرف نکرده اند، برخی از آنتی بیوتیکها به علت ارتباطشان با تولد نوزاد ناقص در لیست ممنوعه قرار داده شده اند. نیتروفورانتونین که برای درمان عفونت مجراهای ادراری استفاده می شود با مشکلاتی از قبیل لب شکری شدن نوزاد و مشکلات چشم و قلب مربوط تشخیص داده شده است. زنانی که از داروی سولفونامید استفاده کرده بودند، سه برابر بیشتر در خطر داشتن نوزاد مبتلا به آنسفالی (یک ناهنجاری مغز و جمجمه که منجر به مرگ می شود) و مشکلات قلبی بودند. تتراسایکلین هم به استخوانها، دندانها و کبد آسیب می زند. اما در سال ۲۰۱۱ بر اساس مطالعه ای دیگر در آمریکا اعلام شد که مصرف نیتروفورانتونین و سولفونامید در صورتی که چاره ی دیگری وجود نداشته باشد قابل تجویز است. بر اساس این مطالعه خطراتی که برخی عفونتها دارند بسیار بیشتر از این آنتی بیوتیکهاست.

زمان هم نقش مهمی در بی خطر بودن یا نبودن مصرف آنتی بیوتیک دارد. در سه ماهه ی اول حاملگی – یعنی زمانی که اعضا و جوارح جنین در حال شکل گیری هستند – باید از هرگونه آنتی بیوتیکی تحت هر شرایطی اجتناب کرد، مگر در شرایط بسار خاص. اما در مجموع برای جنین عفونتها بسیار خطرناکتر از آنتی بیوتیکها هستند.


منبع: www.howstuffworks.com

 

آیا جلوگیری از عطسه خطرناک است؟

اتفاقی است که ممکن است برای هر کس در هرجا بیافتد. وقتی به سراغتان می آید ممکن است هرجایی باشید. ممکن است مشغول انجام آزمایش با یک اسید خطرناک در آزمایشگاه شیمی باشید. یا شاید در حال رانندگی در یک جاده ی شلوغ دوبانده.

و ناگهان می آید: یک عطسه ی بینی خالی کن، بزاق پراکن و گوش خراش. اما اگر وقتی که عطسه می خواهد خودش را به شما تحمیل کند تصمیم بگیرید که جلوی آن را بگیرید، چه؟ آیا جلوگیری از عطسه خطرناک است؟

جلوگیری از روند طبیعی عطسه می تواند به بدن آسیب بزند اما فقط در شرایط نادر. خروج انفجاری هوا از ششها می تواند به سمت گوشها هدایت شود. لوله های استاش گوش بسیار حساس و آسیب پذیرند و حتی جریان شدید و ناگهانی هوا هم می تواند باعث آسیب به گوش، سرگیجه و کم شنوایی شود. نیروی ناشی از توقف عطسه همچنین می تواند ترشحات چرکین را به لوله ی استاش گوش و از آنجا به گوش میانی بفرستد و عفونت را گسترش دهد.

توقف عطسه می تواند مشکلات دیگری هم ایجاد کند، از مشکلات بالقوه خطرناک گرفته تا خجالت آور. فرض کنید که یک عطسه ی پرقدرت در حال شکل گیری باشد اما شما در لحظه ی آخر سوراخهای دماغتان را بگیرید تا عطسه متوقف شود. قدرت عطسه ممکن است باعث مشکلات متعددی از قبیل آسیب به گردن یا از دست دادن اراده ی ادرار و مدفوع به طور موقت شود. یک مویرگ ضعیف در مغز می تواند در اثر توقف عطسه و بالا رفتن لحظه ای فشار خون پاره شود. خونریزی چشم هم می تواند یکی از عواقب جلوگیری از عطسه باشد.

جلوگیری از عطسه یک راه ایمنتر دارد: وقتی احساس می کنید عطسه دارد می آید با انگشتانتان به لب بالایی فشار بیاورید. اینگونه سیگنالهایی که از مغز و از طریق اعصاب صورت برای انتقال فرمان عطسه فرستاده می شوند، قطع می شوند. اما وقتی عطسه شروع می شود بهترین کار این است که بگذارید کارش را انجام دهد. ممکن است تا شعاع یک متری همه چیز را آغشته به ترشحات خارج شده از دهان و بینی بکنید اما حداقل پرده ی گوشتان پاره نمی شود، گردنتان آسیب نمی بیند و رگهای چشمتان سالم می مانند.


منبع: www.howstuffworks.com

آیا باید تخم مرغ را در یخچال نگه داری کرد؟

برای مردم آمریکا، استرالیا و ژاپن بدیهی است که باید تخم مرغ را در یخچال نگه داری کنند. اما مردم دیگر نقاط جهان ممکن است پاسخ به این سوال برایشان دشوار باشد. چرا باید تخم مرغ را در یخچال گذاشت در حالی که در دمای اتاق کاملا صحیح و سالم است؟

همه می دانند که باکتری سالمونلا برای انسان بسیار خطرناک است. این باکتری می تواند تخمدان مرغ را دچار عفونت کند و تخم مرغ را حتی پیش از خروج از بدن مرغ آلوده کند. تخم مرغهای دارای شکستگی یا تخم مرغهای ترک خورده هم می توانند در جریان فرآیند تولید آلوده شوند. سالمونلا عامل بیشترین موارد مسمومیتهای غذایی است.

به دلیل اینکه راهی برای تشخیص تخم مرغهای آلوده وجود ندارد، تولیدکنندگان تخم مرغ سیاستهایی را در برای مقابله با سالمونلا اتخاذ می کنند. در آمریکا و استرالیا و ژاپن تخم مرغها را در حوضچه ای از آب داغ و صابون می شویند و سپس آنها را به یخچال منتقل می کنند و در تمام دوره ی توزیع و فروش آنها را در یخچال نگه داری می کنند. تولید کنندگان و مصرف کنندگان تخم مرغ در دیگر کشورها، تخم مرغ را نه می شویند و و نه در یخچال می گذارند.

در نگاه اول ممکن است به نظر برسد که روش شستن و در یخچال نگه داشتن روش بهداشتی تری است. اما در واقعیت، هر دو روش بالا مزایا و معایب خودش را دارد.

شستن تخم مرغها باکتری را می کشد اما پوشش نازکی را که روی پست تخم مرغ هست و از تخم مرغ در برابر میکروبها محافظت می کند از بین می برد. بنابراین تخم مرغهای شسته شده باید همیشه در یخچال باشند تا میکروبها آنها را آلوده نکنند. اما در کشورهایی که تخم مرغ را نمی شویند، معمولا به مرغها واکسن می زنند تا از آلوده شدن آنها پیشگیری کنند و به این ترتیب نیازی به شستن تخم مرغها نیست و چون تخم مرغها پوشش حفاظتی طبیعی خود را دارند لازم نیست آنها را در یخچال گذاشت. تا کنون هیچ نشانه ای برای اینکه یکی از این دو روش از دیگری بهداشتی تر باشد یافته نشده است.

پس آیا باید تخم مرغ را در یخچال گذاشت؟ بستگی دارد به اینکه شما در کجای دنیا زندگی می کنید. اگر تخم مرغهایی که می خرید همیشه در یخچال بوده اند شما هم باید آنها را در یخچال بگذارید. در بیشتر نقاط دنیا نیازی نیست تخم مرغ را در یخچال گذاشت.


منبع: www.howstuffworks.com

آیا باید پیش از بلعیدن سی و دو بار غذا را بجوید؟

خیلی از ما ممکن است در کودکی از بزرگترها شنیده باشیم که باید غذا را پیش از بلعیدن خوب بجویم. شاید دقیقا ندانیم چرا خوب جویدن غذا برای سلامتی خوب است؛ شاید به هضم غذا کمک می کند یا باعث می شود که زوتر سیر شویم؟ دلیلش هر چه که باشد بسیاری از ما این توصیه ی بزرگترها را در غذا خوردن رعایت می کنیم. شاید حتی از آنها به خاطر این توصیه ی عاقلانه تشکر کنیم.

در کشورهای غربی جنبش “آهسته جویدن” را فردی به نام هوراس فلچر در قرن نوزدهم آغاز کرد. او حتی واژه ی فلچریسم را برای شیوه ی غذا خوردن پیشنهادیش جا انداخت. او کتابی نوشت که که نظریه اش درباره ی جویدن غذا را توضیح می داد. بر اساس نظریه ی او خرد کردن غذا و تبدیل آن به ذرات ریز با جویدن به بدن کمک می کند که غذا را بهتر جذب کند. به علاوه فلچر می گفت اگر مردم غذا را آنقدر بجوند که در دهانشان تبدیل به مایع شود، این باعث می شود که غذای کمتری بخورند و غذای کمتری بخرند و پول بیشتری پس انداز کنند.

فلچر، شخصیت پرآوازه ی بریتانیایی که دوستان برجسته ای همچون توماس ادیسون و جان راکفلر داشت، به شکلی خستگی ناپذیر دیگران را تشویق می کرد که تا صد بار در دقیقه یا تا زمانی که غذا تبدیل به مایع شود، آن را بجوند. او استدلال می کرد که پس از جویدن به مقدار زیاد فرد می تواند یا غذا را ببلعد و یا آن را از دهان بیرون بریزد. جای تعجب نیست که برای این شخص نام مستعار “جونده ی بزرگ” را انتخاب کرده بودند.

فلچر تا زمان مرگش در سال ۱۹۱۹، به سرتاسر انگلستان، شمال اروپا و ایالات متحده سفر کرد و به همه آموزش داد که “هر چه بیشتر بجوید، کمتر می خورید”. در زمان جنگ جهانی اول او تلاش کرد به ۸۰۰۰۰۰ انسانی که در بلژیک از گرسنگی رنج می بردند نشان دهد که با جویدن کامل غذا، مواد مغذی بیشتری جذب بدنشان می شود.

شاید این روش جذب غذا برای افرادی که از گرسنگی رنج می بردند خیلی جالب بوده باشد اما تحقیقات اخبر هم نشان می دهد که صرف زمان بیشتر برای جویدن غذا واقعا فوایدی دارد. در سال ۱۹۰۹، محققان دانشگاه پردو در ایندیانای آمریکا از شرکت کنندگان در یک تحقیق خواستند که مغز بادام را ده بار، بیست و پنج بار یا چهل بار بجوند. نتیجه؟ هر چه شرکت کنندگان مغز بادامها را بیشتر می جویدند، مواد مغذی آن سریعتر جذب دستگاه گوارش می شد.

بیشتر جویدن همچنین می تواند باعث شود که آهسته تر بخورید و آهسته خوردن هم مزایا و فواید خودش را دارد.


منبع: www.howstuffworks.com

آیا بیکار بودن بهتر از داشتن یک شغل بد است؟

بسیاری افراد مشاغلی را تجربه کرده اند که برایشان طاقت فرسا بوده است. مثلا ساعات کارشان طولانی یا بدموقع بوده، کاری که باید انجام می داده اند مثل سوهان روح بوده، کارفرمای قدرنشناسی داشته اند، یا میزان پرداختیشان غیرمنصفانه بوده است. اما با این حال با خود فکر کرده اند که باز هر چه باشد بهتر از این است که بیکار در خانه بنشینند و هیچ درآمدی هم نداشته باشند، درست است؟ بر اساس جدیدترین تحقیقات دانشگاه منچستر احتمالا پاسخ منفی است.

تحقیقات پیشین نشان می داد که بیکاری می تواند برای قلب خطرناک باشد همچون مصرف دخانیات و افسردگی. میزان بیکاری حتی با نرح مرگ و میر هم در ارتباط است. تحقیقات نشان داده که یافتن شغل پس از مدتی بیکار بودن، تأثیر مثبت بر سلامتی و کیفیت زندگی دارد.

با این حال مؤلفین تحقیق جدید کشف کرده اند که مردمی که پس از یک دوره بیکاری به شغلی با کیفیت پایین (شغل کم درآمد، همراه با رضایت شغلی پایین، پایداری پایین و اضطراب کاری بالا) روی می آورند در مقایسه با کسانی که بیکار می مانند هیچگونه بهبودی در سلامتی و میزان اضطرابشان حاصل نمی شود. کسانی که پس از بیکاری یک شغل خوب پیدا می کنند در مقایسه با کسانی که بیکار می مانند سلامت روانیشان بهبود پیدا می کند. اما سلامت روانی کسانی که یک شغل کم کیفیت پیدا می کنند با کسانی که بیکار می مانند یکسان است.

اما یک یافته ی غافلگیر کننده: محققان با تحلیل میزان اضطراب از طریق مشاهده ی میزان هورمونها و علائم زیستی (مواردی در بدن که حضورشان نشانه ی بیماری است) مثل فشار خون و کلسترول، به این نتیجه رسیدند که داشتن یک شغل بد بیش از بیکار بودن به افزایش علائم اضطراب منجر می شود. محققان حتی گوشزد می کنند که این علائم زیستی ممکن است پیش از ظهور علائم آشکار بیماری در بدن حاضر باشند. بنابراین ممکن است که برخی افراد در ابتدا وضعیت سلامتیشان را بهتر از آنچه که از علائم زیستی بر می آید گزارش کنند.

این نتایج غیر منتظره اند. چرا که بسیاری از مردم فرض را بر این می گذارند که هر شغلی بهتر از بیکاری است. البته محققان نمی گویند که افراد بیکار باید بنشینند و صبر کنند تا کار ایده آلشان را پیدا کنند. زیرا بیکار بودن هم می تواند عوارض جدی برای سلامت روانی داشته باشد. محققان می گویند که افراد باید با کارفرما و پزشکشان صحبت و هم فکری کنند تا از سالم بودن محیط کارشان اطمینان حاصل نمایند.


منبع: www.howstuffworks,com

آیا زور زدن در توالت خطر جانی به همراه دارد؟

هر چند این پدیده خیلی نادر است، اما زور زدن مفرط در هنگام دستشویی رفتن می تواند به اشکال مختلف برای افراد مبتلا به یبوست که از برخی بیماریهای دیگر رنج می برند مرگبار باشد. زور زدن می تواند فشار خون را در مغز بالا ببرد که این خود می تواند منجر به سکته مغزی یا پاره شدن رگها شود. پاره شدن رگ در هنگامی اتفاق می افتد که دیواره ی رگ نازک شده باشد و فشار خون باعث پاره شدن آن شود.

برای برخی افراد، مدفوع کردن به معنی زور زدن و نگه داشتن نفس است. این عمل می تواند منجر به ضربان غیر عادی قلب یا آریتمیا شود. ترکیب این شرایط می تواند عصبی را در سینه فعال کند که به مغز پیغام می دهد تا صربان قلب را تغییر دهد و فشار خون به شدت پایین بیاید. این وضعیت بدن را در یک حالت مستأصل قرار می دهد.

ترکیب نفس را در سینه حبس کردن، زور زدن و رنج بردن از دل درد – جملگی از علائم یبوست – همچنین می تواند عصبی را فعال کند که روده ی بزرگ را به مغز وصل می کند. واکنش این عصب منجر به افت شدید فشار خون و کاهش ضربان قلب می شود. این وضعیت ممکن است منجر به از حال رفتن هم بشود چون خون به سرعت از سر خارج می شود و به پاها می رود. از حال رفتن در توالت هم می تواند منجر به ضربه به سر شود.

برای رها شدن از ترس و علائم فیزیکی یبوست، بهتر است در هنگام مدفوع کردن جوری بنشینید که زانوها در بغل باشند، درست مثل نشستن عادی در توالت ایرانی. در توالت فرنگی گذاشتن یک صندلی زیر پاها می تواند کمک کند که بتوانید زانو به بغل بنشینید. آب زیاد بنوشید و میوه و سبزی زیاد بخورید. مصرف کلسیم و منیزیوم هم می تواند مفید باشد. هر روز هم ورزش کنید. حتی یک پیاده روی سبک هم می تواند روده ها را تشویق کند که مواد زاید را دفع کنند.


منبع: www.howstuffworks.com

در صورت فراموش کردن یک نوبت از آنتی بیوتیک چه باید کرد؟

در مورد مصرف آنتی بیوتیک یک تناقض عجیب وجود دارد. مردم به آنتی بیوتیک به چشم یک نوشدارو نگاه می کنند که آنها را از شر بیماریها نجات می دهد تا حدی که پزشکشان را تحت فشار می گذارند که برای آنها آنتی بیوتیک تجویز کند حتی وقتی که نیازی به آنتی بیوتیک وجود ندارد. اما وقتی که نسخه را دریافت می کنند، اغلب مصرف دارو را به اتمام نمی رسانند. تمام نکردن دوره درمان آنتی بیوتیک به ویژه برای کودکان مشکل بزرگی محسوب می شود. محققان مطالعه ای بر روی کودکان مبتلا به عفونتهای استروپتوکوکی انجام دادند که برایشان مصرف پنیسیلین به مدت ده روز تجویز شده بود. در این مطالعه مشاهده گردید که ۵۶ درصد کودکان تا قبل از روز سوم مصرف دارو را قطع کردند و تا روز نهم ۸۲ درصد مصرف دارو را متوقف کردند.

بزرگسالان هم احتمالا عملکرد بهتری ندارند. هرچند اطلاعات جدیدی در این باره وجود ندارد اما مطالعه ای که در دهه ی ۱۹۹۰ میلادی در آمریکا انجام شده نشان می دهد که بیش از نیمی از بیماران اعتراف می کنند که دوره ی درمان آنتی بیوتیک خود را به اتمام نرسانده اند و بیش از یک چهارم می گویند که به محض اینکه احساس بهبودی کرده اند مصرف دارو را متوقف کرده اند.

پزشکان به بیماران به تأکید می گویند که تمام نکردن آنتی بیوتیک آنها را در معرض عفونتهای مقاوم به باکتری قرار می دهد. اما با این وجود بیماران توصیه ی پزشک را رعایت نمی کنند. بسیاری از این افراد صرفا می گویند که تمام کردن داروها برایشان مشکل بوده است.

اما فرض را بر این بگذاریم که شما از این دسته افراد بی توجه نیستید و هدفتان این است که دوره ی درمان آنتی بیوتیک را کامل کنید – اما به دلایلی فراموش می کنید یکی از کپسولهایتان را بخورید. در این صورت چه اتفاقی می افتد؟

فراموش کردن یک وعده از آنتی بیوتیک باعث می شود که میزان دارو در خون کاهش پیدا کند که این ام به نوبه ی خود می تواند بهبود را با تأخیر مواجه کند. همچنین این اتفاق فرصت بیشتری به میکروب می دهد که خودش را نسبت به آنتی بیوتیک مقاوم کند.

اما خبر خوب این است که اگر صرفا یک وعده از آنتی بیوتیک را فراموش کرده باشید، متخصصان معتقدند که آسیب زیادی به شما وارد نمی شود. به محض اینکه به اشتباه خود پی بردید، روال مصرف دارو را دوباره شروع کنید (دو وعده را یکی نکنید). مثلا اگر قرار بوده که هر روز ساعت هشت صبح یک کپسول بخورید اما به علت فراموش کردن ساعت دو بعد از ظهر این کار را می کنید، از آن پس هر روز ساعت دو بعد از ظهر کپسولتان را بخورید. دوره ی درمان خود را کمی تمدید کنید و وعده ای را که فراموش کرده اید در انتهای دوره ی درمان جبران کنید.


منبع: www.howstuffworks.com

 

چرا سه وعده در روز غذا می خوریم؟

هر روز که از خواب بیدار می شوید به احتمال زیاد می دانید که قرار است چه زمانی غذا بخورید: صبح، ظهر و شب. در حالی که محتوای بشقاب غذایتان ممکن است هر روز تغییر کند، تعداد وعده های روزانه معمولا کم و زیاد نمی شود. اما آیا هیچ گاه به این فکر کرده اید که چرا اینگونه است؟ آیا هیچ دلیل زیست شناختی برای سه وعده در روز غذا خوردن وجود دارد یا این موضوع صرفا یک روال اجتماعی است که چنان در فرهنگ ما نهادینه شده که زیر سوال بردنش دشوار است؟
پروفسور پاول فریدمن از دانشگاه ییل معتقد است که خوردن سه وعده غذا در روز بیشتر به فرهنگ مربوط است تا به نیاز بدن. او معتقد است هیچ دلیل زیست شناختی برای سه بار غذا خوردن در روز وجود ندارد. تعداد وعده های روزانه یک الگوی فرهنگی است که مردم برای راحتی و پیش بینی پذیر بودن انتخاب کرده اند و شیوه ایست که برای دهه ها به خوبی کار کرده و امتحانش را پس داده است. اما مشکل این است که به نظر می رسد این شیوه در زندگیهای مدرن دیگر کارآمد نیست. همه ی مردم در یک زمان از محل کار خارج نمی شوند و خیلی از مردم زمان آزادشان را با ورزش و تفریح پر می کنند – که زمان کمتری را برای مدل سه وعده در روز باقی می گذارد.
در دهه های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ میلادی، دولت آمریکا صبحانه را به عنوان مهمترین وعده ی غذایی روز تبلیغ می کرد و بسیاری از مردم که مشاغلشان به نیروی جسمی نیاز داشت برای ادامه ی کار نیاز به ناهار مفصل داشتند. اما اخیرا یک نظرسنجی نشان می دهد صبحانه و ناهار کمتر به عنوان وعده های اصلی در نظر گرفته می شوند. اکثریت شرکت کنندگان در نظرسنجی می گویند که وعده های غذایی اصلیشان ظهر و ساعت شش بعد از ظهر است و تعداد کمتری از مردم برای صبحانه خوردن وقت صرف می کنند.

چگونه آبسه دندان را درمان کنیم؟

آبسه یکی از بدترین چیزهایی است که می تواند در دهان اتفاق بیافتد. بدن انسان هم این را می داند. بگذارید در ابتدا تصویر اتفاقی که می افتد را مجسم کنیم: آبسه دندان یک توده از یک چرک غلیظ به رنگ مخلوطی از سفید و زرد و سبز است. چرک موچود در آبسه حاوی باکتری است. بدن ما از وجود باکتری در آبسه مطلع است. دفاع طبیعی بدن در برابر این باکتری تشکیل یک جداره ی بسته به دور چرک است تا از گسترش باکتری در بدن جلوگیری کند.

خیلی وقتها آبسه درون دندان و در کانال ریشه تشکیل می شود و در دیگر مواقع در لثه و در پایه دندان ایجاد می شود. در هر صورت چه آبسه در خارج از دندان تشکیل شود و چه در داخل دندان، همیشه در اثر فشار ممتد ناشی از ورم آن دردناک است و باید تخلیه و تمیز شود. گاهی روزنه های کوچکی از طریق دندان یا بافتهای دهان در ناجیه ی آّبسه ایجاد می شود که مقداری از چرک می تواند از طریق آن خارج شود، اما این روند آهسته ی خروج چرک برای رها شدن دهان و بدن از عفونت آّبسه کفایت نمی کند.

پاره کردن یکباره ی آبسه راه مؤثری برای خارج کردن چرک درون آن است اما تنها گام اول به حساب می آید. اصولا آبسه را باید دندانپزشک حرفه ای پاره کند اما گاهی پیش می آید که آبسه خود به خود و ناگهانی پاره می شود. درست مثل لاستیک خودرو که بیش از حد باد شده باشد و در اثر عبور از روی یک سنگ تیز و کوچک می ترکد. آبسه ی دهان هم همین شکلی است و یک ذره از غذا که به طور عادی در دهان خرد می شود می تواند به آبسه بخورد و آن را پنچر کند و مواد عفونی را در سراسر دهان پخش کند. گاهی هم ورم بیش از حد به خودی خود باعث ترکیدن می شود.

اما وقتی که دندانپزشک حرفه ای با تسلط کامل و به شکل کنترل شده آبسه را پاره کند، می تواند با تدابیری جلوی گسترش باکتری را بگیرد و دیگر دشواریهای ترکیدگی غیر منتظره آبسه در دهان هم به وجود نمی آید.

حالا که می دانید آبسه چیست شاید بخواهید بدانید چطور می توان از آبسه پیشگیری کرد. آبسه اغلب نتیجه ی عدم رعایت بهداشت و پاکیزگی دهان و دندان است اما می تواند در اثر جراحت دندان هم ایجاد شود. ترک در مینای دندان روزنه هایی ایجاد می کند که باکتریها می توانند از طریق آنها در دندان جمع شوند. بیشتر اوقات شما درد را در هنگام تجمع چرک احساس می کنید و ممکن است خود ورم را نبینید.

چگونه می توان فهمید که یک درد در ناحیه ی دهان در اثر آبسه است؟ آیا باید به دندانپزشک مراجعه کنید؟

علل و علائم آّبسه ی دندان

عفونت وقتی اتفاق می افتد که باکتری ها تکثیر می شوند و مواد سمی و شیمیایی حاصل از فعالیتشان در بدن یا بخشی از بدن پخش می شود. چرک آبسه که درباره ی آن صحبت کردیم، از مقدار زیادی باکتری های زنده و در حال تکثیر، بافتهای تجزیه شده و سلولهای خون تشکیل شده است. بخش مربوط به سلولهای خون احتمالا پر از گلبولهای سفیدی است که بدن برای مبارزه با باکتریها به ناحیه ی دچار عفونت فرستاده است. وقتی در بدن عفونتی وجود داشته باشد، یکی از اولین علائم آن سرخی و ورم است که نشان می دهد سلولهای خون به سمت عفونت هجوم آورده اند تا با باکتری ها بجنگند و حضور آنها را محدود کنند. این ورم ناشی از فعالیت گلبولهای سفید به رها شدن از دست باکتریها کمک می کند اما در عین حال با کش آمدن بافتها باعث درد می شود و به محل دچار عفونت فشار می آورد.

در آبسه دندان، گاهی عصب دندان در اثر عفونت باکتریای می میرد و درد متوقف می شود و سپس آبسه تشکیل می شود. بنابراین هر چند که درد یکی از علائم معمول آبسه است ولی گاهی آبسه بدون درد تشکیل می شود و تا هنگامی که به مراحل پیشرفته نرسد درد احساس نمی شود. در هر صورت آبسه چه دردناک باشد و چه نباشد علائم آن و عفونت همراهش به قرار زیر است:

  • درد دندان یا لثه که متوقف نمی شود
  • دردی شبیه فرو رفتن سوزن در هنگام گاز زدن یا جویدن
  • تیر کشیدن غیرمنتظره و ناگهانی دندان
  • حساسیت دندان  یا ریشه ی آن به سرما و گرما
  • ورم یا سرخ شدن لثه
  • بوی بد مداوم نفس
  • احساس اینکه مایعی درون دهان نشت می کند به نحوی که مزه ی بدی در دهان ایجاد می کند و نفس را بدبو می کند
  • غدد متورم یا تحریک شده در اطراف گلو و چانه
  • ورم و پف صورت یا گونه ها
  • تب و احساس کسالت

چون آبسه اغلب عفونتی در وسط یکی از دندانها است، همیشه علائم قابل دیدنی ندارد اما معمولا مشکلاتی با طعم و بو و حساسیت به وجود می آورد که شما را ناچار به رفتن به دندانپزشک می کند. دندانپزشک با معاینه ی لثه و دندان کار را شروع می کند و دنبال نقاط دردناک یا دارای نشتی می گردد. تصاویر رادیولوژی می تواند نشان دهد که آیا آسیبی به استخوانها یا لثه های پیرامون رسیده یا نه. اگر جراحتی در دهان و دندان ایجاد شود باید به دکتر مراجعه کرد تا از عدم وقوع آبسه اطمینان حاصل شود. موارد دیگری که ممکن است منجر به آبسه شود بیماری لثه، پرشدگی دندان که از بین رفته باشد وآسیب به ریشه های دندان می باشد. همه ی اینها می تواند نشانه ی این باشد که بهداشت دهان و دندان به خوبی رعایت نشده است. هر چند گاهی آبسه می تواند صرفا در اثر گیر کردن خرده ای از غذا در بین دندان و لثه به وجود بیاید.

علائم عفونت جدی شامل درد عمیق و تند و ورم صورت است و در آن صورت باید فورا به دندانپزشک مراجعه کنید – و یا به اورژانس. عفونت آبسه می تواند با استفاده از جریان خون به باقی بدن سرایت کند و باعث بیماری و حتی مرگ شود.

مرگ در اثر دندان درد؟ نه، اما عفونتهای مربوطه می تواند شما را بیمار کند و شرایط را وخیم کند. هرچند در بیشتر موارد، شما می توانید پیش از آنکه عفونت در بدن پخش شود آن را شکست دهید.

درمان آبسه ی دندان

یکی از واژه های ترسناک در ارتباط با آبسه “روت کانال” است. در شرایط عفونت وخیم یا آسیب به استخوان ممکن است برای رها شدن از شر آبسه و ترمیم آسیبهای عفونت، لازم باشد دندان را بکشند. دسترسی به داخل دندان برای بررسی میزان آسیبهای وارد شده و خارج کردن ریشه ی دچار عفونت، روت کانال نامیده می شود. روت کانال همچنین نام کانالی است که در عمق دندان قرار دارد. آبسه را می توان خالی کرد، تراشید و تمیز کرد و سپس راه آن را بست تا از آسیبها و دردهای احتمالی آینده پیشگیری شود. روت کانال یک راه حل رایج برای درمان آبسه ای است که درون دندان ایجاد می شود.

در مورد آبسه ای که بین دندان و لثه اتفاق می افتد، باید آبسه را برداشت و آن ناحیه را به خوبی تمیز کرد. اما برای کامل شدن درمان باید یک قدم دیگر برداشته شود. هرچند که آبسه و چرک درون آن برداشته شده ولی باید باکتری هم کشته شود. اغلب باکتری به نواحی مجاور لثه و لا به لای دندانها سرایت می کند و دندانپزشک باید برای از بین بردن باکتری آنتی بیوتیک تجویز کند. آنتی بیوتیکها باکتری را در محل چرک از بین می برند و از سرایت آن به خون جلوگیری می کنند. آبسه ی درون دندان را هم می توان با آنتی بیوتیک درمان کرد.

اگر آبسه صرفا تخلیه شود و درمان نشود، درد آن تسکین پیدا می کند اما عوارض جانبی ناشی از باکتری می تواند باعث بروز کیست وعفونت در فک، سینه پهلو، عفونت خون، عوارض قلبی، آبسه مغزی و دیگر شرایط خطرناک و مرگبار شود. افراد دارای دستگاه ایمنی ضعیف بیشتر در معرض این خطرها هستند. همچون هر بیماری دیگری که نیاز به درمان آنتی بیوتیکی دارد، لازم است که آنتی بیوتیک تجویز شده حتی پس از از بین رفتن علائم آبسه به طور کامل مصرف شود.

آیا می توان تحت شرایط آبسه را در خانه درمان کرد؟ آیا آبسه ای که خود به خود می ترکد خودش درمان نمی شود؟ در یک کلام پاسخ به این سوالات نه است. شما می توانید آبسه را از دهانتان خارج کنید اما نمی توانید عفونت آن را بدون درمان از بدنتان بیرون کنید. البته می توان با مسکن به کاهش درد کمک کرد.

پیشگیری و تسکین آبسه دندان

رعایت کامل بهداشت دهان و دندان به پیشگیری از آبسه کمک می کند. پوسیدگی دندان، مینای دندان را خراب می کند و راه را برای ایجاد آبسه هموار می کند. بیماری لثه حفره های نسبتا بزرگی را بین دندان و لثه ایجاد می کند که غذا و باکتری می توانند در آنها جمع شوند. رژیمهای غذایی پرقند و غیر مقوی خطر تبدیل مشکلات دهان و دندان به آبسه را بیشتر می کنند. دندانهای آسیب دیده در اثر ضربه هم مکان ایده آلی برای ورود باکتریها فراهم می کنند. همیشه بلافاصله پس از هر شکستگی دندان یا خراب شدن پرشدگی دندان، به دندانپزشک مراجعه کنید.

اگر دندانتان درد می کند یا حساس شده است در اسرع وقت به دندانپزشک مراجعه کنید.  شستشو با آب نمک و خوردن مسکن و داروهای ضد ورم می تواند درد را در کوتاه مدت  تسکین دهد و علائم را کاهش دهد و حتی مقداری از چرک جمع شده در آبسه را تخلیه کند. اما در برابر وسوسه ترکاندن آبسه مقاومت کنید. حتی اگر آبسه خود به خود ترکید و دردش هم تسکین پیدا کرد و هیچ علامت دیگری هم مشاهده نکردید به خاطر داشته باشید که عفونت باکتریایی می تواند مخفیانه و بدون درد در دندان و حتی استخوانهای فک نفوذ کند.

آبسه ی دندان در بیشتر موارد قابل درمان است و می توان دندانها را با خارج کردن عفونت از خطر نابودی در اثر آبسه نجات داد. تمیز نگه داشتن دندانها، سالم نگه داشتن لثه و پر کردن حفره ها و پوسیدگی ها و جراحتهای دندان از عفونت آبسه پیشگیری می کند. مسواک زدن با خمیر دندان فلوراید و معاینه ی منظم دندانها از دیگر عوامل بازدارنده هستند. دنبال کردن درمان آنتی بیوتیکی پس از تشکیل آبسه از سرایت باکتری به دیگر نقاط بدن پیشگیری می کند.


منبع: www.howstuffworks.com

 

گرفتگی سینوس چگونه اتفاق می افتد؟

روزی در قرن هفده میلادی، خانمی در انگلستان در یکی از دندانهای نیش بالایش احساس درد می کند. به همین دلیل مطابق روال رایج آن دوران که دندان خراب را می کشیدند، دندان نیشش را برایش می کشند. اما کشیدن دندان، مشکل آن خانم را حل نمی کند و او خیلی زود متوجه می شود که از سوراخ مربوط به دندان کشیده شده چرک ترشح می کند.

تا اینجای کار خیلی وحشتناک بود اما این تازه شروع ماجرا بود.

در تلاش برای یافتن علت، آن خانم متوسل به اشیائی چون مداد و پر مرغ می شود تا سوراخ دندان کشیده شده را جستجو کند. اما طولی نمی کشد که با عجله خود را به دکتر می رساند و به او می گوید که مغزش را سوراخ کرده است.

خوشبختانه دکتری که به او مراجعه می کند، دقیقا می دانسته چه اتفاقی افتاده است. در قرن هفده، پزشکان زیادی نبودند که اینقدر با آناتومی صورت آشنایی داشته باشند تا بتوانند توضیح دهند چگونه یک شیء دراز و باریک از سوراخ دندان وارد می شود و ناگهان به جمجمه می رسد. اما ناتانیل هایمور به قدری دانش و اطلاعات داشت که این مسأله ی آناتومی برایش به سادگی قابل حل بود.

به عبارت دیگر: بیمار قصه ی ما با پر مرغ مغزش را لمس نکرده بود. او در واقع به آنتروم هایمور دست انداخته بود که امروزه با نام سینوس فکی شناخته می شود -که یک فضای خالی عمدتا مملو از هوا در مجاورت بینی است. هایمور برای اینکه این موضوع را برای بیمارش توضیح دهد جتی بعضی نقشه های آناتومی مربوطه را هم به او نشان داد.

برای دهه های متمادی تصور بر این بود که هایمور نخستین کسی بوده که نقشه های دقیق سینوس فکی را ترسیم  کرده است. اما در سال ۱۹۰۱، نقشه های علمی لئوناردو داوینچی کشف شد که به محققان نشان می داد که این هنرمند بزرگ یک تصویر بسیار دقیق از سینوس فکی را صد سال پیش از هایمور ترسیم کرده است.

هرچند کسی پیش از داوینچی و هایمور چنین نقشه های دقیقی  از سینوسها رسم نکرده بود، اما مردم هزاران سال بود که سینوسها را می شناختند. مصریان باستان به علت اینکه در جریان مومیایی کردن، مغز جسدها را از راه بینی بیرون می آوردند، از وجود سینوسها مطلع بودند. هرچند آنها برای اینکار از سینوس فکی استفاده نمی کردند بلکه از سینوس پرویزنی بهره می بردند. بله درست است: چندین نوع سینوس وجود دارد. در حقیقت چهار نوع اصلی از سینوس وجود دارد: فکی، پرویزنی، پیشانی و شب پره ای.

پس ما تعدادی حفره در سرمان داریم و وقتی این حفره ها یا سینوسها دچار مشکل می شوند ممکن است باعث دندان درد شوند. جالب است! اما چرا؟ هدف وجودی این مخازن هوا در میان استخوانهای سر چیست؟

‎آناتومی حفره ها

 BSIP / Contributor/Universal Images Group Editorial/Getty Images

سینوسهای فکی در هر دو طرف بینی در میان استخوانهای گونه و بالای دندانهای نیش و آسیا قرار دارند و همانگونه که از داستان آن بیمار قرن هفدهمی پیداست، گاهی ریشه ی این دندانها به داخل سینوس فکی نفوذ می کند.

سینوسهای پیشانی در پیشانی و درست بالای ابروها قرار دارند. سینوسهای پرویزنی در میان چشمها قرار دارند و سینوسهای شب پره ای پشت بینی هستند.

همه ی این سینوسها با کانالهای کوچکی به یکدیگر و به بینی متصلند.

بافت مخصوص این سینوسها مخاط را تولید می کند. نیروی جاذبه باعث می شود که مخاط وارد حفره ی بینی شود.

بعضی محققان بر این باورند که سینوسها به طور تصادفی در جریان تکامل بشر ایجاد شده اند و هیچگونه وظیفه ی مشخصی ندارند. به مرور زمان که ما رشد می کنیم سینوسها هم گسترش پیدا می کنند و شکلشان تغییر می کند. به همین خاطر برخی متخصصان ادعا می کنند که سینوسها در اثر جویدن تغییر شکل می دهند. برخی فکر می کنند که فشار هوا در شکل گیری سینوسها نقش دارد. اما هنوز پاسخ روشن و قطعی برای اینکه سینوسها به چه کار می آیند پیدا نشده است. آنچه که به این معماها دامن می زند غیر متقارن بودن سینوسهاست. هر یک از این حفره ها اندازه و شکل منحصر به فرد خود را دارد به گونه ای که مثل اثر انگشت آن حفره را از دیگر حفره ها متمایز می کند.

علاوه بر اینکه نمی دانیم سینوسها چگونه به وجود آمده اند، هنوز نمی دانیم که چرا به وجود آمده اند. حدود دو هزار سال پیش، جالینوس، پزشک مشهور یونانی، معتقد بود که سینوسها برای این به وجود آمده اند تا وزن سر را کاهش بدهند. بعدها برخی نظریه پردازان بر این باور بودند که سینوسها به تنظیم دما و رطوبت هوایی که تنفس می کنیم کمک می کنند، یا اینکه از فشار بر حفره ی بینی در هنگام عطسه کردن می کاهند، یا برای تولید مخاط لازم هستند، یا به بو کردن کمک می کنند، و یا اینکه اتاقهای تشدیدی برای تولید صدای ما هستند. این نظریات موجه به نظر می رسند اما واقعیت این است که همه ی آنها رد شده اند. چون نمی دانیم سینوسها برای چه به وجود آمده اند پس نمی توانیم بگوییم که آیا هر سینوسی وظیفه های متفاوت از سینوس دیگر دارد یا نه.

یکی از جنجالی ترین نظریه ها درباره ی سینوسها به نظریه ی بحث برانگیز “میمون آبزی” مرتبط است. بر اساس این نظریه انسانها بر خلاف نظر رایج در صحرای آفریقا تکامل نیافته اند بلکه در ساحل رودخانه ها، دریاچه ها و اقیانوسها تکامل پیدا کرده اند. اگر این نظریه درست باشد، می تواند برخی از ویژگیهای خاص انسان را که او را از میمونها متمایز و به حیوانات دریایی شبیه می کند توضیح دهد، مثلا نداشتن پشم، مغز بزرگ، چربی، و سینوسها. داشتن سینوس هم بر اساس این نظریه کاملا منطقی به نظر می رسد چرا که جمجمه ی پر از هوا بسیار آسانتر از جمجمه ی بدون هوا روی آب می ماند.

اما فارغ از اینکه سینوسها به چه علتی تکامل پیدا کرده اند، نمی توان انکار کرد که آنها فوایدی هم دارند. در سال ۱۹۹۵ میلادی، کشف شد که سینوسها مقادیر زیادی گاز اکسید نیتریک (NO) تولید می کنند. گاز اکسید نیتریک می تواند فشار خون را بالا ببرد و خواص ضد باکتری دارد. به عبارت دیگر، گاز موجود در بینی شما احتمالا به جلوگیری از رشد میکروبها در حفره ی بینی کمک می کند. البته توجه داشته باشید که وظایف کنونی یک عضو بدن لزوما ربطی به دلایل تکامل آن ندارد و نباید این دو با هم اشتباه گرفته شوند. صرفا به این دلیل که سینوسها گاز اکسید نیتریک تولید می کنند دلیل بر این نیست که به همین منظور هم تکامل پیدا کرده اند. تولید گاز می ممکن است اثر جانبی و تصادفی یک فرآیند متفاوت باشد.

با وجود اینکه سینوسها به دستگاه ایمنی بدن کمک می کنند، اما می دانیم که همیشه در این کار موفق نیستند و گاهی این حفره های موجود در جمجمه از چیزهایی غیر از یک گاز مفید پر می شوند.

سینوسهای بیمار

برای سینوسها خیلی مشکلات می تواند پیش بیاید. به عنوان نمونه ممکن است شما یک سینوس اضافه داشته باشید! ظاهرا ده درصد انسانها به خاطر تغییرات ژنتیکی دارای یک فضای خالی اضافه در سرشان هستند. اما فضای موجود در سر حجم مشخصی دارد و داشتن یک سینوس اضافه به این معنی است که جا برای دیگر سینوسها تنگ می شود و در نتیجه مجرای بین سینوسها و حفره ی بینی کوچکتر می شود. هرچقدر مجرای بین سینوسها و حفره ی بینی کوچکتر باشد، بدتر است. وقتی این مجراها مسدود می شوند، مشکلات شروع می شوند.

این مجراها حتی در صورت نبود یک سینوس اضافه هم می توانند تنگ و کوچک باشند. در هر حال، مجرای بین سینوس و حفره ی بینی، هیچ وقت مسیر فراخ و بازی نیست. این مجراها کوچکند و به راحتی به دلیل تورم بافتهایشان در اثر سرماخوردگی یا حساسیت، مسدود می شوند. نتیجه اصلا مطلوب نیست: فشار و سردرد، آبریزش بینی، سرفه، از دست دادن حس بویایی، گوشهای گرفته و گاهی حتی خون دماغ. سردردها معمولا به مشکلات سینوسی ارتباط دارند زیرا وقتی حرکت هوا و مایعات در سینوسها مسدود می شود فشار در آنها افزایش پیدا می کند.

همه ی این علائم با ورم سینوس که مانع عبور مخاط به سمت حفره ی بینی می شوند ارتباط دارند. وقتی این کانالها به مدت طولانی مسدود باشند و به گوش میانی فشار بیاورند ممکن است باعث مشکلات ثانویه همچون وزوز گوش شوند. در برخی موارد، مشکلات مزمن سینوسی و خون دماغها می تواند علائم مشکلات جدی تری باشد – پس اگر مشکل سینوستان حل نمی شود و یا اگر تب، خستگی مفرط یا علائم دیگر دارید به پزشکتان مراجعه کنید.

پیشگیری و درمان گرفتگی سینوس

در رسوم ادیان باستانی شبه قاره هند، مراحل والای عبادت با دقت و توجه به نحوه ی تنفس حاصل می شود. تنفس پاکیزه و راحت از اهمیت بالایی برخوردار است. سرماخوردگی و حساسیتی که منجر به انسداد مجراهای تنفسی می شوند، مطلوب نیستند، بنابراین یوگی ها روشی ابداع کردند به نام “جالانتی” که در زبان سانسکریت به معنای شستشوی بینی است.

مفهوم این روش ساده اما هوشمندانه است. کمی نمک به مقداری آب گرم اضافه کنید و آن را به یک قوری منتقل کنید. در روشویی سرتان را خم کنید به نحوی که یک سمت صورتتان رو به پایین و سمت دیگر رو به بالا باشد. نوک لوله ی قوری را در سوراخ دماغتان که رو به بالاست قرار دهید و محتوای قوری را در دماغتان بریزید. احساس عجیبیی به شما دست می دهد وقتی آب حفره ی بینیتان را پر می کند و عجیبتر وقتی که آب از سوراخ دماغتان که به سمت پایین است بیرون می ریزد. وقتی همه ی آب مصرف شد، دماغتان را خالی کنید تا هرگونه اضافات از آن بیرون بریزد.

شستشوی بینی با قوری روشی است که پزشکان توصیه و تأیید می کنند و یک روش ایمن و مؤثر برای تمیز کردن بینی و ناحیه ی اطراف آن است به شرط آنکه قوری و آب موجود در آن استریل باشد. افزودن نمک به آب نکته ی کار است و باعث می شود که جریان آب در مجرای بینی برای شما راحت باشد و از احساس نامطبوع عبور آب از بینی که در هنگام وارونه شدن در استخر به شما دست می دهد پیشگیری می کند.

همچنین مهم است که از آب مقطر یا آب جوشیده استفاده کنید. اگر از آب شیر استفاده می کنید آن را از صافی ریز عبور دهید و برای اطمینان آب را بجوشانید و قبل از شستشو صبر کنید آب خنک شود.

مشکلات سینوسی گاهی با نوشیدن آب زیاد حل می شوند، چرا که آب مخاط را رقیق می کند و به آن امکان می دهد که راحتتر خارج شود. پیچاندن یک حوله ی گرم دور سرتان کمک می کند که ورم بافتهای سینوس بخوابد و تنفس بخار – از دوش یا بخور – مجراهای بینی را مرطوب می کند.


منبع: www.howstuffworks.com

آیا باید هر روز شکممان کار کند؟

کار کردن شکم موضوع متداولی برای صحبت کردن نیست. یک بار در روز کار کردن شکم ممکن است برای برخی خیلی طبیعی باشد در حالی که برای بعضی دیگر یک روز در میان و برای دیگران یک بار در هفته اتفاق بیافتد. اما آیا واقعا لازم است هر روز شکممان کار کند؟

به نظر می رسد که لزوما اینطور نیست. دستگاه گوارشی می تواند به اندازه ی غذای یک هفته ی ما را در خودش نگه دارد – و گاهی حتی بیشتر. یعنی اینکه محدوده  ی طبیعی یک محدوده ی بزرگ است و شما هر کجای این طیف که قرار بگیرید طبیعی محسوب می شوید. هرچند که دیر به دیر کار کردن شکم مضراتی دارد. یبوست ممکن است باعث کمردرد و ناراحتی معده شود. همچنین می تواند باعث شود که شکمتان برآمده به نظر برسد. و در نهایت وقتی که بالاخره شکمتان کار می کند، خیلی بدبو خواهد بود؛ چرا که هرچقدر مدفوع بیشتر در روده ی بزرگ بماند، زمان بیشتری دارد که گازهای بدبو تولید بکند.

اگر روده ی بزرگتان به دفعات کافی تخلیه نمی شود، می تواند نشانه ی این باشد که تغذیه ی شما صحیح نیست و یا به اندازه ی کافی ورزش نمی کنید. یک رژیم غذایی که به اندازه ی کافی فیبر دارد – ۲۰ تا ۳۰ گرم در روز برای یک فرد بالغ – برای شما خوب است و از به پیشگیری از بیماری قلبی هم کمک می کند. ورزش روزانه به شما کمک می کند که عضلات شکم را درگیر کنید و به حرکت غذاهای در حال هضم در مسیر دستگاه گوارش کمک کنید. اگر به اندازه ی کافی مایعات نمی نوشید، ممکن است کار کردن شکمتان به تأخیر بیافتد. وقتی بعضی یا همه ی این عوامل دست به دست هم بدهند، کار سخت تر می شود. مدفوع در انتهای روده ی بزرگ سفت می شود و با گذشت روزها دفع آن سخت تر می گردد.

فارغ از اینکه شکمتان سه بار در هفته یا سه بار در روز کار کند، دستگاه گوارش شما پشت پرده مشغول به کار است. در فاصله ی چند ساعت از زمانی که می خورید و می آشامید، دستگاه گوارش مواد مغذی را استخراج کرده و آنها را به دستگاه گردش خون وارد می کند و تمام مواد زاید را بعد از طی مسافت شش متر وارد روده ی بزرگ می کند. ممکن است یک یا دو روز طول بکشد که این مواد زاید به آنجا برسد ولی وقتی به آنجا رسید بقیه کار را باید شما انجام بدهید. باید زمانی از روز پر مشغله ی خود را به دستشویی رفتن اختصاص بدهید – حتی اگر لازم باشد پس از یک ربع که در دستشویی بوده اید با شرمندگی در حضور همکاران به سر میز کار خود بروید.


منبع: www.howstuffworks.com

آیا خوردن غذای کپک زده بی خطر است؟

برای همه ی ما اتفاق افتاده که ناگهان ببینیم هلویی که خیلی مشتاقانه می خواستیم بخوریم یک کپک سفیدرنگ به اندازه ی یک سکه رویش پدیدار شده. یا اینکه آخرین نانی که در خانه داریم چند نقطه ی سبزرنگ کوچک رویش در آمده. آیا ضرری ندارد اگر قسمتهای کپک زده را جدا کنیم و بقیه ی غذا را مصرف کنیم؟
کپک روی سطح غذا معمولا به صورت لکه های سفید یا سبز پدید می آید. ممکن است همه جا گسترده باشد و یا اینکه فقط روی چند نقطه در یک قسمت جمع شده باشد. هر چند ممکن است به نظر برسد که کپک فقط بر روی سطح غذاست اما در واقع نوعی قارچ است که همچون گیاهان ساقه و ریشه دارد. کپک می تواند به اعماق غذا ریشه بدواند. ریشه ها معمولا برای چشم غیر مسلح نامرئی هستند. ساقه و شاخه آن چیزی است که شما روی سطح می بینید. ساقه ها می توانند توی هوا هم رشد کنند و این باعث می شود که کپک بیشتر گسترش پیدا کند و غذاهای مجاور را هم آلوده کند. معمولا وقتی کپک روی یک تکه غذا رشد کند به سرعت به غذاهای مجاور هم سرایت می کند: “یک سیب گندیده کل صندوق میوه را گندیده می کند”.
البته همه ی کپکها بد نیستند و برخی کپکها بخشی از غذا محسوب می شوند. بعضی پنیرها دارای کپکهایی به رنگ آبی و سبز هستند. برای رسیدن به این کیفیت، پنیرسازان نوعی از کپک سالم و قابل خوردن را در زمان ساخت پنیر به آن اضافه می کنند. پنیرهای تولید شده کاملا بی ضرر هستند و خیلی هم طرفدار دارند – هرچند که مزه ی کپک می دهند.
اما انواع دیگر کپک می تواند ایجاد دردسر کند. برخی کپکها باعث حساسیت می شوند یا دستگاه تنفسی را آزار می دهند – به همین دلیل نباید کپک را بو بکشید. بعضی کپکها هم مواد سمی همچون میکوتوکسین تولید می کنند که می تواند باعث بیماری شود.
اما آن هلویی که خیلی دوست داشتید بخورید چه؟ به علت بافت پرآب و نرم هلو، خیلی احتمال دارد که آلودگی صرفا به کپک روی سطح منحصر نباشد و به عمق هلو به صورت نامرئی نفوذ کرده باشد. بی ضررتر این است که آن هلو را دور بیاندازید تا اینکه خود را با خطر بیماری رو به رو کنید.
هرچند لازم نیست همه ی غذاهای کپک زده را دور بریزید اما بعضی غذاهای کپک زده را اصلا نباید مصرف کنید. غذاهای پرآب و نرم از این دسته اند. زیرا کپک می تواند بیش از آنچه به نظر می رسد در عمق آنها نفوذ کند. مثلا غذاهای زیر را در صورتی که کپک دارند دور بریزید: سوسیس و کالباس، هات داگ، غلات پخته، پاستای پخته، کره ی بادام زمینی، آجیل، پنیرهای نرم، ماست و خامه ی ترش.
مرباها هم باید با اولین علامت کپک زدگی دور ریخته شوند، چون ممکن است حاوی میکوتوکسین باشند. در نهایت نان کپک زده هم باید دور ریخته شود – پس این طرف و آن طرف نان را جدا کنید که شاید بتوانید یک قسمت سالم از آن در بیاورید.
برای پنیرهای سفت و میوه ها و سبزیهای سفت، می توانید فقط قسمت کپک زده را جدا کنید و بقیه ی غذا را بخورید. حتما حدود دو و نیم سانت از دور و اطراف کپک را جدا کنید و مراقب باشید که چاقو را در صورت برخورد با کپک استفاده نکنید و آن را تمیز کنید، چرا که چاقوی آلوده می تواند باعث سرایت کپک شود.
درست است که دور ریختن غذا می تواند خیلی ناراحت کننده باشد اما همیشه احتیاط شرط عقل است.
——————————————————————————————————————————–

منبع: www.howstuffworks.com

چگونه با انرژی خورشیدی یک پنکه را به کار بیاندازیم؟

در این ویدیو نحوه ی به کار انداختن یک موتور جریان مستقیم کوچک با استفاده از یک سلول خورشیدی به تصویر کشیده شده است.

برای انجام این آزمایش از قطعات زیر استفاده شده است:
– یک موتور الکتریکی جریان مستقیم کوچک با قابلیت کار کردن با محدوده ی ولتاژ ۳ تا ۱۲ ولت
– یک سلول خورشیدی با ولتاژ نامی ۵ ولت و جریان نامی ۸۱ میلی آمپر
– یک پره ی بیست سانتی
– چند قطعه سیم

مراحل کار:
پره را به موتور متصل می کنیم. سپس دو قطعه سیم را به سر مثبت و منفی سلول خورشیدی لحیم می کنیم. بعد سرهای آزاد سیمها را به دو سر مثبت و منفی موتور وصل می کنیم. اگر سلول خورشیدی را در معرض تابش نور مستقیم خورشید قرار دهید، سلول شروع به تولید الکتریسیته می کند. اما توان الکتریکی تولید شده برای به راه انداختن (استارت) موتور کافی نیست. پس باید در ابتدا با دست پره را هل بدهید تا موتور شروع به کار بکند. پس از اینکه موتور شروع به کار کرد سلول توان کافی برای ادامه کار موتور تولید می کند و چرخش پره صرفا با استفاده از انرژی خورشیدی ادامه پیدا می کند.

آیا می توان مستقیما از گرما برق تولید کرد؟

اگر مقدار زیادی گرما در اختیار داشته باشید می توانید با آن بخار تولید کنید و با استفاده از بخار یک توربین را بچرخانید – یعنی همان کاری که در نیروگاهها انجام می دهند. توربین می تواند یک مولد برق را به کار بیاندازد و برق تولید کند. این یک ساز و کار رایج است اما احتیاج به مقدار زیادی تجهیزات و فضا دارد.

اگر بخواهید از یک راه ساده تر که نیازی به قطعات متحرک نداشته باشد، از گرما برق تولید کنید معمولا باید از ترموکوپل استفاده کنید.

ترموکوپل ها از یک  پدیده ی الکتریکی بهره می برند که در محل تماس بین دو فلز مختلف اتفاق می افتد. مثلا دو سیم آهنی و یک سیم مسی را در نظر بگیرید. یک سر سیم مسی را به یک سر یکی از سیم های آهنی گره بزنید و سر دیگر سیم مسی را به یک سر سیم آهنی دیگر گره بزنید. اگر یک سر سیم مسی را مثلا با یک کبریت گرم کنید و دو سر آزاد سیمهای آهنی را به یک ولتمتر وصل کنید، ولتمتر مقداری ولتاژ نمایش می دهد. به همین شکل اگر سرهای آزاد سیمهای آهنی را به دو سر یک باطری وصل کنید یک سر سیم مسی گرم می شود و سر دیگر سرد می شود.

ماهواره هایی که به سمت سیارات دوردست همچون مشتری و زحل فرستاده می شوند آنقدر از خورشید دور می شوند که دیگر نمی توانند از سلولهای خورشیدی برای تولید برق استفاده کنند. این ماهواره ها از مولدهای برق حرارتی رادیو اکتیو استفاده می کنند. این مولدها از یک ماده ی رادیو اکتیو (مثل پلوتونیوم) برای تولید گرما استفاده می کنند و با استفاده از ترموکوپل این گرما را به برق تبدیل می کنند. این مولدها هیچگونه قطعه ی متحرکی ندارند و به همین سبب قابل اطمینان هستند. ماده ی رادیو اکتیو هم سالهای طولانی می تواند گرما تولید کند.


منبع: www.howstuffworks.com

آیا اهرام مصر را موجودات فرازمینی ساخته اند؟

در دهه های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ میلادی، طرفداران این نظریه که تمدنهای بشری به کمک موجودات فرازمینی آغاز شده اند به اهرام مصر به عنوان یک شاهد قانع کننده استناد می کردند. به اعتقاد آنها، مردم مصر باستان نمی توانستند آن سنگهای عظیم چند تنی را صرفا با زور بازو جا به جا کرده باشند و استدلال می کردند که فنآوری غلبه بر گرانش که موجودات فضایی به آن دسترسی داشته اند می تواند توضیح قانع کننده تری برای نحوه ی جا به جایی این سنگها ارائه دهد.

خوشبختانه در سال ۲۰۱۴، فزیکدانان دانشگاه آمستردام ما را از این نظریات شبه علمی نجات دادند. آنها با تحلیل طرحهای روی یک مقبره ی باستانی به این نتیجه رسیدند که یک گروه از کارگران، سنگهای بزرگ را روی یک سورتمه قرار می دادند و با ریختن آب بر روی شن مسیر، اصطکاک را کاهش داده و سورتمه را روی شن می کشیدند. محققان دیگر هم می گویند که مصری ها از رس برای کاهش اصطکاک استفاده کرده اند و احتمال دارد که آنها برای این کار از چندین روش مختلف استفاده کرده باشند.


منبع: www.howstuffworks.com

چرا تمدن مایاها نابود شد؟

سالهای طولانی هیچ کس درباره ی علت این عجیبترین زوال تمدن در تاریخ بشر اطلاع دقیقی نداشت. چرا مایاها دهها شهری را که در یوکاتان ساخته بودند در قرن هشتم و نهم میلادی رها کردند و اجازه دادند که یک تمدن بسیار پیشرفته به ویرانه مبدل شود؟

برخی نظریه پردازان گفته اند که مایاها احتمالا در جدال با مردمان رقیب شکست خورده اند و یا طبقه ی حاکم بر اثر انقلاب دهقانان سرنگون شده است. برخی دیگر به نظریه های عجیبتر متوسل شده اند از قبیل حمله اشیاء پرنده ی ناشناخته (یوفوها).

اما بر اساس مطالعات دانشمندان دانشگاه آریزونا که در سال ۲۰۱۲ منتشر شده، تحلیل داده های باستانشناسی نشان می دهد که شرایط زیست محیطی در دوران زوال مایاها عامل اصلی این اتفاق است. محققان به این نتیجه رسیده اند که مایاها به قدری درختان جنگلها را قطع کردند و از آنها به عنوان هیزم استفاده کردند که ظرفیت زمینهایشان برای جذب تشعشعات خورشید تغییر کرد و همین امر به نوبه ی خود باعث شد که مقدار بارندگی در آن سرزمین به صفر میل کند. در نتیجه خشکسالی به بار آمد و فرسایش خاک امکان کشاورزی را از بین برد. با کم شدن مقدار غذا، کارگران ناچار شدند از شهرها بیرون بروند تا گرسنه نمانند و متعاقبا جامعه ی مایاها دچار فروپاشی شد.


منبع: www.howstuffworks.com

راز مثلث برمودا چیست؟

مثلث برمودا، معروف به مثلث شیطانی، ناحیه ای دریایی است که بین ایالت فلوریدای آمریکا، پورتوریکو و برمودا واقع شده است و بر اساس تفکر عامه دارای نوعی قدرت شیطانی است که کشتی ها، هواپیماها و انسانها در آن ناپدید می شوند و دیگر اثری از آنها پیدا نمی شود.

برخی مهاجمان فرازمینی را در این زمینه مقصر می دانند که انسانها را برای مطالعاتشان می ربایند. برخی دیگر می گویند گاز متانی که از کف اقیانوس فوران می کند، باعث این حوادث می شود و نظریات عجیب و غریب دیگر.

اما راز واقعی مثلث برمودا در این است که مردم همچنان دوست دارند باور کنند که این مثلث اسرار آمیز است. در سال ۱۹۷۵ خلبانی به نام لاورنس دیوید کوشه نتایج تحقیقات خود را درباره ی این پدیده منتشر کرد. او پس از بازبینی گزارشهای رسمی در مورد کشتی هایی که ادعا شده بود به شکل غیر قابل توضیحی ناپدید شده اند، به این نتیجه رسید که این کشتی ها معمولا یا در اثر آب و هوای بد غرق شده اند و یا دچار حوادث قابل توضیح دیگری شده اند و در برخی موارد حتی لاشه ی کشتی پیدا شده است.

همچنین وبسایت گارد ساحلی ایالات متحده می گوید که چیزی به اسم مثلث برمودا را به عنوان یک ناحیه ی جغرافیایی که دارای خطرات خاص برای کشتی ها و هواپیماها باشد به رسمیت نمی شناسد و پس از مطالعه ی حوادث این ناحیه چیزی که با دلایل معمول و طبیعی قابل توضیح نباشد نیافته است.


منبع: www.howstuffworks.com

آیا افزایش هوش کودک ممکن است؟

برخی افراد معتقدند هر کودک از بدو تولد تواناییهای مشخصی دارد. این تواناییها شامل محاسبات ریاضی، حافظه ی تصویری، و تندخوانی است. چه می توان کرد که این تواناییها را شکوفا کرد؟ هیچ گونه راه حل سریع و آسانی برای تبدیل یک کودک به یک نابغه وجود ندارد اما رفتار شما به عنوان پدر و مادر تأثیر زیادی بر ظرفیت ذهنی فرزندتان دارد.

این تأثیر به دو شکل اصلی خود را نشان می دهد: رفتار مستقیم شما و الگوهایی که ایجاد می کنید. در رابطه با رفتار مستقیم باید گفت که کودکان خیلی خوب به توجه پدر و مادر به فعالیتهایشان پاسخ می دهند و این توجه به کودکان اعتماد به نفس می دهد که به فعالیتشان ادامه بدهند. اما به کودک مقداری آزادی بدهید – بهترین کار این است که یک راهنمای فعال باشید اما مداخله نکنید چرا که کودکان بیشترین یادگیری را زمانی دارند که خودشان به جستجو و مکاشفه می پردازند.

در رابطه با ایجاد الگو باید گفت کودکان در سن پنج سالگی ناخودآگاه به این اعتقاد می رسند که دارای بسیاری از ویژگیهای پدر و مادرشان هستند؛ به عنوان مثال دختری که مادرش از طوفان می ترسد به احتمال زیاد فکر می کند که خودش هم از طوفان می ترسد. کودکانی که پدر و مادرشان به کتاب علاقه دارند به احتمال زیاد به این باور می رسند که خودشان هم چنین علاقه ای دارند و در اثر این باور یک علاقه ی واقعی به کتاب در آنها شکل می گیرد. کودکان از رفتار پدر و مادر بیشتر از گفتارشان تأثیر می گیرند. اگر کودکتان را تشویق کنید که کنجکاو باشد و زیاد سوال بپرسد اما خودتان چنین کاری نکنید، تشویق شما تأثیر چندانی نخواهد داشت.


منبع: www.howstuffworks.com

چگونه برای کودک لباس انتخاب کنیم؟

تازه پدر و مادرها معمولا لباسهای زیادی را به عنوان هدیه دریافت می کنند. متأسفانه برخی از اقلامی که زیاد هدیه داده می شوند چندان برای نوزادان مفید یا مطبوع نیستند. اگر لباسهایی دریافت می کنید که احتیاج ندارید، تلاش کنید آنها را با لباسهایی که نیاز دارید تعویض کنید.

دانستن اینکه چه لباسهایی باید برای کودک خرید آسان نیست. در این مقاله تمام سؤالات مربوط به لباس کودک در زمینه های پوشک، لباس نوزاد و لباس کودک خردسال پاسخ داده می شوند.

پوشک

با توجه به اینکه در دو سال و نیم اول زندگی فرزندتان حدودا شش هزار پوشک مصرف می شود، منطقی است که در ابتدای کار زمانی را صرف تصمیم گرفتن درباره ی نوع پوشکی که می خواهید استفاده کنید نمایید: پوشک یک بار مصرف یا پوشکهای قابل شستشو (کهنه).

پوشک یک بار مصرف

طرفداران محیط زیست سوالات زیادی را درباره ی پوشکهای یک بار مصرف ایراد کرده اند به این علت که این پوشکها در طبیعت تجزیه نمی شوند و قابل بازیابی هم نیستند. همینطور برای سلامت و بهداشت عمومی هم ایجاد خطر می کنند، چرا که ویروسهای موجود در آنها می تواند به افرادی که زباله ها را جمع می کنند سرایت کند. همچنین وقتی که پوشکها در محل مربوطه دفن می شوند، ویروسهای آنها می توانند به منابع آب آشامیدنی نفوذ کنند.

از طرفی، پوشکهای یک بار مصرف خیلی زحمت پدر و مادر را کم می کنند چرا که کار کردن با آنها راحت است. با وجود آنها دیگر نیازی به شورتهای پلاستیکی نیست و استفاده از آنها در هنگام سفر آسانتر است. چون دکمه و گیره ندارند، پدر و مادرهای کم تجربه با رغبت بیشتری آنها را عوض می کنند.

اگر تصمیم به استفاده از پوشکهای یک بار مصرف گرفته اید، به نکات زیر توجه کنید:

  • مارکهای مختلف را امتحان کنید. از مارکهای متنوع در سایز نوزاد استفاده کنید تا زمانی که پوشکی را که اندازه و کیفیتش مناسب است بیابید.
  • مارکهایی که مراقبند هیچگونه پلاستیکی به پوست نوزاد نخورد، برای پیشگیری از مشکلات پوست مناسبترند.
  • وقتی مارک مورد نظرتان را پیدا کردید تلاش کنید فروشگاهی پیدا کنید که آن را با پایینترین قیمت عرضه می کند.
  • هر پوشک را با دقت بازرسی کنید تا ناخالصی، رنگ رفتگی، و مواد خارجی در آن نباشد.
  • از جدولهای وزن و سایز که روی بسته ی پوشک است برای یافتن سایز مناسب استفاده کنید. پوشکهایی که پایشان حالت کشسان دارد، به جلوگیری از نشتی کمک می کنند. زمانی که پوشک را می بندید دقت کنید که پاها را خیلی تنگ در بر نگرفته باشد.
  • برخی پوشکهای یک بار مصرف با ادعای اینکه بخشهایی از آنها را می توان در توالت ریخت و سیفون را کشید به بازار عرضه می شوند. ولی معمولا این گزینه آنطور که باید کار نمی کند. در عوض تلاش کنید تا حد ممکن محتویات پوشک کثیف را داخل توالت بریزید. سپس پوشک کثیف را محکم لوله کنید به نحوی که روی کثیفش با هوای آزاد تماس نداشته باشد. سپس با چسب خود پوشک، آن را ببندید و داخل سطل آشغال بیاندازید
  • داخل سطل آشغال پلاستیک بگذارید و در هنگام دور ریختن زباله در پلاستیک را گره بزنید. سطل آشغالهای قفل دار برای این کار مناسب هستند و از دست زدن بچه های کنجکاو پیشگیری می کنند.
  • بیشتر پوشکهای یک بار مصرف دارای چسب برای بستن پوشکهای کثیف هستند. اما بهتر است مقداری چسب و قیچی در دسترس داشته باشید تا هر موقع به چسب بیشتر احتیاج داشته باشید یا چسب پوشک خراب باشد،  از آنها استفاده کنید.

پوشکهای قابل شستشو

خرید پوشکهای قابل شستشو و شستن آنها در خانه ارزانترین راه برای حل مسأله ی پوشک است. (البته باید وقت و زحمتی که صرف شستن پوشکها می شود  و همچنین هزینه ی پودر لباسشویی، آب و برق را هم در نظر گرفت).

پوشکهای قابل شستشو در مدلها و رنگها و جنسهای مختلف پیدا می شوند.

خطرات استفاده از پوشک

فارغ از اینکه چه نوع پوشکی استفاده می کنید، مشکل سوختگی پوست در اثر پوشک اجتناب ناپذیر است. این سوختگی در اثر ترکیبی از عوامل رطوبت، گرما، و تماس بین پوست و مواد تحریک کننده ی موجود در ادرار و مدفوع ایجاد می شود. پلاستیک و لاستیک آن را شدیدتر می کند؛ هوای خشک و خنک به بهتر شدنش کمک می کند. بنابراین پوشک نوزاد را در اسرع وقت پس از اینکه خیس یا کثیف شد عوض کنید. در صورت امکان بگذارید نوزاد با هوای آزاد خشک شود.

از دیگر خطرات استفاده از پوشک، موادی است که ممکن است فرزندتان در هنگام عوض کردن پوشک بخورد یا تنفس کند. معمولا فردی که پوشک را عوض می کند یک وسیله ی سرگرم کننده به دست نوزاد می دهد و یا اینکه خود نوزاد چیزی از روی میز بر می دارد. در این هنگام نوزاد پودر یا کرم سوختگی یا دستمال مرطوب را می خورد یا بو می کند. علائمی که پس از این اتفاق بروز می کند، می تواند شامل سرفه کردن، نفس نفس زدن، حالت خفگی، تنگی نفس و استفراغ باشد. بنابراین باید این مواد را از دسترس نوزاد دور نگه داشت.

لباس نوزاد

وقتی برای نوزاد لباس می خرید، خوب است که به یک الگوی رنگ مشخص پایبند باشید. رنگهای تند برای هر دو جنس مناسبند، راحتتر دیده می شوند و سختتر کثیف می شوند. در یک فروشگاه شلوغ دیدن کودکی که لباس قرمز تند پوشیده آسانتر از دیدن کودکی است که لباس صورتی کم رنگ پوشیده.

واقع گرا باشید. نوزادها لباسشان را تمیز نگه نمی دارند، پس بهتر است لباسهایی بخرید که قابل شستشو در ماشین لباسشویی باشند. لباسهای رسمی در عمل مناسب نیستند چون جلوی حرکت را می گیرند و معمولا راحت نیستند. لباسهایی که از پارچه ی کتانی یا الیاف طبیعی دوخته می شوند راحتترند، مخصوصا در هوای گرم. لباسهای سگکدار بهتر از لباسهای دکمه دار هستند؛ می توانید سگک را متناسب با رشد کودک تنظیم کنید اما دکمه را در صورت تغییر اندازه باید جا به جا کنید.

به خاطر داشته باشید که لباس گرانتر لزوما بهتر نیست. شما باید هر لباسی را امتحان کنید، مخصوصا چون سایزهای نوزادان از استاندارد خاصی پیروی نمی کنند. اگر لازم باشد لباس را از بسته بندی پلاستیکی اش بیرون بیاورید و دوخت لباس را بررسی کنید تا از محکم بودن دوخت مطمئن شوید. لباسهای بافتنی باید محکم باشند نه شل و ول.

از تولد تا شش ماهگی

آب و هوای منطقه ای که در آن زندگی می کنید و فصلی که نوزاد در آن به دنیا آمده عوامل اصلی تعیین کننده نوع لباسهایی است که فرزند شما در دوران نوزادی می پوشد. اگر قرار است شما این لباسها را انتخاب کنید (یعنی اگر دیگران به شما هدیه نمی دهند) و نمی دانید چه چیزی لازم دارید با دیگر پدر و مادرها صحبت کنید و یا به لباس نوزادهای دیگر دقت کنید تا ایده بگیرید. به خاطر داشته باشید که بیشتر نوزادان لباس نوزادی را فقط به مدت چند هفته می پوشند. همچنین دقت کنید که هم لباس نو و هم لباس دست دوم را پیش از پوشیدن نوزاد بشویید.

مراقب باشید که بیش از اندازه لباس به تن نوزاد نکنید مخصوصا وقتی هوا گرم است. بهترین قانون سرانگشتی این است که به همان تعداد لایه ی لباس که خودتان به تن می کنید به تن نوزاد هم بکنید. همچنین به خاطر داشته باشید که وقتی شما احساس گرما می کنید احتمالا نوزاد هم احساس گرما می کند. پس وقتی لباس نوزاد را متناسب با هوای سرد انتخاب می کنید و سپس به یک جای گرمتر مثل مغازه یه فروشگاه می روید، از لباسش کم کنید. بسیاری از پدر و مادرها در چنین شرایطی لباس خود را کم می کنند اما برای نوزادشان این کار را انجام نمی دهند.

پیشنهادهای زیر می تواند به شما کمک کند مجموعه ی اولیه ی لباسهای نوزاد را انتخاب کنید:

لباس زیر: چهار تا شش زیرپوش سایز سه تا شش ماه بخرید چون پارچه شان معمولا کتانی است که با شستن آب می رود. بسیاری از پدر و مادرها زیرپوش با دکمه های بغل را ترجیح می دهند چون برایشان پوشاندن آن به تن نوزاد آسانتر است. همچنین لباسهای یک تکه که روی پوشک را می پوشانند و لای پاها دکمه شان بسته می شود خیلی پرطرفدار هستند. لباسهای یک تکه این مزیت را دارند که بر خلاف بقیه ی لباسها به سمت بالا جمع نمی شوند.

جوراب و جوراب شلواری: احتمالا بین چهار تا شش جفت جوراب لازم است. دقت کنید که اندازه ی جورابها کاملا مناسب باشد. جوراب و جوراب شلواریهای کشی از همه بهتر کار می کنند. نوزادان معمولا دیگر جورابها را از پایشان در می آورند.

لباس خواب: بین شش تا ده لباس برای خواب نوزاد فراهم کنید. لباس خواب می تواند به صورت لباس شلوار دار یا دامن دار کشی باشد. کیسه خوابها که معمولا سنگین تر از لباس هستند برای آب و هوای سرد مناسبند. مزیت لباس دامن دار این است که عوض کردن پوشک را آسان می کند. همچنین به نوزادان امکان حرکت بیشتری می دهند. اما در گذشته دیده شده که نخهای ته این لباسها به مچ و انگشت پای نوزاد گیر می کند و جریان خون را در آن ناحیه متوقف می کند. در لباسهای دامن دار جدید، نوارهای پلاستیکی جای نخها را گرفته اند تا از این مشکل جلوگیری کنند.

اگر لباس خواب شلواردار انتخاب می کنید، دیگر از جوراب استفاده نکنید. چون باعث می شود که پای نوزاد بیش از حد گرم شود و پوستش ورم کند.

لباسهای خواب باید حاوی مواد ضد اشتعال باشند. لباسهایی که برای خواب مناسبند برچسبی دارند که این ویژگی را تأیید می کند. لباسهایی که این ویژگی را ندارند باید رویشان نوشته شده باشد: “به عنون لباس خواب استفاده نشود.” پلی استر رایجترین ماده ای است که به این منظور استفاده می شود. کتان برای اینکه واجد این ویژگی شود باید مقداری تغییرات شیمایی در آن انجام شود.

از لباس خوابهای قدیمی که مواد ضد اشتعال تریس یا فیرول در آنها به کار رفته استفاده نکنید چرا که این مواد سرطانزا هستند.

کلاه: دو عدد کلاه باید کافی باشد. کلاهها در مدلها و پارچه های مختلف پیدا می شوند -از کلاههای سبک کتانی کشی تا کلاههای سنگین کتانی یا اکریلیک. نوع کلاهی که انتخاب می کنید به آب و هوا بستگی دارد. دقت کنید که کلاه به اندازه ی کافی کوچک باشد که روی صورت نوزاد نیاید تا خطر خفگی به همراه نداشته باشد.

لباس بافتنی: یک عدد کافی است. دقت کنید که بافتش به اندازه ی کافی ریز باشد به نحوی که انگشتان کوچک نوزاد در آن گیر نکند. همینطور دقت کنید هیچ تزئیناتی روی آن یا روی هر لباس دیگر نباشد که بتواند از لباس جدا شود و خطر بلعیده شدن داشته باشد. از تزئیناتی که با چسب به لباس چسبانده شده پرهیز کنید.

از شش ماهگی تا یک سالگی

لباس کودک باید به اندازه ی کافی راحت باشد تا در این سن مانع کاوش و تحرک او نشود.

لباس روزانه: در طول روز می توانید از تی شیرتهای روشن با دکمه ی روی شانه و سرهمی های دارای بندهای قابل تنظیم استفاده کنید. شلوارهایی که کمر کشی دارند به شکم کودک فشار می آورند. می توانید روی زانوی لباس یک تکه پارچه فومی یا کتانی بدوزید تا از زانوهای کودک وقتی بیرون از خانه چهار دست و پا راه می رود محافظت کنید. لباسهای بلند بعد از اینکه کودک راه رفتن را آغاز می کند، خوب است اما در زمانی که کودک هنوز چهار دست و پا راه می رود لباس بلند می تواند برایش آزار دهنده باشد چون لباس بین زانوی او و زمین گیر می کند و حرکت کودک را مختل می کند.

لباس بافتنی و ژاکت: آسانترین لباس بافتنی لباسی است که از سر پوشیده می شود و دکمه هایش عقب بسته می شود. لباسی بخرید که قابلیت شستشو در ماشین لباسشویی را داشته باشد. ژاکتهایی که در جلو زیپ یا دکمه شان بسته می شود، از همه بهترند.

از یک سالگی تا سه سالگی

وقتی کودک شروع به راه رفتن می کند، باید کفش و چکمه را هم به فهرست لباسهایش بیافزایید. وقتی یاد می گیرد که به دستشویی برود، باید برایش لباس زیر بخرید.

لباس روزانه:

لباس جداگانه برای بالاتنه و پایین تنه برای کودکی که راه می رود و دست شویی رفتن را یاد می گیرد، انتخاب خوبی است. وقتی قد کودک بلند می شود باید به دفعات بیشتر لباس بالاتنه را عوض کنید.

وقتی کودک از پوشک گرفته می شود، شورتی که روی پوشک تنگ به نظر می رسید ممکن است برای او گشاد باشد. دامن و شلوار هر دو برای آموزش دستشویی رفتن و تشویق استقلال کودک مناسب هستند. از لباسهایی که زیپشان در پشت قرار دارد استفاده نکنید چون هم برای شما و هم برای کودک کار کردن با آنها سخت است.

وقتی کودک می خواهد یاد بگیرد که خودش لباس بپوشد، لباسی برایش انتخاب کنید که پوشیدنش آسان باشد. سایز لباسها بسته به تولید کننده متفاوت است، بنابراین برچسب سایز لباس معیار دقیقی نیست. بعضی لباسها موقع شستن آب می روند، پس موقع خرید به این نکته توجه داشته باشید.

علاوه بر لباس، کلاه مناسب برای باران، برف و آفتاب هم مهم هستند.

کفش و جوراب:

پیش از اینکه کودک یاد بگیرد راه برود، لازم نیست برایش کفش بخرید. در حقیقت پابرهنه بودن برای نوزادها بهتر است، چرا که بسیاری از چیزها را با پا حس می کنند و همینطور آزاد بودن انگشتان پا به تحرک کودک کمک می کند. پیش از آنکه کودک راه برود، کفش برای محافظت می تواند به کار بیاید.

وقتی کودک شروع به راه رفتن می کند، کفشهای چرمی سبک برای او مناسب است. کفش چرمی برای تنفس پا هم مناسبت تر است.

برای اینکه اندازه ی کفش مناسب باشد، حدود یک سانتیمتر بین شست پا و جلوی کفش فاصله بگذارید. این را در حالتی که کودک ایستاده امتحان کنید. پشت پا باید با کفش در تماس بدون فاصله باشد. مراقب باشید که کفش به اندازه ی کافی پایین باشد که به قوزک پا نرسد. از پاشنه ی بلند پرهیز کنید. به خاطر داشته باشید که پوشیدن کفشهای بنددار برای کودک آسان نیست.

وقتی کودک شروع به راه رفتن می کند، باید هر چهار تا شش ماه برای او یک کفش جدید بخرید.

در مورد جوراب هم باید به همان اندازه ی کفش دقت کرد، چرا که جوراب تنگ به بدی کفش کوچک است. اگر همه ی جورابها را از یک رنگ و یک نوع بخرید، بعد از شستن در ماشین لباسشویی مشکل پیدا کردن لنگ جورابها را ندارید.


این مطلب ترجمه ای بود از مقاله ای به قلم آلوین ادن، پروفسور بالینی پزشکی اطفال در کالج پزشکی دانشگاه کورنل.


محتوای این مطلب صرفا برای اطلاع رسانی است و به هیچ عنوان نمی توان آن را توصیه ی پزشکی قلمداد کرد. سایت چرا؟چرا؟دات کام هیچ گونه مسئولیتی در قبال عواقب به کار بستن توصیه های این مطلب ندارد. برای دریافت توصیه پزشکی لطفا به پزشک مورد اطمینان خود مراجعه کنید.


منبع: www.howstuffworks.com

چگونه از دندانهای کودک مراقبت کنیم؟

وقتی نوزاد برای نخستین بار لبخند می زند به احتمال فراوان دندانی در دهانش دیده نمی شود. اما پس از چند ماه شما متوجه یک نقطه ی سفید درخشان در دهانش می شوید و یا اینکه وقتی با قاشق به او غذا می دهید صدای برخورد قاشق با نخستین دندان او را می شنوید.

با برداشتن چند گام ساده در دوران کودکی فرزندتان می توانید الگویی برای او ایجاد کنید که به سلامت دندانهایش برای بقیه ی عمرش کمک کند. در این مطلب به شما می گوییم که چگونه از دندانهای کودک مراقبت کنید. در ابتدا اهمیت دندانهای شیری را یادآور می شویم و اینکه چرا نباید دندانهای شیری را به خاطر موقتی بودنشان بی اهمیت دانست. سپس می بینیم که چگونه باید از دندانهای شیری مراقبت کرد و چگونه در صورت لزوم باید کودک را به دندانپزشک برد.

اهمیت دندانهای شیری

بسیاری از والدین از اهمیت دندانهای فرزندشان، مخصوصا دندانهای شیری، غفلت می ورزند. برخی والدین نمی دانند که دندان کارکردهایی غیر از گاز زدن و جویدن هم دارد.

دندانهای نوزاد شما وظایف زیر را به عهده دارند:

  • کمک به فراهم کردن تغذیه ی بدن
  • کمک به حرف زدن
  • کمک به رشد طبیعی استخوانهای چانه و ماهیچه های صورت
  • کمک به زیبا شدن چهره
  • نگه داشتن جا برای دندانهای دائمی و هدایت آنها به جایگاه خودشان

بدون داشتن دندانهای سالم و مرتب، ممکن است فرزندتان با جویدن مشکل داشته باشد و نتواند از یک رژیم غذایی متناسب بهره مند شود. اگر دهان فرزندتان به علت دندان لق، آفت، یا حفره دردناک باشد، ممکن است همه ی غذاها را رد کند یا فقط غذاها یا مایعاتی را بپذیرد که می تواند بدون درد مصرف کند. اما برای یک رژیم متعادل نیاز به غذاهای متنوع هست و جویدن غذاها با بافتهای گوناگون تمرین خوبی برای لثه ها و دندانهاست.

مرحله ی اول گوارش غذا در دهان اتفاق می افتد و جویدن کمک می کند که غذا به قطعات کوچکتر و قابل هضم تر تبدیل شود. اگر فرزندتان خیلی سریع و بدون جویدن کافی غذاها را می بلعد، ممکن است فرآیند گوارش طولانی تر شود.

دندانهای کودک، یک عامل حیاتی برای صحیت کردن هستند. بدون دندانهای سالم و مرتب ممکن است فرزند شما در بیان کلمات و سخن گفتن واضح با مشکل رو به رو شود. (تصور کنید کودکی که تازه دندانهای شیری اش را از دست می دهد چگونه صحبت می کند.)

همچون ماهیچه های دیگر اعضای بدن، ماهیچه های فک و صورت هم برای رشد و آمادگی نیاز به تمرین دارند؛ بدون ماهیچه های رشد یافته در فک ممکن است استخوان های فک نوزاد هم درست رشد نکنند. مکیدن فرصت تمرین را برای ماهیچه های فک، گونه و زبان فراهم می کند. وقتی نوزاد به سن مناسب برای غذای جامد می رسد، جویدن هم به این ماهیچه ها تمرین می دهد. این تمرینها باعث می شوند که ساختار این عضلات به رشد و آمادگی لازم برسد و شرایط برای در آمدن دندانهای شیری مهیا شود.

ظاهر نوزاد همانقدر برای شما مهم است که برای او در آینده. همه ی افراد به طور طبیعی دارای دندانهای سفید و براق و لبخند زیبا نیستند. ممکن است کودک شما ویژگی هایی (مثل داشتن دندان بزرگ در چانه ی کوچک) داشته باشد که باعث شود دندانهایش زیبا به نظر نرسند.

اتفاقات دوران بارداری مثل تب کردن مادر یا استفاده ی مادر از برخی داروها می تواند شکل گیری دندانهای شیری را تحت تأثیر قرار دهد. اما شما می توانید به نوزاد کمک کنید که خیلی زود بهداشت دهان و دندان را یاد بگیرد تا به زیباتر شدن ظاهر او کمک کند.

دندانهای شیری فرزند شما باید پنج سال یا ده سال یا بیشتر دوام بیاورند. وقتی یک دندان دائمی در آستانه ی سر زدن از لثه قرار دارد، ریشه های دندان شیری که قرار است جایگزین شود کم کم از بین می روند. به تدریج دندان دائمی، دندان شیری را به بیرون هل می دهد و جایی را که دندان شیری برایش نگه داشته بود می گیرد. اگر یک دندان شیری خیلی زودتر از موعد از دست برود، دندان دائمی درست به سمت جایگاهش هدایت نمی شود.

همچنین دندانهای مجاور دندان از دست رفته ممکن است به سمت فضای خالی پیشروی کنند. چون این دندانها فضای متعلق به دندان دیگر را اشغال می کنند، دندانهای دائمی جایگزین آنها در مکانهای اشتباه قرار می گیرند. در چنین شرایطی ممکن است دندانپزشک از یک جانگهدار در دهان استفاده کند. ولی ترجیح این است که اقدامات پیشگیرانه ی لازم برای نگه داشتن دندانهای شیری تا زمان در آمدن دندانهای دائمی صورت بگیرد.

با این امید که تا به این جای کار نسبت به اهمیت دندانهای شیری قانع شده اید، در بخش بعد به نحوه ی مراقبت از این دندانها می پردازیم.

چگونه از دندانهای شیری مراقبت کنیم؟

دهان کودک را حتی پیش از در آمدن اولین دندان باید به طور مرتب معاینه کنید. این کار به شما تصور خوبی از وضعیت طبیعی دهان نوزادتان می دهد. پیش از در آمدن اولین دندان، نوزاد ممکن است بیش از حد معمول گریه و ناله کند. از دیگر علائم در آمدن دندانها تغییرات در عادات غذایی، مشکلات خوابیدن و زودرنجی است.

اگر لثه های نوزاد سرخ و متورم است و یا اگر می توانید نوک دندان را حس کنید یا ببینید، احتمالا دندان آوردن علت این تغییرات در رفتار نوزاد است. ولی اگر نوزاد تب دارد یا پوستش دانه زده و یا استفراغ می کند، ممکن است علت چیز دیگری باشد.

نوزاد در این دوره تمایل زیادی به جویدن دارد.؛ باید به او اسباب بازی های مخصوص جویدن یا مز یخ زده بدهید. همه ی نوزادان به یک اندازه و به یک شکل به کمک نیاز ندارند. پیش از استفاده از محصولات تجاری برای تسهیل فرآیند دندان درآوردن، با پزشک یا دندانپزشک فرزندتان مشورت کنید. برای تسکین سوزش لثه ها، روزی دو یا سه بار آنها را با یک گاز پانسمان مرطوب تمیز کنید.

وقتی دندانهای نوزاد شروع به پدیدار شدن کرد، هر روز آنها را با یک گاز پانسمان تمیز کنید و یا بشویید تا زمانی که به اندازه ای بزرگ شود که بتواند از مسواک استفاده کند. وقتی فرزندتان به سن یک سال و نیم یا دو سال رسید، برای او یک مسواک کوچک بخرید.

حد اقل روزی یک بار – ترجیحا پیش از خوابیدن – باید دندانهای کودک را مسواک بزنید. در طول روز و ترجیحا پس از هر وعده ی غذایی هم بگذارید خودش تلاش کند دندانهایش را مسواک کند؛ عموما در این سن کودک به جای مسواک زدن، مسواک را می جود. ولی شما تلاش نکنید در این سن مسواک زدن صحیح را به کودک یاد بدهید. آنچه مهم است این است که کودک روال رعایت بهداشت دهان را فرا بگیرد و حتی جویدن مسواک هم می تواند به تمیز شدن دندانها کمک کند.

پوسیدگی دندانها در اثر آشامیدن

هیچ وقت به نوزاد وقتی که در تختش می خوابد، شیشه ی شیر، آب میوه، یا نوشیدنی های شیرین ندهید و هیچ وقت عسل، شیره، یا دیگر شیرین کننده ها را روی پستانکش نگذارید. این کارها می تواند منجر  به خراب شدن دندانهای نوزاد شود. پوسیدگی دندان یا سندروم پوسیدگی دوران شیرخوارگی از عواقب در پیش گرفتن چنین شیوه ای است.

وقتی نوزاد شما شیشه ی شیر را در هنگام بیداری می مکد، شیر مکیده شده به سرعت با بزاق شسته و بلعیده می شود. اما اگر نوزاد در هنگام شیر خوردن بخوابد به دفعات کمتر شیر را قورت می دهد و باکتری هایی که به طور معمول در دهانش هستند زمان کافی دارند که شکر موجود در مایعات نوشیده شده را به اسیدهایی تبدیل کنند که به مینای دندان حمله می کند. شیرین کننده های روی پستانک هم باعث می شوند که شکر به مدت طولانی در دهان بماند. دندانهایی که بیش از همه خسارت می بینند دندانهای پیشین بالا هستند. مشاهده شده که حتی کودکان هیجده ماهه هم گاهی این دندانها را در اثر پوسیدگی از این نوع از دست داده اند.

از دیگر عادات مخرب می توان به استفاده از یک تکه نان به جای پستانک یا قرار دادن شکر روی یک پارچه و استفاده از آن به عنوان پستانک اشاره کرد. نشاسته ی نان خیلی سریع در دهان به شکر تبدیل می شود که به نوبه ی خود می تواند به عنوان غذا برای باکتری های عامل پوسیدگی دندان عمل کند.

فلوراید

فلوراید با ترکیب شدن با مینای دندان، آن را نسبت به پوسیدگی مقاوم تر می کند. استفاده از فلوراید می تواند خطر ایجاد حفره در دندان را شش و شش در صد کاهش دهد. فلوراید را می توان به صورت قطره های قابل بلعیدن، ژلهایی که به دندان مالیده می شوند، جویدنی، ویتامینهای ترکیبی، و در خمیر دندان پیدا کرد. ولی رایج ترین منبع آن در بسیاری مناطق آب لوله کشی شهر است.

چون مینای برخی دندانها در دوران جنینی شکل می گیرد، دریافت میزان کافی از فلوراید در دوران بارداری برای سلامت آینده ی دندانهای نوزاد از اهمیت بالایی برخوردار است. اگر آب فلوراید دار می نوشید به اندازه ی کافی فلوراید دریافت می کنید.

اگر نوزادتان شیر مادر یا شیر خشک می نوشد ممکن است به اندازه ی کافی فلوراید دریافت نکند و نیاز به مکمل فلوراید داشته باشد. پزشک یا دندانپزشک شما می تواند به شما بهترین مکمل را معرفی کند.

اگر آبی که می نوشید فلورایددار است، بهتر است دیگر از مکمل های فلوراید استفاده نکنید. استفاده ی بیش از حد از فلوراید می تواند به تغییر رنگ دائمی دندان منجر شود.

دیگر مشکلات دندان

پوسیدگی دندانها یکی از رایجترین بیماریهایی است که گریبانگیر کودکان می شود و در عین حال بیش از همه ی بیماریها قابل پیشگیری است. برای پیشگیری از ایجاد حفره در دندان و تشخیص پوسیدگی در مراحل آغازین، برای کودک یک رژیم غذایی متوازن کم شکر تدوین کنید، به او آب حاوی فلوراید بدهید و یا از مکملهای فلوراید استفاده کنید، به او آموزش دهید که دندانهایش را پس از هر وعده ی غذایی مسواک بزند، و در زمانهای توصیه شده او را به دندانپزشک ببرید. پوسیدگی دندان شیری باید درمان شود تا درد دندان کودک تسکین پیدا کند و دندان تا زمان جایگزین شدن با دندان دائمی قابل استفاده بماند.

لثه های خونین و متورم طبیعی نیستند و علامتی از یک مشکل دهان و دندان هستند. حتی یک بچه ی کوچک هم می تواند به یک بیماری لثه مبتلا شود که نیاز به توجه دندانپزشک دارد. بیماری لثه ی درمان نشده یا پوسیدگی در دندانهای شیری می تواند به عفونت و دیگری مشکلاتی منجر شود که بر دندانهای دائمی هم اثر می گذارند.

کودکان خردسالی که دنیای اطرافشان را چهار دست و پا، تاتی کنان یا با تلاش برای روی پای خود ایستادن جست و جو می کنند ممکن است زمین بخورند و دهان و دندانشان آسیب ببیند. هرگونه جراحتی که منجر به خونریزی شدید یا لق شدن یا جابه جا شدن دندان شود باید به دندانپزشک نشان داده شود. اگر دندان از جا کنده شد، آن را در یک لیوان آب بگذارید و همراه با فرزندتان در اسرع وقت به دندانپزشک ببرید.

مکیدن انگشت شست، برای نوزادان و خردسالان یک رفتار طبیعی و خشنود کننده است. بسیاری از پدر و مادرها نگرانند که مکیدن انگشت ممکن است نظم و ترتیب دندانهای دائمی را به هم بزند. اما بیشتر کودکان با رسیدن به سن چهار یا پنح سالگی، این عادت را ترک می کنند. به نظر نمی رسد که این عادت تأثیری بر دندانهای دائمی داشته باشد و نباید درباره ی آن نگران بود.

فارغ از اینکه چقدر خوب از دندانهای کودک مراقبت کنید، باید در نهایت او را به دندانپزشک ببرید. در بخش بعد به این موضوع می پردازیم.

بردن کودک به دندانپزشک

فرزندتان را باید تا پیش از دو سالگی به دندانپزشک ببرید. معمولا تمام دندانهای شیری در سن دو تا سه سالگی از لثه بیرون آمده اند. بیشتر کودکان سه ساله و کوچکتر مشکل دهان و دندان خاصی ندارند. اولین ملاقات با دندانپزشک عموما شامل بررسی و احیانا تمیز کردن دندانهاست.

دندانپزشک خودتان می تواند بهترین فرد برای معرفی یک دندانپزشک برای فرزندتان باشد. اگر در یک شهر کوچک یا روستا زندگی می کنید، احتمالا دندانپزشک فرزندتان همان دندانپزشک خودتان خواهد بود. اما بسیاری از دندانپزشکان، مخصوصا آنهایی که در شهرها هستند، ترجیح می دهند کودکان را معاینه نکنند. در عوض شما را به یک دندانپزشک کودکان معرفی می کنند، یعنی دندانپزشکی که تخصصش مراقبت از دندانهای کودکان است.

بیشتر کودکان از غریبه ها می ترسند و دندانپزشک هم در ابتدا برای فرزند شما یک غریبه است. شما می توانید با رفتارتان با دندانپزشک به کودک کمک کنید که دندانپزشک را یک دوست تلقی کند. اگر شما هنگام رفتن به دندانپزشک خونسرد و آرام باشید، فرزندتان هم اینگونه خواهد بود.

اما اگر علائم ترس و دلهره (مثل فشار دادن بیش از حد دست فرزندتان) بروز دهید، این ترسها به فرزندتان هم منتقل خواهد شد. جلوی فرزندتان درباره ی جزئیات دردناک کار دندانپزشک صحبت نکنید. فرزند شما حد اقل تا سالها با این مشکلات دست و پنجه نرم نخواهد کرد؛ شنیدن درباره ی این مشکلات صرفا باعث ترس و نگرانی بیهوده می شود.

همچنین هیچگاه فرزندتان را تهدید به رفتن به دندانپزشک یا هرگونه متخصص بهداشت و درمان دیگر نکنید. اگر فرزندتان درباره ی درد یا جزئیات کار دندانپزشک از شما سؤال کرد با او صادق باشید. برخی از کارهای دندانپزشک می تواند برای کودک آزاردهنده باشد و او باید این را بداند، البته در صورتی که سؤال کند. اگر درباره ی جواب سؤالش مطمئن نیستید می توانید به او بگویید که سؤالش را از خود دندانپزشک بپرسد. به خاطر داشته باشید که حتی عملهای دردآور هم با بی حسی بدون درد می شوند؛ اگر فرزندتان نگران درد است شما یا دندانپزشک می توانید این را به او بگویید.

هرچند دندانهای شیری بالاخره می افتند، لازم است تا آن زمان به خوبی از آنها مراقبت کرد. همچنین ایجاد عادات خوب مراقبت از دندان در سنین کودکی می تواند باعث تداوم و تشویق همین عادات در دوران بزرگسالی شود.


این مطلب ترجمه ای بود از مقاله ای به قلم آلوین ادن، پروفسور بالینی پزشکی اطفال در کالج پزشکی دانشگاه کورنل.


محتوای این مطلب صرفا برای اطلاع رسانی است و به هیچ عنوان نمی توان آن را توصیه ی پزشکی قلمداد کرد. سایت چرا؟چرا؟دات کام هیچ گونه مسئولیتی در قبال عواقب به کار بستن توصیه های این مطلب ندارد. برای دریافت توصیه پزشکی لطفا به پزشک مورد اطمینان خود مراجعه کنید.


منبع: www.howstuffworks.com

چگونه عادات غذایی کودک را بشناسیم؟

وقتی کودک به تدریج از سن خردسالی خارج می شود و نقش فعالانه تری در انتخاب آنچه که می خورد پیدا می کند، شما هم طبیعتا تا حدی تسلط خود را بر رژیم غذایی او از دست می دهید. با وجودی که این استقلال بخشی از پیشرفت طبیعی کودک است، ولی والدین باید تلاش کنند به کودکانشان عادات صحیح غذایی را منتقل کنند. این روزها که چاقی مفرط یکی از مشکلات روزافزون کودکان محسوب می شود، درک عادات غذایی کودک و تغذیه ی صحیح از هر زمانی از اهمیت بیشتری برخوردار است. در این مطلب، نگاهی داریم به مراحل پیشرفت کودک در ارتباط با تغذیه و برخی مشکلات مربوط به تغذیه.

آموزش غذا خوردن مستقل به کودک

اگر فرزند خردسال شما می تواند اشیاء را در دهانش بگذارد، حرکات مربوط به جویدن را آغاز کرده است، و یا سینه ی مادر یا شیشه ی شیر را هنگام شیر خوردن در دستش می گیرد، احتمالا آمادگی دارد تا غذا خوردن مستقل را فرا بگیرد. هر دو طرف از تلاش کودک برای غذا خوردن مستقل، سود می برند. هرچند فرآیند غذا خوردن مستقل، احتمالا خیلی آهسته تر از این است که شما به او غذا بدهید و احتمالا لباس کودک و وسایل اطراف او هم خیلی بیشتر کثیف می شود، اما مزایای اجازه دادن به کودک برای این که خودش غذا بخورد خیلی زیاد است.

کودک از اینکه از انگشتها، بدن و دهانش به طور هماهنگ برای غذا خوردن و رفع گرسنگی استفاده می کند، احساس خوبی به او دست می دهد. غذا خوردن مستقل، حواس پنجگانه ی او را به کار می گیرد و یک تجربه ی آموزنده برای او فراهم می کند. او غذا را می چشد و می بوید. بافت غذا و دمای آن را بر روی انگشتانش لمس می کند. غذا را می جود و قورت می دهد. از صدای خوردن قاشق روی بشقاب لذت می برد و رنگهای روشن غذاهایی را که انتخاب کرده دوست می دارد.

دوران انتقالی

در شش ماهگی فرزند شما می تواند اشیاء را در دهانش بگذارد. او دنیا را از طریق دهانش کاوش می کند؛ بنابراین این دوره زمان خوبی برای دادن غذاهای انگشتی به اوست. او همچنین با اندکی کمک می تواند بنشیند. در هفت ماهگی، ممکن است بعضی از دندانهایش درآمده باشد و ممکن است با دهانش حرکات جویدن را انجام دهد. او می تواند شیشه ی شیرش را در دستش نگه دارد و ممکن است بتواند با کمی کمک از فنجان مایعات بنوشد.

هرچند نمی توان از کودک انتظار داشت که در این سن خودش همه ی غذاهایش را بخورد، ولی می تواند خوردن مستقل بعضی غذاها را شروع کند. همچنین می تواند غذاهای انگشتی را به عنوان تنقلات بخورد.

غذاهای انگشتی مناسب برای دوران انتقالی شامل غذاهایی است که به سرعت در دهان نرم می شوند، مانند:

  • تکه های کوچک نان برشته
  • تکه های کوچک سبزیجات پخته مانند نخود فرنگی، کدو، هویج نرم و بروکلی
  • تکه های کوچک گوشت خیلی نرم مثل ماهی بدون تیغ، جوجه ی بدون پوست و استخوان، یا همبرگر
  • تکه های کوچک هلوی رسیده، مز، گلابی یا دیگر میوه های نرم
  • تکه های کوچک پنیرنرم (مگر اینکه شواهدی دال بر حساسیت کودک به لبنیات یافته باشید)

از دادن غذاهایی که ممکن است در گلوی کودک بپرد خودداری کنید. غذاهای زیر را در سال اول به کودک ندهید:

  • میوه های خشک مثل زردآلو، کشمش، خرما، آناناس یا نارگیل
  • آجیلها مثل گردو یا بادام زمینی
  • ذرت بوداده، چیپس سیب زمینی، چیپس ذرت، یا کراکرهایی که به راحتی در دهان نرم نمی شوند
  • شکلاتهای سفت از هر نوعی
  • سبزیجات نپخته مثل هویج یا کرفس

زمان حمام کردن بهترین وقتی است که می توانید نوشیدن از فنجان را به فرزندتان یاد دهید. او از این چالش لذت می برد و شما هم لازم نیست که با مشکلاتی از قبیل خیس شدن زمین و لباس دست و پنجه نرم کنید. از یک لیوان پلاستیکی یا شیشه شیر پلاستیکی برای شروع استفاده کنید؛ هر چه قطر دهانه ی لیوان کمتر باشد کودک آسانتر می تواند با دهان کوچکش از آن استفاده کند. می توانید شیر مادر، شیر خشک، یا آب میوه در لیوانش بریزید.

اگر با شیشه به او شیر می دهید، ممکن است فرزندتان از اینکه شما شیشه ی شیر را نگه دارید خوشحال شود. با بیرون آوردن سر شیشه از دهانش و تغییر زاویه ی آن به او امکان بدهید که در این کار با شما همکاری کند. او را با شیشه ی شیر در رختخوابش نگذارید چون به خواب فرو می رود، بزاق کمتری دندانهایش را می شوید و با تناوب کمتری شیر را قورت می دهد. ممکن است مقداری شیر در دهانش بماند که به رشد باکتریها کمک می کند و منجر به خراب شدن دندانهایش می شود. حتی ممکن است شیر در گلویش بپرد.

دوران شبه بزرگسالی

زمانی که فرزند شما هشت ماهه است، می تواند بدون کمک بنشیند و دستش را به سمت قاشق و فنجان دراز کند. ممکن است بتواند فنجان را خودش بلند کند. وقتی که سیر می شود، با سر برگرداندن از غذا و یا بازی کردن با غذا به شما می فهماند که دیگر سیر است.

چون هنوز نمی تواند با استفاده از قاشق غذا بخورد، شما می توانید به او کمک کنید تا یاد بگیرد که چگونه قاشق را در دستش بگیرد و آن را به سمت غذا ببرد. یک راه خوب برای شروع این است که وقتی به او با قاشق غذا می دهید بگذارید خودش یک قاشق دیگر را در دست داشته باشد. بعد از هر چند قاشقی که به او غذا می دهید به او کمک کنید قاشق خودش را پر کند و آن را در دهانش بگذارد. از غذاهایی استفاده کنید که به خوبی به قاشق می چسبند، مثل سیب زمینی یا مز له شده. تعریف و تمجید و پذیرفتن اینکه گاهی غذا را بریزد، او را به یاد گرفتن تشویق می کند.

از یک فنجان کوچک با مقدار کمی شیر یا آب در هنگام غذا استفاده کنید (تا در صورت ریختن محتویات در وقت و زحمتتان صرفه جویی شود) و یا از لیوان دردار استفاده کنید. احتمالا او برای یادگیری اینکه چگونه لیوان را بدون اینکه محتویاتش را بریزد در دست نگه دارد، به کمک شما نیاز دارد و البته به اجازه و تأیید شما هم احتیاج دارد.

در نه ماهگی، می تواند به سادگی بجود و غذاها را گاز بزند. توانایی گرفتن اشیاء با انگشت شست و سبابه در او به حد بلوغ رسیده است. غذاهای مناسب برای این سن شامل نوارهای باریک پنیر نرم، نوارهای نانی که پنیر روی آن ذوب شده، خیار پوست کنده در قطعات کوچک، حبوبات سبز پخته همراه با تکه های پخته ی بروکلی، قطعه های کوچک هلو یا گلابی تازه، و یا برشهای مز است. نخود فرنگی هم می تواند برایش جالب باشد.او هنوز به فرصت بیشتری برای استفاده از قاشق و فنجان نیاز دارد.

در ده ماهگی، ممکن است فرزندتان بتواند به خوبی از فنجان استفاده کند و از اینکه بخش زیادی از غذایش را خودش می خورد لذت ببرد. در یازده ماهگی می تواند چند جرعه ی پیاپی از فنجانش بنوشد. از له کردن غذاها در دستش لذت می برد و از حس کردن بافت غذا با دستانش خوشحال می شود. در دوازده ماهگی ممکن است بر استفاده از قاشق و کارد و چنگال مسلط شده باشد و بیشتر غذاهایش را بدون کمک بخورد.

در این سن ممکن است از مهارت جدید تف کردن به صورت عمدی لذت ببرد. چند ماه آخر پیش از یک سالگی، غذا دادن به کودک برای پدر و مادر چالش های مخصوصی به همراه دارد. خلاقیت به خرج دادن در درست کردن غذاهایی که کودک می تواند خودش بخورد باعث می شود که او سر سفره ی غذا مستقل باشد. با محدود کردن غذاهای کودک به آن دسته هایی که او می تواند سریع و آسان بخورد و بیاشامد، کار خودتان را آسانتر کنید.

هر وقت غذایش را تمام کند می توانید غذای بیشتر در بشقابش یا لیوانش بریزید. قرار دادن مقدار محدودی غذا و نوشیدنی در دسترس کودک به شما کمک می کند که میزان به هم ریختگی و کثیف شدن سفره را کاهش دهید. واژگون کردن کاسه ها و فنجانها و تماشای واکنش شما برای کودک فعالیت بسیار مفرحی است و تف کردن به قصد جلب توجه شما کاری است که ممکن است زیاد انجام دهد. به خاطر داشته باشید: گاهی بی توجهی کردن به عملی که نمی پسندید زودتر به توقف آن منجر می شود تا اظهار تعجب و خشم.

دوران خردسالی

در این دوران کودک می تواند به راحتی از قاشق و فنجان استفاده کند؛ می تواند به خوبی بجود و غذاهایی را که با جویدنشان مشکل دارد با انگشت از دهان بیرون بیاورد. ممکن است در غذا خوردن تمیز و مرتب نباشد و ترجیح قوی برای برخی غذاها داشته باشد. ممکن است اشتهایش در این دوره به علت کند شدن رشدش کمتر شود.

برای وعده های غذایی باید خلاق و صبور باشید. کودک خردسال شما به غذاهایی احتیاج دارد که بتواند خودش به راحتی بخورد. چون اشتهایش کم است، علاوه بر وعده های غذایی از میان وعده ها هم به عنوان فرصتی برای دادن مواد مغذی به او استفاده کنید.

تلاش کنید در میان وعده ها به او سبزیجات بدهید. برای اینکه گل کلم و کلم بروکلی را برای او جذابتر کنید، مقداری ماست یا سس روی آن استفاده کنید. میلک شیک را با میوه جات غنی کنید.

همیشه غذاهای مقوی به او ارائه دهید. به این صورت می توانید با خیال راحت از جنگ و دعوا بر سر اینکه کودکتان چه غذایی را باید انتخاب کند پیشگیری کنید.

از وقتی فرزندتان بتواند خودش غذایش را بخورد، شما کنترلتان را تا حد زیادی بر روی غذا خوردنش از دست می دهید. بهترین راه این است که به او یاد بدهید چگونه بین غذاها درست انتخاب کند. در ادامه به این می پردازیم که چگونه عادات غذایی صحیح را در کودک ایجاد کنیم.

ایجاد عادات غذایی صحیح در کودک

برخورد شما با تغذیه و غذاهایی که می خورید، بر عادات غذایی فرزندتان تأثیر مستقیم می گذارد. شما الگوی نخست فرزندتان برای چگونه خوردن و چه چیز خوردن هستید. کمی در مورد میزان نمک، چربی و قندی که مصرف می کنید تأمل کنید. به این بیاندیشید که کدام یک از عادات غذایی خودتان را می خواهید به فرزندتان منتقل کنید. آیا عاداتی هست که نخواهید منتقل کنید؟ اکنون زمان مناسبی است برای اینکه عادات ناصحیح را ترک کنید تا به فرزندتان منتقل نشوند.

کسب اطلاعات درباره ی اینکه رژیم غذایی مناسب برای نوزاد و کودک در حال رشد چگونه است، قدم نخست است. شما یاد خواهید گرفت که نمک بیش از اندازه، افزودنی سالمی برای غذای کودک نیست. شما همچنین می آموزید که بسیاری از مردم خیلی بیش از میزان لازم قند مصرف می کنند که می تواند منجر به چاقی و پوسیدگی دندانها شود.

هرچند نباید چربی را از رژیم غذایی کودکان زیر دو سال حذف کرد، ولی برای کودکان بزرگتر مصرف بیش از اندازه ی چربی خطرات بیماری قلبی، چاقی و برخی انواع سرطان را در پی دارد. با کسب اطلاعات بیشتر درباره ی نیازهای تغذیه ای کودک و رشد و پیشرفت طبیعی او، می توانید بفهمید چرا در برخی خانواده ها بر سر غذا مجادله در می گیرد.

نمک

سدیم (یکی از عناصر تشکیل دهنده ی نمک)، به طور طبیعی از غذاهایی که می خوریم به بدن می رسد. در نتیجه عموما نیازی به اضافه کردن نمک به غذا نیست. دریافت سدیم زیاد ارتباط مستقیم با فشار خون بالا دارد که می تواند منجر به بیماری قلبی و سکته شود.

بعضی افراد به طور ژنتیکی بیشتر در معرض ابتلا به فشار خون بالا هستند. اگر در خانواده سابقه ی ابتلا به فشار خون وجود دارد، باید خیلی مراقب میزان نمک مصرفی خود و فرزندتان باشید.

چه وقت باید نگران نمک غذای نوزادتان باشید؟ تحقیقات نشان می دهد که باید از همان زمان تولد از مصرف بیش از اندازه ی نمک پرهیز کرد. دادن شیر مادر یا شیر خشکی که خیلی شبیه شیر مادر باشد، باعث می شود که نوزاد دقیقا به اندازه ی مورد نیاز سدیم دریافت کند.

وقتی نوزادتان شروع به خوردن غذای جامد کرد، غذاهایی به او بدهید که هیچ نمکی به آنها اضافه نشده باشد. غذاهای فرآوری شده مثل سوسیس، کالباس، سوپ، کنسرو سبزیجات و گوشت، و پودینگ معمولا حاوی مقادیر بالایی از سدیم هستند و باید محدود شوند. مراقب باشید به غذایی که در خانه برای نوزاد درست می کنید نمک اضافه نکنید هرچند به مذاق شما بی نمک جلوه کند.

تحقیقات نشان می دهد که نوزادی که از زمان تولد در رژیم غذاییش مقدار زیادی سدیم باشد و این الگوی غذایی را در سالهای بعدی زندگی هم حفظ کند، در بزرگسالی بیشتر در معرض خطر فشار خون بالا قرار دارد. ذائقه ی غذایی فرزند شما در همان نوزادی شکل می گیرد؛ اگر به غذای پر نمک عادت کند و از آن لذت ببرد، ترک کردن نمک در سنین بالاتر برای او دشوار خواهد بود. به خاطر داشته باشید که اگر فرزندتان شما را ببیند که به غذایتان نمک اضافه می کنید یا چیپس سیب زمینی می خورید او هم می خواهد همان کارها را انجام دهد. پس کاهش نمک در رژیم غذایی نوزاد به معنای کاهش نمک در رژیم غذایی کل خانواده است.

قند

قند یک ماده ی غذایی ناسالم نیست. شما به مقداری قند در رژیم غذاییتان نیاز دارید و هرگاه میوه ی تازه می خورید نوعی از قند را دریافت می کنید. قند تصفیه شده به مقدار محدود هم کاملا بی اشکال است مگر اینکه بخش قابل توجهی از کالری دریافتی نوزاد را شامل شود. یک رژیم غذایی پرقند به احتمال زیاد رژیمی است که از مواد غذایی دیگر بی بهره است.

قند در اشکال مختلف موجود است. قند میوه به طور طبیعی طعم میوه ای را که می خورید شیرین می کند. شیره ی ذرت برای شیرین کردن برخی آب میوه ها و نوشیدنی ها به کار می رود. عسل هم شکل دیگری از قند است – که به هیچ عنوان از شکر سالم تر نیست (به علت خطر بوتولیسم به نوزاد کوچکتر از یک سال عسل ندهید). ملاس، علاوه بر قند حاوی مقادیر کمی از مواد غذایی دیگر شامل آهن هم است. شیر حاوی نوعی از قند به نام لاکتوز است.

احتمالا بهترین راه دریافت قند مورد نیاز بدن، خوردن میوه، سبزیجات و دیگر غذاهای تازه است. خوردن گهگاه کمی بیسکوییت یا کیک یا شکلات بد نیست مگر اینکه جایگزین مواد غذایی شود که خانواده نیاز دارد و یا اشتها را برای دریافت مواد مغذی دیگر کم کند.

نوزادان غذای شیرین را ترجیح می دهند. اولین غذای نوزاد شما شیر مادر یا شیر خشک است. اگر این شیرها را بچشید، پی می برید که هر دوی آنها بسیار شیرین هستند. چون نوزاد شما تمام قند مورد نیازش را از شیر و بعدها از غذاهای مفیدی که می خورد، دریافت می کند باید از دادن مقادیر زیاد بیسکوییت و دسرهای شیرین به او خودداری کنید. خوردن بیسکوییت و چیزهای شیرین پیش از وعده های غذایی به سرعت قند خون را بالا می برد که می تواند اشتهای نوزادتان را کور کند.

دندانهایی که به کرات در معرض قند و شکر قرار بگیرند روند پوسیدگیشان تسریع می شود. چون قند در شیر و دیگر غذاها موجود است، قند اضافی احتمالا پوسیدگی دندان را زیاد می کند. مصرف قند را محدود کنید و به فرزندتان میان وعده های کم قند بدهید مثل سبزیجات تازه، نان برشته و پنیر.

چاقی در کودکان

پرخوری و اضافه وزن اغلب از دوران نوزادی شروع می شود. کودک وقتی چاق می شود که بیش از مقدار نیازش کالری مصرف کند، انتخاب غذایش صحیح نباشد و فعالیت فیزیکی او متناسب با مقدار کالری دریافتی اش نباشد. ویژگی چاقی معمولا از پدر و مادر به فرزندان منتقل می شود. کودکانی که یکی از والدینشان چاق است، چهل درصد احتمال چاق شدن دارند. در حالی که کودکانی که هم پدر و هم مادرشان چاق است، هشتاد درصد احتمال دارد که چاق بشوند.

شما می توانید بلافاصله پس از تولد تلاش برای جلوگیری از پرخوری و چاق شدن فرزندتان را آغاز کنید. اگر با شیشه به کودک شیر می دهید، اصرار نکنید که حتما شیشه ی شیر را خالی کند و هرگاه تصمیم گرفت شیر خوردن را متوقف کند شیشه را از او بگیرید. شروع زودتر از موعد غذای جامد، پیش از چهار تا شش ماهگی، می تواند منجر به اضافه وزن شود. وقتی نوزاد بزرگتر می شود اجازه دهید به اندازه ای که اشتهای طبیعی اش طلب می کند بخورد. پزشک نوزادتان می تواند به شما بگوید که آیا وزن نوزاد نسبت به قدش زیاد است یا نه.

اگر اضافه وزن یا چاقی تبدیل به مشکل شود، می توانید برای کند کردن آهنگ رشد وزنی نوزاد اقداماتی صورت دهید. نوزاد نباید وزن کم کند، بلکه باید به او کمک کنید که وزنش با قدش متناسب باشد و باید مطمئن باشید که مواد غذایی و کالری لازم برای رشد و پیشرفتش به او می رسد.

گامهای زیر می تواند در این راه به شما کمک کند:

  • نسبت به علائم سیر شدن او هوشیار او باشید. ممکن است چهره اش را درهم کند، از میز روی بگرداند، غذایش را تف کند یا شروع به بازی کردن با غذا بکند. همه ی اینها می تواند علامت این باشد که دیگر نمی خواهد غذا بخورد.
  • شیر مهمترین غذای فرزندتان است. آب عموما به عنوان یک مایع کمکی اضافه لازم است (مثلا در روزهای خیلی گرم). آب میوه نمی تواند جایگزینی برای شیر باشد.
  • غذاهای پرچرب و پرکالری را حذف یا محدود کنید. میوه ی تازه جایگزین خوشمزه ای برای بیسکوییت است. از سسها و تزیینات غذایی که پر از کالری و عاری از مواد مغذی است پرهیز کنید. غذاها را به جای سرخ کردن با آب بپزید یا بخارپز کنید. استفاده از کره، مارگارین، و مایونز را محدود کنید.
  • به فرزندتان به جای کمپوت یا آب میوه، میوه ی تازه بدهید. میوه ی تازه کالری کمتری دارد. اگر میوه ی تازه ندارید، به او آب میوه بدهید. مصرف روزانه ی آب میوه را به صد گرم محدود کنید.
  • به کودک فرصت فعالیت فیزیکی بدهید. وقتی با او بازی می کنید به او فرصت بدهید که بدنش را تکان بدهد. وقتی بزرگتر می شود فضای لازم برای دویدن و فرصت راه رفتن را به او بدهید. اگر شما با او بازی کنید احتمال فعالیت فیزیکی او بیشتر می شود.
  • اگر خودتان برای نوزاد غذا درست می کنید، سعی کنید غذای کم کالری درست کنید: شکرو مارگارین و کره اضافه نکنید. چربی گوشت را پیش از پختن بردارید.
  • به خاطر داشته باشید که نوزادان به دلایلی غیر از گرسنگی هم گریه و ناله می کنند. اگر نوزاد شما تازه غذا یا شیر خورده، روشهای دیگری غیر از شیر دادن را برای آرام کردن او استفاده کنید. او را راه ببرید یا تکان بدهید. شاید فقط می خواهد چیزی را بمکد. بگذارید انگشت شما، انگشت خودش یا یک پستانک را بمکد. ممکن است حوصله اش سر رفته باشد و به مکانی جدید یا یک اسباب بازی جدید احتیاج داشته باشد.
  • برای تشویق از جوایز غیر غذایی استفاده کنید. ممکن است وسوسه شوید برای رفتار خوبش به او شکلات، بستنی یا بیسکوییت بدهید، اما کودک دارای اضافه وزن پاداشهای دیگری احتیاج دارد. تشویق کلامی یا در آغوش گرفتن پاداشهای بسیار خوبی هستند. یک کتاب یا اسباب بازی می تواند برای موفقیتهای خاص جایزه ی مناسبی باشد. ممکن است در این راه به حمایت دیگر افراد بزرگسال همچون پدر بزرگ و مادر بزرگ و یا کسی که از بچه مراقبت می کند نیاز داشته باشید.

برای احتیاط: بگذارید پزشک تشخیص دهد که آیا نوزاد شما دارای اضافه وزن یا چاقی است یا نه. پزشک می تواند رشد نوزاد را روی نمودار رشد دنبال کند و به شما بگوید که جای نگرانی هست یا نه. به خاطر اینکه نوزادتان چاق به نظر می رسد یا دیگران به شما می گویند که او چاق به نظر می رسد، نتیجه گیری نکنید که چاق است.

بیشتر نوزادان تپل هستند. آنها مثل آدم بزرگها باریک نیستند. نوزاد یا کودک خردسال شما شکم گرد دارد. ممکن است گردنش دیده نشود و ممکن است غبغب داشته باشد یا روی لپش چال باشد. اما ممکن است بر خلاف ظاهرش، وزنش به نسبت قدش خیلی خوب باشد. چون تغذیه ی خوب برای رشد و پیشرفت مغز کودک از اهمیت بالایی برخوردار است، محدود کردن خودسرانه ی کالری و مواد غذایی می تواند تأثیر مخربی بر رشد کودک داشته باشد. ظاهر کودکان به مرور زمان تغییر می کند و نوزادی که فکر می کنید تپل است ممکن است در خردسالی یا در سن پیش دبستانی لاغر از آب دربیاید.

چگونه با کودکی که درباره ی غذا سخت گیر است رفتار کنیم

نوزادان و خردسالان بعضی روزها از روزهای دیگر اشتهای بیشتری دارند. در دوران خردسالی اشتهای کودک به تدریج و همزمان با کاهش سرعت رشد او کاهش پیدا می کند و سخت گیری در مورد غذا و علاقه ی بیش از حد به انواع خاصی از غذا در این دوران طبیعی است. بیماری و دندان در آوردن هم بر اشتها اثر می گذارند. اضافه کردن غذاهای جدید یا مواد غذایی جدید به رژیم غذایی کودک هم می تواند به بی علاقه شدن او به غذا بیانجامد. می توانید توقع داشته باشید که گاهی فرزندتان در هنگام غذا بازیگوشی کند یا در مورد غذایی که می خورد سخت گیری به خرج دهد.

توصیه های زیر به شما کمک می کند که با این وضعیت مقابله کنید:

  • پرس غذایش را بزرگ در نظر نگیرید. مقدار زیاد غذا ممکن است او را دچار اضظراب کند که نمی تواند این همه غذا را بخورد و در نتیجه اشتهایش را از دست بدهد.
  • به زور به او غذا ندهید و غذا خوردن را تبدیل به یک مشکل نکنید.
  • مطمئن شوید که غذایی که به او می دهید به شکلی است که به آسانی می تواند بخورد. (مثلا اگر نوزادتان دندان ندارد باید غذایش نرم باشد.)
  • بین وعده ها و میان وعده ها فاصله ی کافی در نظر بگیرید.
  • مایعات را در انتهای وعده ی غذایی به او بدهید تا معده ی او از مایعات پر نشود.
  • از غذاهای پرقند و میان وعده هایی که می تواند اشتهای او را کور کند، پرهیز کنید. این شامل آب میوه پیش از غذا هم می شود.
  • غذاهای متنوع به او بدهید.
  • غذا را به صورت رنگارنگ و خلاقانه جلوی او بگذارید. چشم نواز بودن غذا به زیاد شدن اشتهای او کمک می کند.
  • زمان غذا را برای او دلپذیر کنید. جو سفره تأثیر زیادی بر اشتها و هضم غذا می گذارد.

غذا به عنوان پاداش

احتمالا می دانید که استفاده از غذا به عنوان پاداش ایده ی خوبی نیست. اما در عمل پرهیز از این کار دشوار است. وقتی پدر یا مادر می گوید “اول بروکلی را بخور بعد نوبت دسر می شود،” اینگونه به کودک القا می شود که باید بروکلی را تحمل کند تا دسر به عنوان پاداش به او داده شود. وقتی هم به کودکی که گریه و زاری راه می اندازد بیسکوییت یا شکلات می دهید در واقع گریه و زاری را تشویق می کنید.

خیلی خوب است که مهارتها و تواناییهای جدید کودک را جشن بگیرید. بعضی وقتها غذا راه آسان و مناسبی برای پاداش دادن و جشن گرفتن است. اما چه اتفاقی می افتد اگر غذا طریق معمول یا تنها راه تشویق کردن یک دستاورد یا رفتار باشد؟ الگوهای تشویق و پاداش اغلب در سنین کودکی تعیین می شوند و شما باید تصمیم بگیرید که آیا می خواهید استفاده از غذا به عنوان پاداش را به او آموزش دهید. تلاش کنید به تشویق و پاداش تنوع ببخشید. در آغوش گرفتن، تعریف و تمجید کردن، دعوت کردن او به یک بازی یا کمک به انجام یک کار با شما، و اختصاص زمان برای یک داستان یا کتاب جایگزینهای خوبی هستند.

وقتی نوزادتان گریه و زاری می کند، بیسکوییت و غذا می تواند به طور موقت او را آرام کند. ولی شما باید علت گریه و زاری را پیدا کنید. وقتی نوزادتان بزرگتر می شود ممکن است علت گریه کردنش خستگی، دندان جدید یا بی حوصلگی باشد. اگر علت گریه ی او گرسنگی نیست تلاش کنید راه دیگری برای آرام کردن او پیدا کنید. راه حلی که معطوف به حذف علت گریه ی او باشد مدت زمان بیشتری دوام می آورد.

غذا می تواند تبدیل به یک تنبیه شود اگر کودک را به خوردن آن مجبور کنید. ممکن است غذاهایی را که در کودکی به زور به شما خورانده اند به یاد داشته باشید و شاید تا همین امروز هم از دیدن آن غذاها حالتان بد شود. به زور غذا دادن و پاداش دادن برای خوردن برخی غذاهای خاص اصلا ایده ی خوبی نیست. اینگونه دعواهای غذایی آغاز می شوند.

به مانند تمام مراحل رشد کودک، رفتار و برخورد پدر و مادر با مسأله ی غذا می تواند رفتار کودک را به طور اساسی تغییر دهد. چون کودکان در سنین پایین کاملا از نظر غذایی به شما وابسته اند، نظرات آنها درباره ی غذا تحت تأثیر شما شکل می گیرد. همانطور که در این مطلب دیدید، قدمهای ساده ای وجود دارد که می توانید برای اطمینان از سالم بودن عادات غذایی فرزندتان بردارید.


این مطلب ترجمه ای بود از مقاله ای به قلم آلوین ادن، پروفسور بالینی پزشکی اطفال در کالج پزشکی دانشگاه کورنل.


محتوای این مطلب صرفا برای اطلاع رسانی است و به هیچ عنوان نمی توان آن را توصیه ی پزشکی قلمداد کرد. سایت چرا؟چرا؟دات کام هیچ گونه مسئولیتی در قبال عواقب به کار بستن توصیه های این مطلب ندارد. برای دریافت توصیه پزشکی لطفا به پزشک مورد اطمینان خود مراجعه کنید.


منبع: www.howstuffworks.com

 

چگونه کودک را ادب کنیم؟

طبیعی است که کودکان تا پیش از اینکه راهنمایی و تربیت مناسب را دریافت کنند، دردسرهای زیادی برای والدینشان ایجاد می کنند. برخی کودکان بیش فعال هستند و چالشهای بیشتری در مقایسه با دیگر کودکان پدید می آورند. ولی همه ی کودکان باید پذیرفته شوند و مورد محبت قرار بگیرند و پدر و مادرها باید به خاطر داشته باشند که هدف از ادب کردن آموزش است. در این مطلب به برخی از جنبه های تربیت کودکان می پردازیم که شامل موارد زیر می شود:

  • چگونه کودک را تنبیه کنیم: ادب کردن کودک لزوما به معنی تنبیه کودک نیست، زیرا هدف دراز مدت این است که به او بیاموزیم چگونه نظم و ترتیب را رعایت کند و به جای اطاعت محض، زمام کارهای خودش را به دست بگیرد. رفتار خوب البته نسبی است و استانداردها از خانواده ای به خانواده ی دیگر متغیرند. بدیهی است که آموزش اصول ایمنی از همه چیز مهمتر است. بچه های کوچک بیش از تنبیه به راهنمایی نیاز دارند و هدف از تنبیه نباید انتقام بلکه باید آموزش باشد. گوشه ی اتاق ایستاندن برای کودکان در همه ی سنین یک تنبیه مؤثر است و پاداش دادن برای کارهای خوب هم برای تربیت همه ی کودکان مفید است. به خاطر داشته باشید که مقررات را ساده و مختصر نگه دارید و حتی اگر با تنبیه بدنی به شکل زدن بر نشیمنگاه بچه موافقید، ولی هیچگاه او را تکان ندهید و بر سرش نزنید.
  • با کودکان خاص چگونه رفتار کنیم: برخی کودکان برای هر پدر و مادری چالش آفرین هستند. اراده ی قوی دارند و به شدت کنجکاوند، دچار مشکلات خواب و تغذیه هستند و از زمان تولد اینگونه بوده اند. برخی ممکن است بیش فعال باشند در حالی که از هوش بالا برخوردارند. کودک خاص را هم باید پذیرفت و به او محبت کرد. هر از گاهی بگذارید او در دعواها برنده شود تا توان خود را برای مشکلات اساسی تر ذخیره کنید. تا زمانی که به سن مدرسه برسد از معاینه ی کامل خودداری کنید.

چگونه کودک را تنبیه کنیم

عبارت “ادب کردن” در ذهن بسیاری از پدر و مادرهای نسل قبل مترادف تنبیه است. به نظر آنها که از فرزندانشان انتظار اطاعت بی چون و چرا داشتند، توجه و محبت بیش از اندازه به بچه ها باعث لوس شدن آنها می شود.

امروزه ما می دانیم که عشق و محبت برای تربیت کامل بچه ها لازم است و معنای صحیح ادب کردن، آموزش نحوه ی رفتار است. هدف طولانی مدت ما این است که بچه ها خودشان، خودشان را تربیت کنند و به جای اطاعت محض از قوانینی که بزرگترها و قوی ترها تدوین کرده اند خودشان زمام امور خود را به دست بگیرند.

مسلما رفتار خوب نسبی است. استانداردها شخصی هستند و رفتارهایی که در یک خانواده غیر قابل قبول است ممکن است در خانواده ای دیگر رضایت بخش تلقی شود. زمانه هم عوض می شود. شما لزوما همان توقعاتی را از فرزندتان ندارید که پدر و مادرتان از شما داشتند. به مرور که کودک بزرگ می شود اصول و ارزشهای مورد قبول شما را جذب می کند.

مسلما فرزند شما باید بدون چون و چرا آموزشهای ایمنی را بپذیرد. نمی توان از کودک دو ساله توقع داشت که خودش خودش را تربیت کند. “نکن” گفتن شما در هنگامی که می خواهد وسط خیابان بپرد و یا برادر یا خواهر کوچکترش را بزند، باید فورا اطاعت شود. ولی فرزند شما یاد می گیرد و هر بار که امر و نهیتان را تکرار می کنید درس شما بهتر در ذهنش می نشیند تا زمانی که خودش به جای شما مسئولیت کارهایش را به عهده می گیرد.

به عنوان مثالی دیگر وقتی کودک سه ساله تان را از توپ بازی در اتاق منع می کنید، هدف شما این نیست که به او بفهمانید که شما رئیسید یا حتی از توپ بازی در خانه جلوگیری کنید. هدف این است که به کودک یاد بدهید که به خانه و وسایلش احترام بگذارد و نهایتا کودک این را یاد می گیرد. او با تسلط پیدا کردن بر خودش و اعمالش، نه تنها از توپ بازی در اتاق خودداری می کند بلکه به چراغها هم ضربه نمی زند، چکش را به مبل و صندلی نمی کوبد و از فعالیتهای مخرب دیگر هم امتناع می کند.

بچه های کوچک به راهنمایی بیش از تنبیه نیاز دارند. اما وقتی فرزند شما بین دو تا دو و نیم سال سن دارد، کم کم فرق بین درست و اشتباه را می فهمد و شما به دنبال راهی می گردید که او را برای سوء رفتارهایش به شکل مؤثر و منصفانه مجازات کنید. شیوه ای که برای تنبیه فرزندتان انتخاب می کنید بستگی دارد به سن او، شخصیت او و شما، و شاید به نحوه ی تنبیه شدن خودتان در دوران کودکی. کودک دل نازک یک ساله ی شما احتمالا حتی با یک خم ابروی شما بغضش می شکند در حالی که یک کودک یک ساله ی طغیانگر ممکن است حتی با شدیدترین تشرها هم احساساتش تحریک نشود. یک کودک دو ساله ممکن است حتی به توصیه ی کلامی شما واکنش مثبت نشان دهد در حالی که کودک دو ساله ی دیگر ممکن است فارغ از آنچه شما بگویید کاری را که نباید بکند عمدا تکرار کند.

همیشه به خاطر داشته باشید که هدف از تنبیه انتقام نیست بلکه آموزش است و عملی که به خاطرش کودک را تنبیه می کنید عملی است که شما نکوهش می کنید نه کودک. تنبیه را فورا اجرا کنید (آن را به “وقتی بابایت بیاید” موکول نکنید) و بلافاصله پس از تنبیه به کودک نشان دهید که دوستش دارید.

بازداشت کودکان در همه ی سنین یک تنبیه مؤثر محسوب می شود؛ چه برای یک کودک یکی دو ساله ی عصبانی و چه برای یک کودک طغیانگر نزدیک به بلوغ. تنها تفاوت این است که کودک یکی دو ساله را برای مدت کوتاهی روی صندلی اش می گذارید و از او می خواهید که همانجا بماند -مثلا دو یا سه دقیقه- ولی کودک بزرگتر را تا زمانی که اشتباهش را بپذیرد به گوشه ای می رانید. برای کودکان کوچکتر که درک خوبی از زمان ندارند می توان از ساعت شنی یا زمان سنج آشپزخانه که دارای عقربه است برای نشان دادن زمان به او استفاده کرد تا بتواند گذشت زمان را ببیند. یکی از بهترین جنبه های بازداشت این است که فرصتی برای آرامش کودک و پدر و مادر فراهم می کند.

نشان دادن پیامد منطقی کارهای اشتباه کودک به او یکی از منصفانه ترین و عاقلانه ترین شیوه های تنبیه است. این شیوه ی تنبیه در سنین بالاتر بیشترین کارآیی را دارد. مثلا وقتی کودک زیاد می خوابد به اتوبوس مدرسه نمی رسد؛ پس بگذارید پیاده به مدرسه برود. یا وقتی که کارهایش را به موقع انجام نمی دهد اجازه پیدا نمی کند تلویزیون نگاه کند. ولی حتی برای کودک خردسال کوچکتر از سه سال هم قابل فهم است که اگر بر خلاف اخطار پدر و مادر با سه چرخه به کوچه برود اجازه نخواهد داشت به مدت یک روز از سه چرخه اش استفاده کند. و یا اگر از یک اسباب بازی به عنوان سلاح استفاده کند، شما آن اسباب بازی را از او می گیرید. پیامد منطقی کتک زدن، گاز گرفتن و لگد زدن جدا شدن از هم بازی یا فردی است که کودک به او حمله کرده.

نهایتا پرسش تنبیه بدنی پیش می آید: آیا باید بر نشیمنگاه کودک بزنید یا نه؟ برخی پدر و مادرها معتقدند که هیچ وقت نباید بر نشیمنگاه کودک زد زیرا این کار بیشتر خالی کردن عصبانیت خود ماست تا آموزش به کودک. این دسته از پدر و مادرها می گویند درسی که این کار به کودک می آموزد این است که کتک زدن یک راه حل برای مشکلات است. تنها استثنایی که این دسته از والدین قائل می شوند یک تنبیه بدنی سریع برای وقتی است که کودک به وسط خیابان می پرد تا به این وسیله او را از به خطر انداختن خودش یا دیگران بر حذر بدارند. ولی آیا اینگونه کودک سردرگم نمی شود که چگونه با زدن بر نشیمنگاهش می خواهید او را از آسیب زدن به خودش یا دیگران باز بدارید؟

هیچگاه کودک راتکان ندهید و بر سرش نزنید -این کار خطر آسیب به مغز و حتی مرگ را به همراه دارد. ماهیچه های گردن کودک هنوز ضعیف هستند؛ وقتی که سر به عقب بر می گردد، مغز به جمجمه می خورد و رگها کشیده یا بریده می شوند. رگهای چشم هم ممکن است آسیب ببینند و منجر به کاهش یا از دست رفتن بینایی شوند.

نهایتا باید به همه ی کسانی که از فرزندتان مراقبت می کنند بگویید که هیچ وقت از تنبیه بدنی برای فرزندتان استفاده نکنند. این نوع از تنبیه، در صورت اجرا، بهتر و ایمنتر است که توسط خود شما اجرا شود.

  • مطمئن شوید که توقعاتتان از بچه منطقی است. توقعات پدر و مادرها از فرزندشان به سادگی از حد می گذرد مخصوصا وقتی که با فرزند اول رو به رو هستند. هیچ کس نمی تواند از نوزاد نه ماهه توقع داشته باشد که مراقب چیزهایی که در دهانش می گذارد باشد؛ کودک در این سن نیاز به مراقبت پیوسته دارد. ولی ممکن است وسوسه شوید با کودک خردسال باهوشی که خوب راه می رود، حرفهای شما را می فهمد و جمله می گوید مثل یک آدم بزرگ رفتار کنید. متوجه نمی شوید که چرا نافرمانی می کند و تلاش می کند از خطوط قرمزی که تعیین کرده اید عبور کند. حقیقت این است که طبیعت کودک به او فشار می آورد که خودش را از شما جدا کند و مستقل شود و رفتار کودک پاسخی است به این ندای طبیعی. سرپیچی او به معنای رشد او است. برای مدتی تا حد ممکن کمتر به او فرمان بدهید، در صورت امکان به او بیش از یک گزینه بدهید و از دیپلماسی به جای فشار برای ترغیب او به صحیح رفتار کردن استفاده کنید.
  • به رفتار خوب پاداش بدهید نه به رفتار بد. به کودک خوش رفتار بیش از کودک بدرفتار توجه کنید. وقتی رفتار صحیح از کودک سر می زند او را تشویق کنید و بغلش کنید. وقتی در واکنش به تنبیه شما شروع به جیغ و داد می کند به او توجه نکنید. برای کودکان خردسال، محبت و ستایش بهتر از پاداش مادی مثل غذا و اسباب بازی و پول است. با این حال مراقب باشید کلمات ستایش آمیز را با استفاده ی نا به جا نامعتبر نکنید – حتی برای خردسالان.
  • واکنش شدیدتر از حد به کارهای اشتباه نشان ندهید. نباید با شدت یکسان برای اشتباهات کوچک و بزرگ کودک را ملامت و تنبیه کرد. شدیدترین لحن صدایتان را برای شرایط واقعا اضطراری نگه دارید و شدیدترین تنبیه را در واکنش به کارهایی استفاده کنید که برای کودک یا دیگران خطرناک است.
  • پیغامتان را خلاصه و روشن بیان کنید. قوانینتان را ساده نگه دارید و مرتب آنها را تکرار کنید. واضح و با کلمات یک هجایی صحبت کنید. وقتی به کودک دستوری می دهید به چشمانش نگاه کنید و دستش را بگیرید. قوانینی وضع نکنید که قابل اعمال نباشند یا بر پایه ی عواطف استوار باشند. مثلا شما نمی توانید کودک را مجبور کنید بخوابد یا کسی را دوست داشته باشد. وقتی کودک از قانونی سرپیچی می کند به طور خلاصه به او بگویید که چه کار اشتباهی انجام داده است و چرا کارش اشتباه است. گرفتن دست او و دست گذاشتن روی شانه اش در حالی که او را ملامت می کنید محبت شما را نشان می دهد و می تواند توجه کودک را بیشتر به شما جلب کند.

با کودکان خاص چگونه رفتار کنیم

هر پدر و مادری می داند که سر و کله زدن با بعضی بچه ها دشوارتر از دیگر بچه هاست. گاهی به علت تفاوت شخصیت والدین و کودک مشکلاتی ایجاد می شود ولی کودکانی هم هستند که هر پدر و مادری با آنها به مشکل بر می خورد. کودکان مشکل ساز واقعی ممکن است از زمان نوزادی اینچنین بوده باشند؛ مثلا مشکلات خواب و تغذیه و بیماریهای خفیف مختلف. مشکلات با بچه بزرگ می شوند. کودک دارای اراده ای قوی است با نیازهای شدید و تصمیمات خلل ناپذیر. اغلب هم نسبت به همه ی جنبه های محیط اطراف شدیدا کنجکاو است.

والدین چنین کودکانی می توانند حداقل به این دلخوش باشند که کودکان اینچنینی عموما از هوش فوق العاده برخوردارند. برخی را می توان در میان بیش فعالان طبقه بندی کرد ولی چنین تشخیصی را نمی توان تا پیش از سن مدرسه انجام داد. تنها پس از یک معاینه ی جسمی کامل و گاهی آزمایش روانی می توان به تشخیص بیش فعالی رسید و برای کودک دارو تجویز کرد. برخی پزشکان معتقدند که می توان با حذف شیرینی و رنگ غذا از رژیم کودک به درمان بیش فعالی او کمک کرد ولی این یک نظریه ی بحث برانگیز است. در کل در مورد تشخیص بیش فعالی مجادلات زیادی هست مخصوصا وقتی که بحث تجویز دارو در میان باشد.

آنچه اهمیت دارد این است که کودک دارای اراده ی قوی را به همان صورتی که هست بپذیریم و محبت و ارادت خود را مکرر به او نشان دهیم. در صورت امکان با پرت کردن حواس کودک از کارها و وضعیتهایی که مشکل سازند از درگیر شدن با او بپرهیزید. در صورت لزوم محکم با او برخورد کنید اما انرژی خود را برای مشکلات اساسی حفظ کنید. هر از چند گاهی اجازه بدهید که کودک در دعواها برنده شود. زمانهایی هست که کنترل کودک خیلی سخت می شود و شما دچار اضطراب می شوید. تلاش کنید در این دوران هم برای خود زمانهای آزاد فراهم کنید حتی اگر شده یک بعد از ظهر یا غروب.

هرچنند هیچ پدر و مادری از ادب کردن کودک لذت نمی برد، ولی این کار از لوازم تربیت کودک است. اگر بی طرفانه و منصفانه به این کار بپردازید، نسبت به اعمالتان اطمینان خاطر خواهید داشت. به خاطر داشته باشید که ادب کردن، هم برای صلاح خود کودک است و هم برای صلاح پدر و مادر.


محتوای این مطلب صرفا برای اطلاع رسانی است و به هیچ عنوان نمی توان آن را توصیه ی پزشکی قلمداد کرد. سایت چرا؟چرا؟دات کام هیچ گونه مسئولیتی در قبال عواقب به کار بستن توصیه های این مطلب ندارد. برای دریافت توصیه پزشکی لطفا به پزشک مورد اطمینان خود مراجعه کنید.


منبع: www.howstuffworks.com

 

 

راهنمای کامل از پوشک گرفتن کودک

بی نیاز شدن از پوشک، مهارتی است که کودک نمی تواند بر آن مسلط شود مگر آنکه از نظر جسمی و روانی آمادگی لازم را پیدا کرده باشد. بی صبری شما برای رها شدن از پوشک هم تغییری در این معادله ایجاد نمی کند. در واقع کودک باید خودش این مهارت را به خودش آموزش دهد. نقش شما صرفا مهیا کردن ابزار و محیط لازم، تشریح روشها، و تشویق کودک است.

در میان والدینی که از نزدیک این پیشرفتهای کودک را دنبال می کنند، سن از پوشک گرفته شدن همانقدر مهم است که سن شروع خواب بی وقفه ی شب. برخی مطالعات نشان می دهد که کودکان به طور متوسط از سن سی ماهگی از پوشک گرفته می شوند، اما مقایسه ی فرزندتان با کودکان دیگر در این زمینه صرفا وقت تلف کردن است؛ تفاوت بین کودکان در کسب این مهارت بسیار زیاد است. دختران معمولا زودتر از پسران همسن خود از پوشک گرفته می شوند، ولی با این حال ممکن است پسری در سن دو سالگی از پوشک گرفته شود در حالی که یک دختر تا سن چهار سالگی به این مهارت دست پیدا نکند.

چه زمانی از پوشک گرفتن را شروع کنیم؟

هرگاه کودک نسبت به پوشک خیس یا کثیف  احساس ناراحتی بروز دهد و یا هر از گاهی به گونه ای تلاش کند به شما بفهماند که قصد ادرار یا مدفوع کردن دارد، همان زمان باید به ذهنتان خطور کند که ممکن است زمان از پوشک گرفتن او فرا رسیده باشد. پیش از شروع بگذارید کودک به عنوان نمونه پدر و مادر یا برادر و خواهر بزرگترش را هنگام استفاده از توالت مشاهده کند. چند دست شورت -هرچه گشادتر بهتر- برایش بخرید و به او اجازه دهید پوشیدن و در آوردن آنها را چند بار تمرین کند. از کتابفروشی یا کتابخانه چند کتاب خوب در رابطه با آموزش دستشویی رفتن بگیرید و برای فرزندتان بخوانید.

تصمیم بگیرید که آیا فرزندتان قرار است با توالت بچه ها شروع کند یا با توالت بزرگها؛ با مبدل یا بدون مبدل؛ توالت ایرانی یا فرنگی. مزیت توالت بچه ها این است که اندازه اش مناسب بچه ها است، ارتفاعش کم است و کودک می تواند به راحتی خودش روی آن بنشیند و برخیزد. در مقابل، مبدل این مزیت را دارد که فضایی اشغال نمی کند و نیاز به خالی کردن ندارد و به کودک کمک می کند که یک گام به استفاده از توالت واقعی نزدیکتر باشد. اگر بتوانید به کودک از همان ابتدا بیاموزید که از توالت بزرگها استفاده کند که چه بهتر؛ البته به شرط اینکه جثه ی کودک به اندازه ی کافی بزرگ باشد و از توالت واقعی نترسد.

اگر می خواهید از صندلی توالت کودکان استفاده کنید، توالتی را انتخاب کنید که سطلش را بتوان به راحتی درآورد و خالی کرد؛ چرا که باید خیلی زود از کودک بخواهید که خودش این وظیفه را بر عهده بگیرد. اگر می خواهید از مبدل استفاده کنید، نوعی را بخرید که به راحتی بتوان آن را جمع کرد تا در مسافرتها راحت باشید. اگر فرزندتان پسر است، توالت باید یک مانع در قسمت جلو داشته باشد که جلوی ادرار را بگیرد. ولی اگر فرزندتان دختر است از گذاشتن مانع خودداری کنید چرا که ممکن است به او آسیب برساند. اگر می خواهید از صندلی توالت کودکان استفاده کنید مدتی آن را برپا کنید تا کودک به دیدن آن عادت کند و اجازه دهید کودک اگر می خواهد با لباس روی آن بنشیند.

تصمیم دیگری که باید بگیرید مربوط به لغات است. کودکان لغات مربوط به اعضای بدن را به آسانی یاد می گیرند اما لغات ادرار و مدفوع دشوارترند و معمولا جایگزینهای ساده تری برای آنها استفاده می شود. بسیاری از خانواده ها از لغات معمولی مثل جیش و … استفاده می کنند. به خاطر داشته باشید که مرز بین قابل قبول و بی ادبانه بسیار باریک است؛ لغتی که بر زبان یک کودک دو ساله خیلی دوست داشتنی به گوش می رسد، بر زبان یک کودک پنج ساله ممکن است اصلا اینگونه نباشد.

دیگر تصمیمی که باید اتخاذ کنید، در باره ی پاداشی است که می خواهید برای موفقیت کودک در این فرآیند آموزشی در نظر بگیرید. در این زمینه بین والدین اتفاق نظر وجود ندارد؛ برخی شدیدا با در نظر گرفتن پاداش برای پیشرفتهایی که بخشی از رشد طبیعی و عادی کودک می دانند مخالفند در حالی که برخی دیگر ضرری در این کار نمی بینند و حتی فکر می کنند که کودک را تشویق به پیشرفت سریعتر می کند.

در میان والدینی که با پاداش موافقند، برخی فرزندشان را با خوردنیهایی مثل بیسکوییت، آجیل، یا کشمش تشویق می کنند و برخی ترجیح می دهند از هدایایی کوچک و ارزان به جای خوراکی استفاده کنند. برخی از والدین هم که به پاداش ملموس اعتقادی ندارند، پیشرفت کودک را صرفا با قرار دادن ستاره هایی روی تقویم علامت گذاری می کنند.

همه ی پدر و مادرها قبول دارند که ستایش کودک پاداش مؤثری است. سخاوتمندانه کودک را ستایش کنید ولی زیاده روی نکنید تا کودک گمان نکند که کنترل مثانه و شکم مثلا عبور از هفت خوان رستم است و یا آنکه از آن برای گرفتن امتیاز از پدر و مادرش استفاده کند.

چگونه از پوشک گرفتن را شروع کنیم؟

مطابق ترتیب غالب در فرآیند آموزشی از پوشک گرفتن، ابتدا باید تسلط بر مدفوع آموخته شود و سپس تسلط بر ادرار در طول روز و در نهایت تسلط بر ادرار در طول شب. اما همه ی کودکان از این الگو پیروی نمی کنند. اگر شکم فرزندتان در ساعات مشخص و منظمی از روز کار می کند، می توانید او را خیلی زود در رابطه با مدفوع کردن آموزش بدهید؛ برخی از پدر و مادرها این کار را در بازه ی هیجده تا بیست و چهار ماهگی با موفقیت انجام می دهند.

برای کمک به کودکی که شکمش منظم کار نمی کند، می توان نیم ساعت بعد از هر وعده ی غذایی او را به دستشویی برد. چند دقیقه ای در کنار کودک بنشینید و در صورت لزوم در این مدت برای خود سرگرمی ای مثل کتاب خواندن فراهم کنید. اما فقط تا زمانی به این کار ادامه دهید که کودک تمایل دارد. ممکن است کودک نسبت به مدفوعش احساس مالکیت داشته باشد. مراقب باشید که زیاد درباره کثیف بودن و بد بودن مدفوع حرف نزنید. برخی کودکان از اینکه آب سیفون مدفوعشان را با خود ببرد، ناراحت می شوند و برخی دیگر از صدای سیفون می ترسند. اگر فرزند شما از این دسته است شاید بهتر باشد که بعد از اینکه از دستشویی بیرون می رود سیفون را بکشید.

یکی از دلایلی که کودکان با کنترل مدفوعشان مشکل دارند یبوست است. یبوست بیش از آنکه به تعداد دفعات مدفوع کردن مرتبط باشد (حتی سه یا چهار بار مدفوع در هفته هم برای برخی کودکان کاملا طبیعی است) به سفتی مدفوع مربوط است که باعث می شود عبور مدفوع سخت و دردناک شود. برای کمک به کودک دچار یبوست، می توانید مصرف شیر و لبنیات را برایش پایین بیاورید و میوه های خشک و فیبر را در غذایش بیشتر کنید. آب آلو بخارا برای کودکی که آن را می نوشد مفید است. اگر یبوست ادامه دار شد، به پزشک مراجعه کنید.

اگر امکان انتخاب دارید، فصل تابستان بهترین زمان برای آغاز از پوشک گرفتن است؛ چرا که کودک لباس کمتری به تن دارد که این به نوبه ی خود دستشویی رفتن را آسانتر می کند. تا حد ممکن اجازه دهید کودک با حداقل لباس در خانه باشد.

بهتر است حدود یک هفته را به طور فشرده به آموزش کودک اختصاص دهید؛ پیش فرزندتان در خانه بمانید و مشغله های دیگر را موقتا کنار بگذارید. روش بیست و چهار ساعته ی از پوشک گرفتن که دو نفر از روانشناسان به نامهای ناتان آزرین و ریچارد فاکس برای کمک به افراد عقب مانده ی ذهنی تدوین کرده اند برای برخی والدین موفقیت آمیز بوده و برای برخی دیگر نه.

هدف نهایی این است که فرزندتان بتواند هر وقت لازم باشد به تنهایی به دستشویی برود، لباسش را دربیاورد، پس از اینکه کارش تمام شد خودش را تمیز کند، لباسش را بپوشد، در صورت استفاده از صندلی توالت بچه آن را تخلیه کند و سیفون توالت را بکشد. مسلما تمام این تواناییها یک دفعه و در آغاز حاصل نمی شود. ممکن است در ابتدا لازم باشد به کودک یادآوری کنید که باید به توالت برود و حتی برای مدتی دستش را بگیرید و او را به دستشویی ببرید. بهترین زمانها برای یادآوری یا بردن او به توالت موقع بیدار شدن در صبح، پیش و پس از چرتهای روزانه، سی دقیقه پس از هر وعده ی غذایی و قبل از خواب است.

کودکان معمولا هشت بار در روز ادرار می کنند و اگر هیجان زده یا خسته باشند این تعداد بیشتر می شود. به خاطر داشته باشید که آموزش بی نیاز شدن از پوشک شامل نظافت و بهداشت هم می شود -تمیز کردن از جلو به عقب مخصوصا در دخترها (برای پیشگیری از عفونت ادراری) و شستن دستها پس از رفتن به دستشویی.

دشواری های از پوشک گرفتن

فارغ از اینکه از چه روشی برای از پوشک گرفتن استفاده کنید و هر چقدر هم که کودک سریع یاد بگیرد، باز هم اتفاق می افتد که ناخواسته خودش را خیس یا کثیف کند. اگر چنین اتفاقی افتاد، فورا او را تمیز کنید و قضیه را بزرگ نکنید. با او صحبت کنید تا ببینید که آیا ناراحت است یا نه، او را تنبیه، سرنش یا خجالت زده نکنید. اگر این اتفاق به کرات رخ داد و به این نتیجه رسیدید که نمی توانید او را از پوشک بگیرید، کار را متوقف کنید و دوباره از پوشک استفاده کنید. دوباره بعد از چند هفته یا یک ماه وقتی احساس کردید کودک آماده است آموزش را آغاز کنید.

کودکی که کاملا از پوشک گرفته شده هم گاهی که مریض می شود ناخواسته خودش را خیس می کند. بعضی وقتها کودک دچار پسرفت می شود و نحوه ی کنترل ادرار یا مدفوع یا هر دو را به کلی فراموش می کند. پسرفت گاهی همراه یا پس از بیماری اتفاق می افتد.

کودکی که دچار پسرفت شده (و یا به نظر می رسد نمی تواند بر ادرار و مدفوعش مسلط شود) ممکن است مبتلا به حساسیت به لاکتوز یا غذاهای دیگر باشد و یا از عفونت ادراری رنج ببرد. عفونت ادراری معمولا همراه با درد و احساس سوزش در هنگام ادرار کردن است و گاهی تغییر رنگ و بوی بد ادرار هم از علائم آن است. اگر مشکوک به مشکلات جسمی هستید با پزشک تماس بگیرید.

در بیشتر مواقع، علت پسرفت بیش از آنکه جسمی باشد عاطفی است. ممکن است هنگامی که نوزاد جدیدی در خانواده متولد می شود، یک فرد نزدیک فوت می کند، والدین از هم جدا می شوند یا در شرایط اضطراب آور دیگر رخ دهد. بهترین کار این است که با آرامش با این مسأله مواجه شوید: از خودتان عصبانیت و ملامت نشان ندهید اما کودک را دوباره بدون هیچ توضیحی پوشک کنید.

تسلط شبانه بر ادرار معمولا دیرتر از تسلط روزانه حاصل می شود، هر چند برخی کودکان پیش از اینکه از پوشک گرفته شوند به این توانایی می رسند که شبها خودشان را خیس نکنند. تسلط بالایی لازم است چون کودک باید دوازده ساعت یا بیشتر در طول شب خودش را نگه دارد. شاید بتوانید با جلوگیری از نوشیدن مایعات پیش از رفتن به تخت به کودک کمک کنید که شب خودش را خیس نکند. شب ادراری تنها در صورتی که تا شش سالگی ادامه پیدا کند یک مشکل محسوب می شود.

از پوشک گرفته شدن یک شاخصه ی مهم در رشد و پیشرفت کودک است اما برخی والدین ممکن است فشار زیادی را در این رابطه به کودک وارد کنند و کار را برای او دشوار کنند. اگر از توصیه های ساده ی ما برای از پوشک گرفتن بچه استفاده کنید، او مسیر استقلال را به خوبی طی می کند.


محتوای این مطلب صرفا برای اطلاع رسانی است و به هیچ عنوان نمی توان آن را توصیه ی پزشکی قلمداد کرد. سایت چرا؟چرا؟دات کام هیچ گونه مسئولیتی در قبال عواقب به کار بستن توصیه های این مطلب ندارد.


منبع: www.howstuffworks.com

 

 

چگونه به فرزند بدخوابمان کمک کنیم؟

تازه پدر و مادرها معمولا با خواباندن کودکی که از خواب پریده مشکل دارند. وقتی کودک از خواب می پرد، مطمئنا پدر و مادر هم از خواب می پرند. یک پدر و مادر با تجربه می گویند: “اگر می توانید مثل یک نوزاد بخوابید، معنایش این است که نوزادی ندارید.” اگر می توانید با این جمله ارتباط برقرار کنید احتمالا صاحب فرزند هستید و احتمالا می دانید که داشتن فرزند با خواب شب سازگار نیست. آمدن نوزاد به معنای رفتن خواب بی وقفه ی شب دست کم در آغاز کار است. حتی پس از سپری شدن چند ماه  اول که باید به بچه شیر بدهید، ممکن است هر از گاهی نیمه شب ناچار شوید به کودک رسیدگی کنید و مثلا به او آب بدهید یا دمای بدنش را کنترل کنید.

در تلقی عموم، پدر و مادر خوبی که دغدغه ی فرزندشان را دارند باید حد اقل خوابشان را فدای کودکشان کنند. با این وجود روشهایی هست که می تواند به شما و فرزندتان کمک کند که هر دو خواب خوبی داشته باشید؛ چه در دوران دشوار نوزادی و چه پس از آن. اما پیش از هر چیز خوب است که اطلاعاتی درباره ی نیازهای خواب کودکان در سنین مختلف داشته باشید.

درک نیازهای خواب نوزاد

فهم نیازهای خواب نوزاد برای پدر و مادری که برای فرزندشان رشد سالم و خوشحالی می خواهند از اهمیت بالایی برخوردار است. آیا نوزاد باید زیاد بخوابد؟ چه زمانی در شب باید بخوابد؟ اگر کودک برای خوابیدن مقاومت می کند آیا به این معنی است که او را زود می خوابانید؟

درک نیازهای طبیعی خواب در سنین مختلف می تواند به شما کمک کند که از نگرانیهایتان کم کنید و کودکتان را تشویق کنید که به میزان نیازش بخوابد. در ادامه مقدار متوسط خواب مورد نباز کودکان در سنین مختلف ذکر می شود که می تواند در این زمینه دید مناسبی به شما بدهد. ولی باید توجه کرد که کودکان هم مانند بزرگسالان ویژگیهای شخصی مختص خودشان را دارند. بعضی کودکان ممکن است نیاز بیشتری به خواب داشته باشند و برخی کمتر از متوسط بخوابند. همینطور ممکن است نیاز کودکان به خواب در هر زمان از عوامل مختلفی چون سن، جهشهای رشدی، تغییر روال، بیماری، و اضطراب تأثیر بپذیرد.

در ادامه نگاهی می اندازیم به دوره های مختلف کودکی و اینکه چگونه روالهای خواب و بیداری کودکان تغییر می کند.

از تولد تا شش ماهگی

در آغاز بیشتر نوزادان بیشتر زمان شبانه روز را در خواب به سر می برند – و به طور طبیعی هم باید اینگونه باشد. همانند خوردن، خوابیدن هم برای رشد سالم بسیار حیاتی است. هر چند برخی نوزادان فقط ده ساعت در روز می خوابند و برخی تا بیست و سه ساعت در روز می خوابند، متوسط خواب نوزادان حدود هفده ساعت در روز است که به طور مساوی بین شب و روز تقسیم می شود. در آغاز، زمانهای بیداری و فعالیت کوتاه و نامنظم هستند. در سه ماهگی، نوزادان معمولا حدود پانزده ساعت می خوابند – ده ساعت در شب و پنج ساعت در روز. در شش ماهگی، متوسط خواب کودکان چهارده ساعت است – یازده ساعت در شب و سه ساعت در روز.

با این حال، باید به خاطر داشت که میزان خواب کودکان مختلف با هم تفاوتهای زیادی دارد. پس اگر نوزادتان بیشتر یا کمتر از زمانهای متوسط ذکر شده بیدار می ماند، نگران نشوید. همچنین به یاد داشته باشید که کودکان خیلی ساده خسته می شوند. حتی اگر نوزادتان ساعات زیادی را در شب بخوابد، ممکن است در طول روز پس از چند ساعت بیداری به خواب احتیاج پیدا کند.

هیچ سن مشخصی وجود ندارد که کودکان خواب بدون وقفه ی شبانه را از آن سن آغاز کنند. در آغاز، خواب و خوراک با هم پیوند نزدیکی دارند – نوزادان وقتی که سیر هستند می خوابند و وقتی گرسنه هستند بیدار می شوند. از سه یا چهار ماهگی خستگی بر گرسنگی تقدم پیدا می کند. در همین سن است که نوزادان می توانند زمانهای طولانی تری را بیدار بمانند. فعالیتشان در روز بیشتر می شود و در نتیجه احتمال اینکه در طول شب خواب بدون وقفه داشته باشند بیشتر می شود. بنابراین هر چند نوزاد شما ممکن است زودتر یا دیرتر به خواب شبانه ی بدون وقفه عادت کند، معمولا انتظار می رود که این پیشرفت حول و حوش سن سه یا چهار حاصل شود.

از سن شش ماهگی تا یک سالگی

در نیمه ی دوم سال اول، نیازها و روالهای خواب نوزادان بیشتر تغییر می کند. به طور متوسط در این دوره ی زمانی، نوزادان تمایل دارند حدود سیزده ساعت در روز بخوابند. با این حال محدوه ی طبیعی بین نه ساعت تا هیجده ساعت است. به طور معمول نوزادان این سن، حدود ده تا دوازده ساعت در طول شب می خوابند و در طول روز دو بار چرتهای کوتاه دارند. این چرتها ممکن است بین بیست دقیقه تا دو یا سه ساعت طول بکشند. اگر نیاز خوابی نوزادتان در شش ماهه ی اول بیش از متوسط بوده، به احتمال زیاد در شش ماهه ی دوم هم همینطور خواهد بود و برعکس.

شما می توانید تلاش کنید با تعیین طول مدت چرت روزانه و زمان غذا، جدول زمانی خواب نوزاد را تغییر دهید. اما معمولا نوزاد هر وقت خوابش بیاید می خوابد و هر وقت گرسنه باشد می خورد. در نوزادان، معمولا نیاز به چرت روزانه ی طولانی تر به جهشهای رشدی سریع ربط داده می شود. بسته به فلسفه ی تربیتی خودتان، می توانید از خود انعطاف نشان بدهید و یا تلاش کنید که برنامه ی زمانی نوزاد را با برنامه ی زمانی خانواده هماهنگ کنید.

مثلا اگر نوزاد یک ساعت پس از زمانی که شما قصد خوابیدن دارید می خوابد، ممکن است بخواهید برنامه ی خودتان را با او هماهنگ کنید. اما اگر زمان خوابیدن او سه یا چهار ساعت پس از زمانی است که شما دوست دارید بخوابید، شاید بخواهید که یکی از چرتهای روزانه ی او را کوتاهتر کنید. اگر یکی از چرتهای نوزاد خیلی طولانی شد می توانید چرت بعدی را کوتاهتر کنید. ممکن است در ادامه ی روز بداخلاق باشد یا نباشد. همچنین ممکن است شب آسانتر بخوابد و یا در اثر شدت خستگی گریه کند و دیرتر بخوابد. برای درک اینها باید کمی آزمایش کنید.

می توانید در زمانی که بیدار است با او بیشتر بازی کنید تا شاید تمام انرژی اش را مصرف کند و در ساعتی که شما می خواهید بخوابد. اما کمی پیش از خواب با او بازی نکنید و آرامشش را بر هم نزنید چون خوابیدن را برای او سخت می کنید. نوزاد پیش از خواب احتیاج دارد مدت کوتاهی را در آرامش سپری کند.

اگر نوزاد شب هنگام به علت اینکه خودش را خیس کرده بیدار شود و دیگر نخواهد بخوابد، چه باید کرد؟ تلاش کنید پیش از خواب پوشک نوزاد را عوض کنید؛ اینگونه به او کمک می کنید که تا صبح از خواب نپرد. می توانید از روشهای دیگر همچون پوشک پلاستیکی، یا پوشکهای با قابلیت جذب بالاتر استفاده کنید که به او احساس راحتی بیشتر بدهد و این امکان را به او و خودتان بدهید که تمام شب را بدون وقفه بخوابید. هرچند پوست نوزاد برای سلامتی نیاز دارد در معرض هوای آزاد باشد، استفاده از پوشکهای چندلایه یا پلاستیکی در طول شب ایراد آنچنانی ندارد. همچنین می توانید از پتو یا کیسه خواب برای گرم نگه داشتن او استفاده کنید؛ چرا که ممکن است سرما او را از خواب بپراند و نه تر بودن. وقتی ناچار می شوید شبانه پوشکش را عوض کنید، این کار را با سرعت هر چه بیشتر انجام دهید تا به او بفهمانید که وقت خوابیدن است. اگر پس از عوض کردن پوشک گریه کند ایرادی ندارد. اگر به او اجازه دهید که برای بازی کردن شما را بیدار نگه دارد، به او اینطور القاء می کنید که زمان بیداری است و در آینده هم از شما توقع همین رفتار را خواهد داشت.

از یک سالگی تا دو سالگی

نیاز کودک به خواب در سال دوم به آرامی کاهش پیدا می کند. در پایان دو سالگی ممکن است میزان خواب کودک در شبانه روز یک ساعت کمتر از یک سالگی اش باشد. بیشتر کودکان در این سن می توانند شبها یازده یا دوازده ساعت تمام بدون وقفه بخوابند. بنابراین کاهش خواب شبانه روزی کودک احتمالا به قیمت از دست رفتن چرتهای روزانه تمام می شود.

در یک سالگی بیشتر کودکان دو بار در روز چرت می زنند در حالی که در سن دو و نیم سالگی بسیاری از کودکان به یک بار چرت زدن در روز اکتفا می کنند. این تغییرات همیشه به آسانی صورت نمی گیرد و فرزند شما ممکن است در حدود سن یک و نیم سالگی دوران دشواری را طی کند – دو بار چرت ممکن است زیاد جلوه کند در حالی که یک بار چرت هم برایش کافی نیست.

شما می توانید از رفتار فرزندتان بفهمید که چه مقدار چرت روزانه و به چه تعداد برایش مناسب است. ممکن است وقتی خسته است پتویش را بردارد و به سوی تختش برود، به شما بگوید که خوابش می آید، و یا اینکه کاری را که به آن مشغول است متوقف کند و به خواب فرو رود. در چنین مواردی باید به او اجازه بدهید بخوابد. در عین حال اگر با خوشحالی مشغول بازی کردن است می توانید به او اجازه دهید که از چرتش صرف نظر کند. اگر متوجه شدید که کودک باقی روز بدخلق می شود، از شدت خستگی شب خوابش نمی برد، و یا آنکه صرفا خودتان زمان آزاد احتیاج دارید می توانید تشویقش کنید که روز بعد چرت بزند. اگر خواب آلود به نظر نمی رسد تشویقش کنید کمی به جای خوابیدن بازی کند.

به همین صورت، شبها اگر هنگامی که باید بخوابد برای خوابیدن آماده نیست، او را در تختش بگذارید و اجازه دهید کمی با آرامش بازی کند تا خوابش ببرد. برایش روشن کنید که وقتی او را در تختش می گذارید باید تا صبح آنجا بماند فارغ از اینکه آیا تمام وقتش را به خواب می گذراند یا نه. روش دیگری که می توانید با استفاده از آن شبها کودک را بخوابانید و او را در خواب نگه دارید، این است که پیش از خواب مراسم خاص و ثابتی را برایش در نظر بگیرید. در این باره در ادامه بیشتر می خوانید.

ممکن است با وجود اینکه هفته ها و یا حتی ماهها کودکتان شبها کامل و بی وقفه می خوابد، به طور ناگهانی دوباره شبها از خواب بپرد و بدون هیچ دلیل مشخصی گربه کند. ممکن است فرزندتان دچار اضطراب جدایی شده باشد. – و باید نگاه کند تا مطمئن شود شما هنوزز آنجا هستید. این بیدار شدنها نهایتا تمام می شوند ولی در این مدت برای صلاح خودتان و صلاح فرزندتان بهتر است زمانی را که هنگام بیدار شدنش با او صرف می کنید تا حد ممکن کوتاه نگه دارید، مخصوصا اگر از خواب پریدنهایش هر شب اتفاق می افتد. دفعه ی بعدی که از خواب می پرد سعی کنید به او آرامش دهید و اطمینان حاصل کنید که چیزی آزارش نمی دهد (مثلا پوشک تر یا کثیف، اتاق سرد، یا شکم خالی). یک چراغ خواب در اتاقش بگذارید و سعی کنید اسباب بازی یا پتوی محبوبش را در دسترسش بگذارید. اگر دوباره از خواب پرید پیشش بروید ولی او را از تختش بیرون نیاورید؛ در حالی که در تخت خودش است او را نوازش کنید و به او بگویید که همه خوابیده اند. اگر به بیدار کردن شما ادامه داد، از همان در اتاقش او را آرام کنید؛ بگذارید شما را ببیند و به او بگویید که همه چیز رو به راه است ولی الان وقت خوابیدن است. نهایتا اگر باز هم ادامه پیدا کرد از همان اتاق خودتان او را صدا کنید و به او اطمینان دهید که همه چیز رو به راه است. تدریجا او یاد می گیرد که شما او را دوست دارید و به او اهمیت می دهید ولی زمان خواب فرا رسیده و باید بخوابد.

از دو و نیم سالگی تا پنج سالگی

نیازهای خواب کودکان پیش دبستانی به شدت متغیر است. اما به طور معمول، آنها یازده ساعت بدون وقفه در شب می خوابند. هر چند در ابتدای این دوره به یک خواب کوتاه در روز هم احتیاج دارند، در پنج سالگی اکثرا عادت چرت روزانه را کنار می گذارند. با این حال اختصاص زمانی در ظهر برای استراحت و سکوت برای آنها خوب است حتی اگر در آن زمان نخوابند. داشتن فرصت استراحت پس از شلوغی ها و فعالیتهای ی روزانه برای کودک خیلی مناسب است. داشتن این فرصت استراحت می تواند برای کودکان پیش دبستانی مفید باشد – و برای برخی ممکن است کاملا لازم باشد.

ایجاد روال ثابت برای خوابیدن

ایجاد یک روال مشخص برای خوابیدن به آن سختی که ممکن است فکر کنید نیست. نوزادان و کودکان از روال خوششان می آید زیرا به آنها کمک می کند اتفاق بعدی را که در انتظارشان است پیش بینی کنند. (در واقع اگر دنیا به همان اندازه که برای کودکان تازگی دارد برای شما هم تازگی داشت، شما هم از روالها خوشتان می آمد). وقتی شما و فرزندتان از یک برنامه ی مشخص که روالی را برای هر شب تعیین می کند، پیروی کنید، فرزندتان از اینکه می داند باید توقع چه چیزی را داشته باشد، احساس امنیت می کند.

در هفته های اولیه ی زندگی فرزندتان، شما عمدتا باید از برنامه ی زمانی که او تعیین می کند پیروی کنید. با این حال برای اینکه عادتی در او ایجاد کنید که به هر دوی شما در درازمدت کمک کند خیلی زود نیست. البته طبیعی است که بخواهید نوزادتان را بغل کنید و تکان دهید تا خوابش بیاید. این نزدیکی برای هر دوی شما سودمند است. اگر تا لحظه ی خوابیدن او را در آغوشتان نگه دارید ممکن است این مشکل پیش بیاید که در صورت بیدار شدن در شب نتواند خودش را بخواباند. چنین اتفاقی طبعا هر دوی شما را بدخواب می کند. راه حل: او را فقط تا زمانی که خواب آلوده شود در آغوش بگیرید یا تکان بدهید ولی پیش از اینکه بخوابد او را در گهواره اش بگذارید. اینگونه یاد می گیرد که گهواره اش را و نه آغوش شما را با خواب متناظر بداند.

وقتی نوزاد سه ماه می شود، سعی کنید برای غذا خوردن، بازی کردن و زمان خوابش روال ثابتی ایجاد کنید. وقتی این روال را ایجاد کردید باید به آن پایبند بمانید. در غیر این صورت تأثیر مثبتی از آن عایدتان نمی شود.

هدف از ایجاد روال ثابت برای خوابیدن این است که ذهن و جسمتان را برای خواب آماده کنید. مثلا توالی کارهایی مثل دوش گرفتن، گوش کردن به موسیقی آرام، مطالعه، مسواک زدن، یا هر آنچه خودتان تصمیم بگیرید انجام دهید تدریجا به مغز شما می گوید که وقت خواب است. این یک روش آرام بخش برای فاصله گرفتن از مشغولیات روزمره است. این دقیقا همان کاری است که باید سعی کنید با ایجاد روال خوابیدن برای فرزندتان انجام دهید. روالی که ایجاد می کنید همچنین الگوی خوابیدن فرزندتان را مشخص می کند که ممکن است تا سالها حکمفرما باشد.

برای ایجاد روال خوابیدن دو نکته را در ذهن داشته باشید:

  • با صبر و حوصله و با صرف زمان مراحل روال خواب را اجرا کنید. با آرامش و سکوت روال را به پایان برسانید. عجله کردن در حین پیش بردن روال و یا فشار آوردن به کودک برای اجرای سریعتر مراحل روال نقض غرض است. به علاوه، هیچ گاه فرزندتان را به عنوان تنبیه نخوابانید؛ چرا که در ذهن کودک نسبت به خواب تصویر منفی ایجاد می کنید.
  • روال خوابیدن را در اتاق خواب کودکتان به پایان برسانید. با این کار این پیغام را به فرزندتان می دهید که تمام این روال از آغاز تا پایان با هدف خوابیدن بوده است. با گذشت زمان این روال به خودی خود می تواند باعث خواب آلوده شدن کودک شود.

برای چرت روزانه ممکن است لازم نباشد تمام مراحل روال خواب را طی کرد. در حقیقت باید این روال را خلاصه کنید و یک یا دو مرحله از آن مثلا خواندن یک داستان یا پخش یک آواز را اجرا کنید. بعضی کودکان ممکن است در هر مکانی بتوانند چرت بزنند در حالی که بعضی دیگر در تخت خودشان احساس امنیت بیشتری می کنند. شاید دادن یک شیء آشنا مثل عروسک یک حیوان یا پتوی خوابش به چرت روزانه ی او کمک کند. در صورت امکان، فرزندتان را تشویق کنید که هر روز در زمان مشخص چرت بزند. اینگونه به او کمک می کنید که یه آهنگ منظم خواب و بیداری برای خودش ایجاد کند.

روال خواب هر کودک ممکن است کمی با کودکهای دیگر متفاوت باشد. لزومی ندارد که روال خواب خیلی طولانی باشد ولی باید به گونه ای باشد که هم شما و هم فرزندتان از آن لذت ببرید و باید همان ترتیب را هر شب رعایت کنید. روشهای مختلف را آزمایش کنید. وقتی به یک روال کارآمد دست پیدا کردید، همان را همیشه اجرا کنید. در زیر دو روال به عنوان مثال آورده شده است:

  • حمام و شست و شو، پوشیدن لباس خواب، مسواک زدن، خواندن یک داستان، رفتن به دستشویی، انتخاب یک عروسک حیوان برای بردن به داخل تخت، بوسه و رفتن به تخت
  • خوردن تنقلات سبک، یک بازی آرام، شستن صورت، مسواک زدن، پوشیدن لباس خواب، گوش دادن به یک آواز، بوسه و رفتن به تخت

کمک به کودک برای خوابیدن

کمک کردن به کودک برای خوابیدن می تواند تمرین خوبی برای صبر پدر و مادر باشد. همه ی پدر و مادرها از بچه هایشان شنیده اند که درخواست می کنند “فقط پنج دقیقه ی دیگر”. بهانه هایی که کودکان برای بیدار ماندن می آورند بی پایان است: تشنه ام … می خواهم بروم دستشویی … یک داستان دیگر بگو … خسته نیستم و غیره و غیره.

وقتی تلاش برای بیدار ماندن پس از زمان خواب، نامتناوب و محدود به موارد خاص باشد، نشانه ی مشکل جدی نیست. اینکه در موارد خاص به کودک اجازه دهید تا دیروقت بیدار بماند ضرری ندارد. اما اگر کودک به طور مکرر هنگام خوابیدن جر و بحث راه می اندازد، باید محکمتر سر موضع خود بایستید. در هر صورت شما در قبال سلامت و بهداشت کودک مسئول هستید و خواب کافی یکی از لوازم رشد سالم کودک است.

نخست باید زمان خواب مناسبی را برای کودک تعیین کنید. همه ی کودکان به میزان یکسانی از خواب نیاز ندارند. پس باید به مرور زمان و با مشاهده، به میزان خواب لازم برای اینکه کودکتان رفتار و عملکرد خوبی داشته باشد، پی ببرید. سپس، خواباندن کودک را برای خودتان اولویت قرار دهید. در برابر چیزهایی که می توانند توچه شما را منحرف کنند و خواباندن کودک را به تأخیر بیاندازند مقاومت کنید: ایمیل را بعدا باز کنید، تلفن را جواب ندهید، و ظرفها را بعدا بشویید. فعالیتهای شبانه را به گونه ای برنامه ریزی کنید که زمان کافی داشته براشید تا خواباندن کودک را برای او تبدیل به یک فعالیت لذت بخش، آرام بخش و آموزنده کنید.

نیاز او به اینکه به آرامی برای مرحله به مرحله ی روال خوابیدن متقاعد شود، دلیل خوبی است برای اینکه آرام باشید، به حرفش گوش دهید و با او پیوند عاطفی برقرار کنید. این می تواند به شما کمک کند که رابطه تان را با او گسترش دهید، به او کمک کنید بهتر بخوابد، و شاهد رفتار رضایت بخشی از او باشید. ممکن است حتی به نقطه ای برسید که چشم انتظار زمانی باشید که شبها با فرزندتان سپری می کنید.

اگر یکی از خویشاوندان، پرستار، یا فرد دیگری از کودکتان مراقبت می کند، باز هم روال خواب را به همان صورت نگه دارید. به فردی که از کودکتان مراقبت می کند روال خواب را توضیح دهید و زمان شروع و پایان روال را برای او مشخص کنید. اگر به علت طلاق و جدایی، فرزند باید بین پدر و مادر جا به جا شود، تلاش کنید که بر سر یک روال و زمان مشخص و یکسان خوابیدن در هر دو خانه به توافق برسید.

سوار ماشینش کنید

کابوس هر پدر و مادر: هر حیله و ترفندی می دانید به کار می گیرید اما فرزندتان نمی خواهد بخوابد، با وجود اینکه به وضوح خسته است. از او خواهش می کنید؛ در جستجوی راه حل با خودتان حرف می زنید. ناگهان به ذهنتان خطور می کند که خوب است سوار ماشین شوید و مدتی رانندگی کنید تا به او آرامش دهید. دقیقا همین!

به آرامی فرزندتان را در صندلی ماشینش می گذارید و کمربندش را می بندید. سپس چند بار در خیابانتان با ماشین دور بزنید … شاید چند ده بار. در عرض پنج دقیقه فرزندتان به خواب می رود. چه رازی در تکانهای یکنواخت یک خودروی در حال حرکت هست که به راحتی کودک را در عرض چند دقیقه به خواب فرو می برد؟ این ترفند هیچ گاه به طور رسمی مورد مطالعه قرار نگرفته است. با این حال امتحانش را نزد مقامات ذیصلاح -یعنی پدر و مادرهای مستأصل و دارای کودکان بدخواب- پس داده است. معمولا برای کودکان تا سن شش سال به خوبی کار می کند و به عنوان تیر آخر برای خواباندن کودک می تواند مورد استفاده قرار گیرد.

انتقال را برای کودکتان آسان کنید

خداحافظی کردن برای کودک آسان نیست. وقتی نمی تواند شما را ببیند، فکر می کند شما رفته اید و دیگر هیچ وقت برنمی گردید، هر چند که شما در اتاق کناری باشید. به این حالت اضطراب جدایی می گویند که اغلب در هنگام شب و هنگام خواب به سراغ بچه ها می آید.

برای اینکه اضطراب جدایی را در کودک کم کنید، می توانید از یک شیء انتقالی استفاده کنید. این شیء انتقالی، معمولا پتو یا حیوان عروسکی، می تواند در هنگام انتقال از وضعیت با شما به وضعیت بدون شما به او احساس امنیت بدهد. مطالعات نشان می دهد که حتی لباسی که بچه عادت کرده به تن مادرش ببیند و بوی مادرش را می دهد می تواند یک شیء انتقالی مؤثر باشد که به خوابیدن بچه کمک می کند. در حقیقت، کودک ممکن است چنان به شیء انتقالی وابسته شود که هرجا می رود آن را با خود ببرد. این شیء برای فرزند شما چیزی فراتر از یک اسباب بازی ساده است. اهمیت بی نظیر آن به خاطر این است که به او احساس راحتی و امنیت می دهد. وقتی آن را می شویید تعجب نکنید اگر کودکتان را جلوی خشک کن منتظر تمام شدن دور آخر دستگاه ببینید.

با وجود اینکه ارزش شیء انتقالی بیش از یک وسیله ی کمکی برای خوابیدن است، کمک به خواب یکی از مهمترین کارکردهایش است. فرزند شما باید یاد بگیرد که بدون حضور فیزیکی شما بخوابد. همچنین وقتی شب از خواب بیدار می شود، باید یاد بگیرد که بدون صدا زدن شما دوباره بخوابد. شیء انتقالی می تواند در این راه کمک بزرگی باشد.

درمان اختلالات خواب در کودکی

درمان اختلالات خواب کودک، یکی از وظایف متداول پدر و مادر است. کدام کودک است که صدای هیولاها را از زیر رختخوابش نشنیده باشد؟ برخی اختلالات خواب را می توان به راحتی حل کرد در حالی که حل برخی دیگر احتیاج به زمان و تلاش بیشتری دارد. در زیر به تعدادی از اختلالات رایج خواب در میان کودکان می پردازیم.

راه رفتن در خواب

راه رفتن در خواب در میان کودکان بسیار رایج است چرا که خواب آنها خیلی عمیق است. وقتی در هنگام خواب چیزی پیش بیاید که به خاطرش باید بیدار شوند، بخشی از مغز که مسئول بیدار شدن است نمی تواند به سادگی بر بخش دیگر مغز که مسئول خواب است غلبه کند. در نتیجه کودک به وضعیتی دچار می شود که نه کاملا خواب است و نه کاملا بیدار.

کودکان با چشمان باز در خواب راه می روند و می توانند اشیاء پیرامونشان را ببینند. اما ممکن است برداشت اشتباهی از آنچه می بینند داشته باشند. یک پنجره ممکن است مثل یک در به نظر برسد و کودک ممکن است بخواهد از آن بیرون برود. با اینکه کودک ممکن است به طور معمول با بالا و پایین رفتن از پله ها مشکلی نداشته باشد، اما در هنگام خواب ممکن است این کار را به درستی نتواند انجام دهد و از پله ها سقوط کند. بنابراین اگر فرزندتان در خواب راه می رود، باید برای حفاظت از جان او پنجره ها را قفل کنید، راه پله ها را مسدود کنید، و اشیاء خطرناک را از درسترس او خارج کنید.

کودکانی که در خواب راه می روند، معمولا نیازی به کمک پزشکی ندارند. بیشتر آنها وقتی به سن بلوغ می رسند از این مشکل فارغ می شوند. پدر و مادرها فقط باید بدانند چگونه با موارد راه رفتن در خواب رو به رو شوند. بر خلاف تصور عموم، راه رفتن در کنار کسی که در خواب راه می رود خطرناک نیست. اما کودکی که ناگهان در یک محیط ناآشنا از خواب می پرد ممکن است گیج و هراسان باشد. معمولا لازم نیست کودک را در حالی که در خواب راه می رود از خواب بیدار کرد. بیشتر اوقات می توان دستش را گرفت و دوباره او را به سمت رختخوابش هدایت کرد. مصر باشید اما به زور متوسل نشوید. احتمالا روز بعد کودک هیچ خاطره ای از راه رفتنش در خواب ندارد.

وحشت شبانه

همانند راه رفتن در خواب، وحشت شبانه هم در هنگامی اتفاق می افتد که کودک در خواب عمیق است. کودک با صدای بلند جیغ می زند به نحوی که باعث آزار تمام اطرافیان می شود. گاهی حتی ممکن است وحشت زده از تخت بیرون بیاید. روشهای برخورد با وحشت شبانه هم شبیه همان روش برخورد با راه رفتن در خواب است: از کودک در برابر خطرات محافظت کنید، میزان تبادل کلامی را در حداقل ممکن نگه دارید و کودک را به سمت رختخوابش هدایت کنید. از کودک نپرسید چرا جیغ می زند یا از تخت بیرون می آید: او نمی داند، اغلب نمی تواند هیچ گونه پاسخی بدهد و اگر تلاش کنید در این شرایط او را برانگیخته کنید آزرده می شود.

پدر و مادرها ممکن است نگران باشند که کودکی که از وحشت شبانه رنج می برد، دچار مشکلی است. اما چنین نیست مگر اینکه این حالت مکررا اتفاق بیافتد. وحشت شبانه در کودکان زیر پنج سال از همه رایج تر است و معمولا با بزرگ شدن کودک بدون هیچ گونه درمانی مرتفع می شود. هرگاه فرزندتان دچار وحشت شبانه شد به سمتش بروید، شانه اش را بمالید، کلمات آرام بخش به او بگویید و به سمت رختخوابش هدایتش کنید. روز بعد او هیچ یک از این اتفاقات را به خاطر نمی آورد. می توانید به خوابتان ادامه دهید با علم به اینکه وحشت شبانه نسبتا رایج است و اگر به کرات اتفاق نیافتد نیازی به درمان پزشکی ندارد.

کابوسها

کابوسها، رویاهای ترسناکی هستند که می توانند کودک را از خواب بپرانند و او را ناراحت و محتاج به آرامش کنند. پس از یک کابوس، کودک ممکن است بترسد دوباره به تختش برود یا تنها گذاشته شود. او هنوز توانایی تمایز قایل شدن بین رویا و واقعیت را ندارد و ممکن است بترسد که آنچه خواب دیده واقعا اتفاق بیافتد. با علم به این موارد، بهترین کاری که می توانید برای کودک در چنین شرایطی انجام دهید این است که به او آرامش بدهید -او را بغل کنید، نوازش کنید، به او اطمینان بدهید، حتی اگر لازم باشد چراغی روشن کنید تا فرق کابوس و واقعیت را به او بهتر نشان دهید. صبور باشید: ممکن است مدتی طول بکشد تا دوباره به خواب برود و ممکن است تا وقتی که بخوابد به حضور اطمینان بخش شما احتیاج داشته باشد.

بسیاری از مردم، کابوس را با وحشت شبانه خلط می کنند. وحشت شبانه معمولا در یکی دو ساعت اولیه ی خواب اتفاق می افتد. کودک در هنگام وحشت شبانه هیچ گاه کاملا از خواب بیدار نمی شود. بنابراین به احتمال زیاد دوباره به سادگی می خوابد و روز بعد هم چیزی به خاطر نمی آورد. در مقابل، کابوسها وقتی اتفاق می افتند که چند ساعت از خواب کودک گذشته است. کابوس، کودک را از خواب می پراند و به همین علت نیاز دارد که به او آرامش بدهند. پس از کابوس کودک برای دوباره خوابیدن مشکل دارد.


این اطلاعات صرفا برای اطلاع رسانی است و به هیچ عنوان نمی توان آن را توصیه ی پزشکی قلمداد کرد. سایت چرا؟چرا؟دات کام هیچ گونه مسئولیتی در قبال عواقب به کار بستن توصیه های این مطلب ندارد.


منبع: www.howstuffworks.com

پنج نکته درباره ی دعواهای خانوادگی

دعوای پدر و مادر در همه ی خانواده ها وجود دارد. بحث بر سر اینکه چه کسی باید فلان کار را در خانه انجام دهد یا امثال آن در بسیاری از خانواده ها عادی است. مشکل زمانی آغاز می شود که مشاجرات خیلی تند می شوند و یا به کرات رخ می دهند.

همه ی کودکان از عواقب منفی دعواهای خانوادگی رنج نمی برند اما مشاجرات شدید و ادامه دار می تواند تأثیری طولانی مدت بر سلامت فیزیکی و روانی کودک داشته باشد- چنین اثراتی مستقل از موقعیت قومی و اجتماعی و اقتصادی خانواده ها خود را نشان می دهند.

در زیر نگاهی می اندازیم به اینکه چگونه دعواهای خانوادگی بر کودکان اثر می گذارند.

۱- حل و فصل دعوا

ایرادی ندارد که پدر و مادر، جلوی فرزندان با هم دچار اختلاف نظر شوند -در هر صورت در دنیای مخلوقات هیچ چیز کامل نیست. وقتی چنین اختلاف نظرهایی پیش می آید می توان از آنها به عنوان فرصتی برای آموزش مهارتهای ارتباطی به کودکان استفاده کرد. شما می توانید با بیان استدلالهای سازنده به جای نظرات تخریبی الگوی خوبی برای فرزندان باشید.

هنر بحث کردن به این است که آرامش خودتان را حفظ کنید، با احترام با همسرتان صحبت کنید، درست با مشکل رو به رو شوید و بحث را به نتیجه برسانید، حتی اگر لازم باشد وقت بیشتری برای این کار صرف کنید (مقداری وقت اضافه برای والدین). وقتی پیش چشم فرزندان بحث می کنید، حتما در حضور آنها هم عذرخواهی کنید و رفتارهای ناصحیح را جبران کنید.

۲- اضطراب و نگرانی

ممکن است والدین گمان کنند که کودکان دلیلی برای اضطراب و نگرانی ندارند. اما وقتی کودکان در محیط پر از مشاجره قرار بگیرند ممکن است دچار تلاطم عاطفی شوند. ممکن است از خود بپرسند: آیا دوباره دعوا می شود؟ آیا پدر و مادر دوستمان دارند؟ آیا کار به طلاق می کشد؟ چه اتفاقی برایشان می افتد؟

بر اساس تحقیقات، حدود ۲۵ درصد کودکان مورد مطالعه اظهار کرده اند که وقتی احساس اضطراب یا ناراحتی می کنند به خودشان آسیب می زنند مثلا سرشان را به چیزی می کوبند، یا خودشان را می زنند یا گاز می گیرند. در کودکان مدرسه رو، والدین و معلمها باید مراقب علائمی همچون کناره گیری (معمولا ولی نه همیشه در دخترها مشاهده می شود) یا زورگویی (معمولا ولی نه همیشه در پسرها دیده می شود) باشند. در کودکانی که در سن پیش دبستانی هستند، علائم نگرانی بیش از حد می تواند خودش را به صورت اختلال توجه یا واکنشهای خشن و عصبی نشان دهد.

۳- وضعیت درسی

اضطراب ناشی از دعوای پدر و مادر می تواند هر کسی را که در آن درگیر است دچار مشکلات عاطفی کند. ذهن کودکان ممکن است بر دعوایی که در خانه جریان دارد متمرکز شود و دغدغه ی متلاشی نشدن خانواده فکر آنها را مشغول کند.

برخی کودکان ممکن است به تبع دعوای خانوادگی دچار مشکلات شناختی از قبیل کندی عملکرد و محدودیت در مهارتهای حل مسأله شوند.

در مطالعه ای که بر روی کودکان شش تا هشت ساله انجام شده است، مشاهده شده که کودکانی که در خانواده های مشکل دار هستند نمرات پایینتری در ریاضی و خواندن می گیرند و مشکلات انضباظی بیشتری دارند.

۴- مشکلات روانی

وقتی بحث و جدل در خانه زیاد باشد -چه بین پدر و مادر و چه بین والدین و فرزندان و یا ترکیبی از این دو- آسیب اصلی به فرزندان وارد می شود. دعواهای ادامه دار کلامی که به ملامت و تحقیر یکدیگر می رسد (نه فقط داد و فریاد بلکه ناسزا گفتن و تهدید و نفرین کردن) خطر مشکلات روانی و اجتماعی را برای فرزندان بالا می برد. این مشکلات می تواند شامل اضظراب، افسردگی، واکنشهای عصبی، اعتماد به نفس پایین و دشواری برقراری ارتباط با همسن و سالها باشد. در صورت وجود خشونت فیزیکی در دعواهای خانوادگی، خطر مشکلات دراز مدت جسمی (قلبی-عروقی و دستگاه دفاعی بدن) و یا مشکلات سلامت روانی افزایش پیدا می کند.

۵- اثر دراز مدت

مشاجرات خانوادگی ممکن است کوچک به نظر برسند اما اثر آنها ممکن است تا زمانی طولانی پابرجا باشد. بر اساس تحقیقات منتشر شده در ژورنال آکادمی روانپزشکی کودک و نوجوان آمریکا، نوجوانانی که در معرض دعواهای مکرر پدر و مادر هستند به احتمال زیاد در بزرگسالی از تبعات این دعواها رنج می برند.

در این مطالعه، سیصد نفر از دوران مهد کودک تا بزرگسالی تحت نظر قرار گرفته اند. کسانی که در کودکی بیشتر شاهد دعوای پدر و مادرشان بوده اند، در مقایسه با دیگران بیشتر در معرض خطر افسردگی شدید، استفاده یا وابستگی به الکل و مواد مخدر  و رفتارهای ضد اجتماعی در سنین بالاتر بوده اند. علاوه بر آن، این افراد در بزرگسالی با احتمال بیشتری از روابط شخصی ضعیف و شکستهای شغلی رنج می برند.


منبع: www.howstuffworks.com

محدوده ی میانی رشد چیست؟

شما در حال آموزش تفریق به یک کودک هستید. او جمع کردن را قبلا فرا گرفته است و شما تلاش می کنید با استفاده از مفهوم جمع زدن، مفهوم تفریق را هم به او معرفی کنید. در ابتدا گام به گام او را با مراحل مختلف تفریق آشنا می کنید. وقتی که به این مراحل مسلط شد، می تواند مستقلا بر روی تفریق کار کند. ممکن است خودتان متوجه نشده باشید، اما شما در این فرآیند آموزش از مفهوم محدوده ی میانی رشد استفاده کرده اید.

درست است که نام این مفهوم پیچیده به نظر می رسد، اما این مفهوم پایه و اساس بسیاری از روشهای یادگیری است. محدوده ی میانی رشد اساسا به معنای تفاوت کارهایی است که فرد بدون کمک دیگران می تواند انجام دهد و کارهایی که برای انجامشان به راهنمایی و کمک تحصیلی نیاز دارد. به عبارت دیگر محدوده ی میانی رشد شکاف بین رشد بالفعل و رشد بالقوه ی فرد است. بر اساس این مفهوم، آزمونهای استانداردی که برای اندازه گیری هوش افراد استفاده می شود بهترین روش برای تشخیص میزان رشد بالقوه ی آنها نیست.

لیو ویگوتسکی، روانشناس و متخصص رشد شناختی-اجتماعی قرن نوزده و ابتدای قرن بیستم، مفهوم محدوده ی میانی رشد را زمانی مطرح کرد که مشغول تحقیق درباره ی فعالیتهای مغز کودک از قبیل میزان توجه، حافظه و ادراک بود. بر اساس نظریه ی او نحوه ی این فعالیتها در هر شخص به شکل یکتایی مختص خود اوست. ویگوتسکی معتقد بود که برای تشخیص بهتر قابلیتهای بالقوه ی رشد در کودک، باید به جای آزمودن دانسته های او، توانایی او در حل مستقل مسائل را با توانایی او در حل مسائل با کمک شخصی که مهارتهای لازم را دارد مقایسه کرد.

او معتقد بود که کودک یکی از والدین را الگو قرار می دهد و رفته رفته فرا می گیرد که چگونه وظایفش را بدون کمک به انجام برساند. هر چه مهارت معلمها، والدین یا دوستانی که با او در ارتباطند بیشتر باشد، کودک بهتر مفاهیم را متوجه می شود. کار معلم چیزی بیش از آموزش نحوه ی انجام یک کار است؛ آموزگار به کودک نشان می دهد که چگونه نحوه ی تفکرش درباره ی یک کار یا مفهوم را اصلاح کند. اساسا شیوه ی تعاملات اجتماعی کودک می تواند اطلاعات خوبی درباره ی قابلیتهای رشد شناختی او به دست دهد. در ادامه می بینیم که چگونه می توان محدوده میانی رشد را در یک کودک مشخص کرد.

محدوده ی میانی رشد کودک کجاست؟

مفهوم محدوده ی میانی رشد، ابزار مفید و مؤثری برای آموزش به شیوه ی همکاری و همیاری است. اما پیش از آنکه بتوانید از این ابزار برای آموزش استفاده کنید باید بتوانید تشخیص دهید که این محدوده کجاست. برای تشخیص این موضوع معلمان و والدین از کودک سؤالاتی می پرسند و شیوه ی یادگیری منحصر به فرد کودک را مشاهده می کنند. سپس می توان نیازهای یادگیری کودک را دنبال کرد و تغییرات آنها را در حین رشد کودک مشاهده کرد. با انجام این کار، می توانید نموداری از آنچه کودک تا کنون یاد گرفته بسازید و آنچه را کودک در آینده فرا خواهد گرفت در نظر بگیرید.

هنگامی که کودک را در حال بازی و تعامل با دیگران تماشا می کنید، می توانید روشهای مخصوص او برای برقراری ارتباط را ببینید. ببینید کودک چگونه آنچه را در ذهن دارد بیان می کند و چگونه مفاهیم را برای دیگران تشریح می کند. سپس می توانید کارهایی را که کودک باید یاد بگیرد به شکل زیر دسته بندی کنید:

  • کارهایی که کودک هنوز نمی تواند انجام دهد.
  • کارهایی که کودک با کمک دیگران می تواند انجام دهد.
  • کارهایی که کودک می تواند مستقلا انجام دهد.

هر وقت اطلاعات بالا را به دست بیاورید، می توانید محدوده ی میانی رشد را شناسایی کنید. محدوده ی میانی رشد به نوبه ی خود از چهار مرحله تشکیل می شود. در مرحله ی اول، کودک با کمک دیگران مثل معلمها، والدین، یا همسنهایش یک کار را به انجام می رساند یا یک مفهوم را درک می کند. در مرحله ی دوم، خود کودک به خودش یاری می رساند. در مرحله ی سوم، کودک روش انجام کار یا درک مفهوم را در خود نهادینه می کند. در مرحله ی چهارم، کودک به عقب بر می گردد و دوباره مراحل قبلی را برای یادگیری یک کار یا مفهوم جدید طی می کند.

زمانی که محدوده ی میانی رشد را شناسایی کنید، می توانید آن را برای آموزش کارها و مفاهیم جدید به کودک به کار ببرید. در ادامه به این می پردازیم که چگونه معلمها می توانند از این ابزار در کلاس درس استفاده کنند.

استفاده از مفهوم محدوده ی میانی رشد در کلاس درس

معلمها برای استفاده از مفهوم محدوده ی میانی رشد، آموزش را در قدمهای کوچک و بر اساس کارهایی که کودک مستقلا قادر به انجام آنهاست به پیش می برند. این راهکار اصطلاحا روش داربستی نامیده می شود. معلم در این روش باید تا زمانی که کودک خودش مستقلا توانایی انجام کار مورد نظر را پیدا کند، به او کمک و پشتیبانی ارائه دهد.

پیش از آنکه معلمها بتوانند کودک را برای یادگیری مفهوم مورد نظرشان گام به گام راهنمایی کنند، باید ابتدا مشخص کنند که هر یک از این گامها -اصطلاحا داربستها- چه نقشی در زندگی روزمره ی کودک دارند. سپس معلم بر پایه ی این داربستها کار را ادامه می دهد تا محدوده ی رشد میانی کودک را توسعه دهد. برای استفاده ی مؤثر از محدوده ی میانی رشد در یادگیری، معلم باید مرتب بر ارتباط بین دانش کنونی کودک و آنچه قرار است یاد بگیرد تأکید کند. مثلا معلمی را فرض کنید که می خواهد به دانش آموز مفهوم چرخه ی آب را توضیح دهد. اگر معلم پیشتر مفهوم تبخیر را به کودک درس داده باشد، باید از این دانش کودک درباره ی تبخیر برای معرفی مفهوم میعان استفاده کند. بدین شکل کودک می تواند در ذهنش مراحل مختلف چرخه ی آب را به هم مرتبط کند.

ارتباط بین مهارتهای آموزش داده شده و کاربرد آنها در زندگی روزمره ممکن است در ابتدا روشن نباشد و ممکن است برای روشن شدن این موضوع به چندین درس دیگر نیاز باشد. با مطالعه ی بیشتر و انجام تکالیف کودک می تواند ارتباط بین ایده ها و تجارب روزانه را درک کند. مثلا دانش آموز ممکن است در ابتدا متوجه نباشد که چگونه مهارت جمع زدن می تواند در زندگی روزمره برای او مفید واقع شود. ولی وقتی از او خواسته شود تعداد سیبهای یک گروه را با تعداد پرتقالهای گروه دیگر جمع بزند، دانش آموز کم کم به این درک می رسد که چگونه تئوری جمع زدن با شمردن اشیاء روزمره ارتباط پیدا می کند. بعضی وقتها، ممکن است معلم مؤثرترین فرد برای انتقال یک مفهوم نباشد. کار گروهی و همکاری در قالب پروژه های تیمی با افراد هم سطح و هم پایه که مفهوم یا مهارت مورد نظر را فرا گرفته اند هم می تواند مفید و مؤثر باشد.

در زیر نگاهی می اندازیم به فرآیند گام به گامی که معلم می تواند برای استفاده از مفهوم محدوده ی میانی رشد به کار گیرد:

  • اول باید معلم تشخیص دهد که دانش آموز چه چیزهایی را می داند. با پی بردن به معلومات دانش آموز، معلم می تواند برای معرفی مفاهیم جدید از دانشی که کودک از قبل فرا گرفته بهره بگیرد.
  • سپس معلم با استفاده از روش داربستی، دانش کودک را توسعه می دهد. داربست به کودک این امکان را می دهد که از آنچه هم اکنون می داند به آنچه که باید در انتهای درس بداند برسد. در هنگام برنامه ریزی برای دروس، معلم باید به خاطر داشته باشد که برای پیشبرد روش داربستی، باید تمرین نظارت شده را در برنامه ی درسی بگنجاند.
  • در انتها معلمها می توانند به دانش آموزان کمک کنند که ارتباط بین آموخته های قبلی خود و دروس جدید را پیدا کنند. مثلا اگر یک معلم ریاضی به تازگی عمل تقسیم را به شاگردانش یاد داده، می تواند ارتباط عمل تقسیم با عمل ضرب را هم برای آنها توضیح دهد.
  • در حین به کارگیری مفهوم محدوده ی میانی رشد در آموزش، معلم مکررا این چرخه را تکرار می کند. ابتدا معلومات کودک را تشخیص می دهد، سپس به او آموزش می دهد که چگونه این معلومات را بیشتر کند و بعد ارتباط دروس جدید با آموخته های قبلی را برای او روشن می کند تا بتواند مفاهیم جدید را با کمک و پشتیبانی معلم فرا بگیرد.

منابع:

  • “Constructivist Theory.” Learning and Teaching.http://www.learningandteaching.info/learning/constructivism.htm
  • “Four Stage Model of ZPD.” North Central Regional Educational Laboratory. http://www.ncrel.org/sdrs/areas/issues/students/learning/lr1zpd.htm
  • “Social Development Theory: Vygotsky.” The Theory into Practice Database. http://tip.psychology.org/vygotsky.html
  • “Zone of Proximal Development.” North Central Regional Educational Laboratory. http://www.ncrel.org/sdrs/areas/issues/students/learning/lr1zpda.htm
  • “Zone of Proximal Development.” Learn NC. http://www.learnnc.org/lp/pages/5075

منبع: www.howstuffworks.com

 

مراحل پیشرفت شناختی کودک از دیدگاه ژان پیاژه

ژان پیاژه، دانشمند سوییسی (۱۸۹۶ تا ۱۹۸۰ میلادی)، تحقیقات بسیار مهمی درباره ی ذهن انسان و به ویژه ذهن کودکان انجام داد. او که خود در دوران کودکی یک نابغه بود و نخستین مقاله ی علمی خود را در سن یازده سالگی منتشر کرده بود، در طول عمرش بیش از ۶۰ کتاب و صدها مقاله به چاپ رساند [منبع: Jean Piaget Society].

او که شاید بیش از هرچیز به خاطر نظریه اش در زمینه ی پیشرفت شناختی مشهور شده است، به کمک همکارانش آزمایشهایی انجام داد که نشان می داد کودکان در سنین مختلف چه تفاوتهایی در فهم و پردازش دنیای اطراف دارند و چگونه با رشد سنی از منطق و توانایی استدلال برخوردار می شوند. پیاژه برای توصیف این مفاهیم عنوان “شناخت شناسی ژنتیکی” را برگزید که طبق تعریف شامل مطالعه ی چگونگی کسب دانش و ساز و کارها و فرآیندهای مربوط به آن است. او کشف کرد که رشد دانش و مهارتهای استدلالی ما رابطه ی تنگاتنگی با رشد بیولوژیکی ما دارد. فرزندان ما، آنگونه که برخی به مزاح می گویند، بزرگسالان کم عقل نیستند؛ فقط شیوه ی فکر کردن آنها کاملا با بزرگترها متفاوت است.

نظریه ی پیاژه البته بدون منتقد نیست. تحقیقات جدیدتر نشان می دهد که این نظریه در موارد مختلف مثل سنینی که برای مراحل مختلف بر می شمرد بیش از اندازه انعطاف ناپذیر است. همچنین بسیاری از کودکان زودتر از آنچه پیاژه می گوید مراحل رشد را طی می کنند. از سوی دیگر بسیاری هم چهار مرحله ی پیشرفت را به کندی طی می کنند و برخی حتی موفق به تکمیل مرحله ی چهارم نمی شوند. این مشاهدات تردیدهایی را درباره ی اینکه تا چه میزان می توان رشد بیولوژیکی را وارد معادلات رشد شناختی کرد، ایجاد می کند. برخی منتقدین هم می گویند که نظریه ی پیاژه، تأثیر فرهنگ و جنسیت را بر رشد کودک دست کم می گیرد.

به رغم اینکه تحقیقات جدیدتر، نظریات علمی بهتری را به عنوان جایگزین نظریه ی پیاژه معرفی کرده اند، نظریه ی پیاژه همچنان به عنوان یک نظریه ی راهگشا مطرح است که تأثیر شگرفی بر دانش بشر درباره ی رشد کودک و مدلهای تحصیلی داشته است. بنابراین در ادامه سیری می کنیم در مراحل رشد ذهنی کودک به آن شکلی که پیاژه توصیف کرده است.

مرحله ی حسی حرکتی

وجه مشخصه ی مرحله ی حسی حرکتی که از زمان تولد شروع می شود و تا حدود دو سالگی به طول می انجامد، تجاربی است که غالبا از طریق محرکهای حسی و فعالیتهای حرکتی حاصل می شود. اساسا کودک در این مرحله بیشترین اطلاعات را از طریق گشتن در محیط اطراف و مشاهده ی اتفاقات پیرامونش کسب می کند.

مرحله حسی حرکتی به نوبه ی خود به شش بخش تقسیم می شود که هریک گامی کوچک رو به جلو به سوی آگاهی بیشتر است. در آغاز همه چیز به صورت واکنش به اتفاقات پیرامون است اما با شکل گیری نقشه ی ذهنی (مجموعه ای به هم پیوسته از ادراکات و ایده ها و اعمال) تعاملات معنادارتری را با دنیای اطرافش آغاز می کند.

برای فهم بهتر نقشه ی ذهنی بیایید یک گام به عقب برویم و نگاهی بیاندازیم به برخی از جزییات اساسی نظریه ی پیاژه. پیاژه می گفت که وقتی انسانها در معرض تجارب و محرکهای جدید دنیای خارج قرار می گیرند، به دنبال این هستند که با پیدا کردن جایی معقول برای دانسته ی جدیدشان، زودتر ذهنشان را به حالت تعادل قبلی برگردانند.

ما این کار را با استفاده از دو ابزار مهم که با یکدیگر هماهنگ کار می کنند انجام می دهیم: جذب و ترمیم. ابزار جذب زمانی به کار گرفته می شود که ما اطلاعات جدید را در نقشه ی ذهنی موجود قرار می دهیم در حالی که ترمیم زمانی به کار گرفته می شود که ما باید نقشه ی ذهنی موجود را تغییر دهیم چرا که قرار دادن اطلاعات جدید در نقشه ی ذهنی کنونی با عقل جور در نمی آید. به این شکل ما از این دو ابزار برای پیشرفت شناختی خود استفاده می کنیم و به مرور زمان ساختارهای ذهنی داخلی ما پیچیده و پیچیده تر می شوند.

پس از فهم این دو ابزار حالا می توانیم مراحل رشد شناختی کودک را بهتر درک کنیم. او به تدریج یاد می گیرد که می تواند از حرکت کردن برای انجام کارها و رسیدن به نتیجه استفاده کند – این همان زمانی است که کلید خودرو و صداهای زیر برای او جذاب می شوند – و شروع می کند به کارهای عمدی. او همچنین یاد می گیرد که اشیاء حتی اگر او محل را ترک کند و آنها را نبیند سر جایشان هستند؛ مفهومی که دائم بودن اشیاء نامیده می شود. به همین دلیل هم، بازی دالی موشه در این سن برای کودک فوق العاده جذاب است.

به محض اینکه کودک شروع به حرف زدن می کند، وارد مرحله ی دوم می شود.

مرحله ی پیش عملیاتی

وقتی کودک دو ساله می شود، وارد مرحله ی دوم رشد و پیشرفت می گردد: مرحله ی پیش عملیاتی. او کم کم بر زبان مسلط می شود و تا حدی نشانه ها را فرا می گیرد: او یاد می گیرد که اشیاء را می توان هم با کلمات و هم با تصاویرشان شناسایی کرد حتی وقتی که آن اشیاء در اطراف ما نباشند. حافظه و تخیل همزمان با فهم زبان و نشانه ها رشد می کنند و به این شکل کودک توانایی بازیهایی را پیدا می کند که در آنها باید وانمود به دیدن و وجود داشتن اشیائی کند که واقعا در اطراف موجود نیستند. چون هنوز تجربه ی زیادی ندارد، این بازیها عموما به شکل نقش بازی کردن در سناریوهایی است که حالت تقلید اعمال دیگران را دارد. این بازیهای نمادین به او این امکان را می دهد که درک بهتری از آنچه افراد نزدیک به او انجام می دهند داشته باشد.

با این حال هنوز ذهن او برای تقسیم بندی اشیاء به دسته های مختلف خیلی ساده است. این واقعیت که به یک شیء همزمان می توان از ابعاد و زوایای مختلف نگریست برای او یک چالش است. مثلا آجرهای اسباب بازی را در نظر بگیرید. او می خواهد همه ی آجرهای آبی را بدون توجه به شکل آنها روی هم سوار کند اما این کار ممکن است باعث شود با همبازیش دچار اختلاف شود. چرا که همبازیش می خواهد آجرهای گرد را روی یکدیگر و آجرهای مربع شکل را هم روی همدیگر قرار دهد و برای این کار به رنگ آجرها هیچ توجهی ندارد. هر کودک فقط به ویژگیهایی نگاه می کند که برای او مهم است.

همانطور که در مثال آجرها هم دیدید، کودکان در این مرحله تمایل به خودمحوری دارند -به این دلیل که هنوز نمی توانند پدیده ها را از نگاه دیگران ببینند. این مسأله از آنجا نشأت می گیرد که آنها تازه دارند خودشان را به عنوان یک شخص مستقل و جدا از بقیه ی دنیا می شناسند.

در سنی که کودک شروع به یادگیری منطق شهودی می کند -معمولا در چهارسالگی- همچنان در فهم دنیای اطراف دچار بی منطقی است. در مرحله ی بعد به این موضوع می پردازیم.

 مرحله ی عملیاتی مسجل

وقتی کودک حدودا هفت ساله می شود، وارد مرحله ی عملیاتی مسجل می گردد که در آن دامنه ی مهارتهایش را گسترش می دهد و تسلطش بر زبان خیلی بیشتر می شود. همزمان با رشد شناختی، منطق آگاهانه ی او هم در ارتباط با اشیاء و پدیده ها بهبود پیدا می کند. با این وجود او همچنان با افکار انتزاعی مشکل دارد. از میزان خودمحور بودن او کاسته می شود و به تدریج متوجه می شود که دیگران لزوما به پدیده ها از همان زاویه ی دید او نمی نگرند.

با بالا رفتن سن به مفهومی پی می برد که پیاژه آن را بقاء می نامد. معنای این مفهوم این است که اشیاء ممکن است برخی از خواص فیزیکیشان را از دست بدهند اما ماهیتشان را از دست ندهند. پیاژه برای توضیح این مفهوم مثالی می آورد. کودک می فهمد که وقتی مایعی را از دو لیوان یکسان در دو لیوان با اشکال مختلف می ریزد، مقدار مایع درون لیوانها تغییر نمی کند.

مفهوم بقاء جنبه های مختلف دارد شامل اعداد، مواد، جرم، حجم و وزن. در این مرحله کودک بر این مفاهیم به طور جداگانه مسلط می شود و یاد می گیرد که هر چیزی در آن واحد از ابعاد مختلفی برخوردار است. او دسته بندی کردن و مرتب کردن را هم فرا می گیرد. می تواند مسائل ساده را حل کند و یاد می گیرد که می توان چیزها را به اجزای تشکیل دهنده شان تجزیه کرد و دوباره با کنار هم قرار دادن اجزاء به حالت اولیه برگرداند.

مرحله ی عملیاتی رسمی

مرحله ی چهارم رشد بر اساس نظریه ی پیاژه، مرحله ی عملیاتی رسمی نامیده می شود. در سن یازده سالگی، کودک آخرین شاخصه های رشد شناختی را به دست می آورد. او بر منطق تسلط کامل پیدا می کند و می تواند حتی مفاهیم انتزاعی را در ذهنش پردازش کند. ایده های نظری و فلسفی کم کم وارد ذهن او می شوند.  مثلا ممکن است سوالاتی درباره ی ابعاد و اندازه ی جهان هستی ذهن او را به خود مشغول کند. همچنین بهتر می تواند درباره ی آینده بیاندیشد. مثلا ممکن است به طور جدی درباره ی اینکه در آینده می خواهد چه کاره شود فکر کند.

قابلیتهای دیگری هم به مجموعه ی مهارتهای شناختی او افزوده می شود، مانند:

  • ساده سازی: توانایی تحلیل اجزای یک مسأله
  • برداشت: توانایی گمانه زنی های استدلالی و استنتاجی
  • ارزیابی: توانایی قضاوت درباره صحت یک راه حل
  • کاربرد: توانایی فهم چگونگی به کارگیری مفاهیم انتزاعی در زندگی واقعی

در آغاز این مرحله ممکن است کودک موقتا دوباره خودمحور شود و تا حدی از خودش کمال گرایی بروز دهد.

در پایان این مرحله کودک کاملا بزرگ شده و آماده ی نقش آفرینی در جامعه است. اما باید دانست که همه ی افراد این مرحله ی آخر را با موفقیت به پایان نمی رسانند. تحقیقات نشان داده که حدود سی تا سی و پنج درصد اشخاص این مرحله را پشت سر نمی گذارند [منابع: Huitt و Epstein].

 

منابع:

  • Atherton, James. “Piaget’s Developmental Theory.” Learning and Teaching. Feb. 10, 2009. (2/17/2010) http://www.learningandteaching.info/learning/piaget.htm
  • Bhattacharya, Kakali and Han, Seungyeon. “Piaget and Cognitive Development.” University of Georgia. 2001. (2/17/2010) http://projects.coe.uga.edu/epltt/index.php?title=Piaget%27s_Constructivism
  • Elkind, David. Piaget’s Developmental Theory: An Overview.” Davidson Films. 1989. (2/19/2010) http://video.google.com/videoplay?docid=-9014865592046332725#
  • Epstein, Herman. “Why Johnny Can’t Reason.” Brainstages. (2/19/2010) http://www.brainstages.net/4thr.html
  • Huitt, W. and Hummel, J. “Piaget’s theory of cognitive development.” Educational Psychology Interactive. 2003. (2/17/2010) http://www.edpsycinteractive.org/topics/cogsys/piaget.html
  • “Jean Piaget.” Encyclopedia Britannica. (2/17/2010) http://www.britannica.com/EBchecked/topic/459096/Jean-Piaget#ref=ref179721
  • McAllister, Jenny. “Piaget’s Stages of Cognitive Development.” Western Illinois University. (2/17/2010) http://frontpage.wiu.edu/~mfjtd/piaget%27s_stages.htm
  • McDevitt, T. M. and Ormrod, J. E. “Piaget’s Four Stages of Cognitive Development.” Child Development and Education. 2007. (2/17/2010) http://www.education.com/reference/article/piaget-four-stages-cognitive-development/#
  • Messerly, John Gerard. “Piaget’s conception of evolution: beyond Darwin and Lamark.” Rowman and Littlefield Publishers, Inc. 1996. (2/127/2010) http://books.google.com/books?id=BgBXNzUKHTAC&lpg=PA54&ots=GdA7S8vPON&dq=genetic%20epistemology%20def%3A&pg=PA54#v=onepage&q=&f=false
  • Ojose, Bobby. “Applying Piaget’s Theory of Cognitive Development toMathematics Instruction.” The Mathematics Educator. 2008. (2/17/2010) http://math.coe.uga.edu/tme/issues/v18n1/v18n1_Ojose.pdf
  • Smith Leslie. “A Brief Biography of Jean Piaget.” Jean Piaget Society. (2/17/2010) http://www.piaget.org/aboutPiaget.html
  • “Stages of Intellectual Development In Children and Teenagers.” Child Development Institute. (2/17/2010)http://www.childdevelopmentinfo.com/development/piaget.shtml

منبع: www.howstuffworks.com

 

سندروم تخریب والد چیست؟

سندروم تخریب والد  (بیگانه کردن والد یا PAS)، وضعیتی است که در آن یکی از والدین (اغلب -ولی نه همیشه- مادر) تعمدا فرزندانش را نسبت به والد دیگر بدگمان می کند. این سندروم معمولا در خلال دعواهای حضانت میان والدینی که در حال جدا شدن از هم هستند روی می دهد. یکی از والدین مکررا فرزندان را تحت شستشوی مغزی قرار می دهد تا به آنها بقبولاند والد دیگر بد است و معمولا او را به بدرفتاری متهم می کند. به فرزندان یاد داده می شود که بگویند از پدرشان (یا مادرشان) بدشان می آید و نمی خواهند او را ببینند. اگر فرزندان خیلی کوچک باشند کم کم باور می کنند که نمی خواهند هیچ تماسی با پدر (یا مادری) که از او بدگویی شده داشته باشند. در هر حال فرزندان برای اینکه اصطکاکی با مادر (یا پدر) بدگو نداشته باشند و یا محبت او را به سمت خود جلب کنند باید بر علیه پدر (یا مادری) که متهم به بدرفتاری شده ابراز نظر کنند و تأیید کنند که این نظر خودشان است و کسی این نظر را به آنها القاء نکرده است.

این رفتار را نخستین بار ریچارد گاردنر به عنوان یک سندروم طبقه بندی کرد اما همگان با تحلیل او موافق نیستند. هرچند روشن است که پدیده ی تخریب والدین وجود دارد اما مشخص نیست که یاد کردن از آن به عنوان یک سندروم یا اختلال تا چه حد می تواند علمی باشد.


منبع: www.howstuffworks.com

زمان مناسب برای تشخیص بیش فعالی

اختلال بیش فعالی و کمبود توجه (ADHD) یکی از شایعترین اختلالات ذهنی در میان کودکان است. به عنوان مثال در کشور آمریکا در حدود هفت درصد از کودکان ۵ تا ۱۷ سال تشخیص بیش فعالی داده شده است. احتمال ابتلای پسران به این اختلال بیش از دختران است [منبع: Centers for Disease Control].

نخستین نشانه های بیش فعالی و کمبود توجه در آغاز دوران کودکی پدیدار می شوند و بیشتر کودکان مبتلا در شش سالگی علائم واضحی از این اختلال را بروز می دهند. اغلب معلمان دوره ی ابتدایی هستند که معاینه ی کودک برای تشخیص اختلال بیش فعالی را به والدین توصیه می کنند اما گاهی پدر و مادرها یا معلمان پیش دبستانی نسبت به وجود علائم این اختلال ظن می برند و این سؤال برایشان پیش می آید که آیا آزمایش این اختلال در سن پایین هم فایده ای دارد؟ مساله این است که آنچه در سنین پایین شبیه بیش فعالی به نظر می رسد، ممکن است علائم اختلال دیگری همچون مشکل گفتاری و شنیداری، اختلال در یادگیری، و یا اوتیسم باشد. والدین همیشه باید برای تشخیص صحیح در دوران پیش دبستانی با متخصص تماس بگیرند.

این اختلال دارای سه زیرمجموعه است: بی توجهی، بیش فعالی و رفتارهای آنی، و یا ترکیبی از این دو. کودکانی که به مشکل بی توجهی دچارند نمی توانند به راهنماییهایی که به آنها می شود خوب دقت کنند و خیلی زود حواسشان پرت می شود. داشتن نظم و ترتیب برای آنها مشکل است و اغلب وسایلشان را گم می کنند. از سوی دیگر کودکانی که در زیرمجموعه ی بیش فعالی و رفتارهای آنی می گنجند، وجه ممیزه ی شان رفتارهای نامناسب و مخرب است. این کودکان اغلب وسط حرف دیگران می پرند؛ گاهی مثلا پیش از اینکه معلم سؤالش را تمام کند پاسخ را فریاد می زنند. بی قراری از ویژگی های رایج آنهاست و کودک ممکن است از روی میزش بلند شود و در کلاس بدود. کودکانی که از ترکیب دو زیرمجموعه رنج می برند، علائمی از هر دو زیرمجموعه را بروز می دهند.

روانپزشکان، روانشناسان، پزشکان اطفال، و پزشکان مغز و اعصاب می توانند این اختلال را تشخیص دهند و به درمان آن بپردازند. روانپزشکان می توانند دارو تجویز کنند اما پزشکان اطفال ممکن است برای دادن مشاوره به پدر و مادرها تربیت نشده باشند. هیچگونه آزمایش مشخصی برای تشخیص اختلال بیش فعالی و کم توجهی وجود ندارد و پزشکان برای تشخیص باید به اظهارات والدین و معلمان تکیه کنند. برای تشخیص این اختلال، کودک باید نشانه های آن را از سن هفت سالگی و حداقل در دو محیط مختلف (مثلا خانه و مدرسه) بروز داده باشد.

منابع:

  • Centers for Disease Control. “Attention-Deficit/Hyperactivity Disorder.” Oct. 7, 2009. (Feb. 9, 2010) http://www.cdc.gov/ncbddd/adhd/index.html
  • Children and Adults with Attention Deficit/Hyperactivity Disorder. “Understanding AD/HD.” (Feb. 9, 2010) http://www.cdc.gov/ncbddd/adhd/index.html
  • Mayo Clinic. “Attention Deficit/Hyperactivity Disorder (ADHD) in Children.” June 23, 2009. (Feb. 9, 2010) http://www.mayoclinic.com/health/adhd/DS00275/DSECTION=tests-and-diagnosis
  • National Institute of Mental Health. “Attention Deficit Hyperactivity Disorder (ADHD).” Feb. 5, 2010. (Feb. 9, 2010)http://www.nimh.nih.gov/health/topics/attention-deficit-hyperactivity-disorder-adhd/index.shtm

منبع: www.howstuffworks.com

شاخصهای رشد و پیشرفت کودک چیستند؟

خبر خوب برای پدر و مادرها! درست است که فرزند یک ساله ی شما حاضر نیست لحظه ای از شما جدا شود ولی در سن سه سالگی او به راحتی برای شما دست تکان می دهد و از شما خداحافظی می کند. در سن ۱۵ سالگی ممکن است وقتی از خانه بیرون می رود در را هم محکم کوبد.

هر کدام از اینها یک دوره است که می آید و می رود. همه می دانند که فرزندان دوره هایی را طی می کنند و در حین بزرگ شدن تغییر می کنند. اما آیا می دانستید که این مراحل و دوره ها تحلیل، مرتب و دسته بندی شده اند؟ به آنها مراحل اساسی رشد کودک می گویند که مجموعه ای از رفتارها و تغییرات را شامل می شوند. “رشد کودک” به تغییرات بسیار پیچیده ی شخصیت و رفتار کودک اطلاق می شود. در هر مرحله و سنی مهارتها و تواناییهایی هستند که اکثر کودکان آن گروه سنی باید به دست بیاورند. این تواناییها شاخصهای رشد کودک هستند.

متخصصین تربیتی و پزشکی گاهی از این شاخصها برای سنجش پیشرفت کودک استفاده می کنند. با این حال ممکن است یک کودک از وضعیت نرمال خیلی فاصله داشته باشد ولی جای نگرانی نباشد.

شاخصها به چهار دسته ی کلی تقسیم می شوند هر چند این دسته ها می توانند به هم مربوط باشند:

  • رشد فیزیکی: مهارتهای حرکتی
  • رشد شناختی: فکر کردن، استدلال کردن و حل مسأله
  • پیشرفت زبان: ارتباط چه به صورت بیانی و چه به صورت ادراکی
  • پیشرفت اجتماعی و عاطفی: رابطه و تعامل با دیگران

این مقاله به شاخصهای رشد و پیشرفت در چهار زمینه ی بالا از زمان تولد تا بلوغ می پردازد.

رشد فیزیکی

از زمان تولد تا سن پنج سالگی، نشانه های رشد فیزیکی را می توان به آسانی تحت نظر گرفت. در یک ماهگی، نوزاد علاوه بر خوردن و خوابیدن و درخواست عوض کردن پوشک، می تواند بازوهایش را تکان دهد و دستانش را جلوی دهانش ببرد. اگر او را روی شکمش بخوابانید می تواند سرش را به این طرف و آن طرف حرکت دهد.

در سه ماهگی، اگر او را روی شکم بخوابانید فعالانه تر عمل می کند. با فشار بازوهایش، سر و سینه اش را بالا می آورد. با پایین تنه اش می تواند کش بیاید و لگد بزند. آگاهی او نسبت به دنیای اطرافش بیشتر می شود؛ پس می تواند دستانش را جلوی دهانش بیاورد و حرکت دستانش را با چشم دنبال کند. در نهایت پاداشی که پدر و مادر بی صبرانه منتظرش بوده اند فرا می رسد: لبخند در واکنش به صدای یک فرد آشنا.

نشانه ی کلیدی بعدی در شش ماهگی است یعنی تقریبا زمانی که دندان اولش را در می آورد. در هفت ماهگی باید بتواند از شکم به پشت و از پشت به شکم غلت بزند. ممکن است بتواند به تنهایی بنشیند. مهارتهای حرکتی ظریفش هم پیشرفت می کنند: باید بتواند اشیاء را با دست به سمت خودش بیاورد و وقتی شیء را در دست دارد آن را از دستی به دست دیگر منتقل کند.

در یک سالگی تلاش برای استقلال فزونی می گیرد. او فعالانه سینه خیز حرکت می کند و یا با گرفتن دستش به وسایل خانه راه می رود. او باید بتواند بدون کمک و نسبتا سریع خودش را در وضعیت ایستاده و متعادل قرار دهد. در هنگام غذا ممکن است با استفاده از انگشت شست و اشاره تکه های کوچک غذا را بردارد و بخورد و با کمی کمک از فنجان بنوشد.

در دو سالگی باید بتواند به تنهایی راه برود و با اشتیاق بدود. در سه سالگی باید بتواند از پله ها به خوبی بالا و پایین برود. در سن چهار سالگی باید بتواند تعادلش را روی یک پا حفظ کند و لباسهایش را خودش بپوشد.

در سنین شش تا هشت سال دندانهای شیری شروع به ریزش می کند و دندانهای دائمی جای آنها را می گیرد. دختران در سنین نه تا یازده سالگی از یک جهش رشدی برخوردار می شوند ولی آغاز جهش رشدی پسران ممکن است تا سن دوازده تا چهارده سالگی طول بکشد. دختران در سنین دوازده تا چهارده سالگی دچار قاعدگی می شوند. چه دختران و چه پسران نیاز بیش از پیش به خوابیدن احساس می کنند که ممکن است به علت مشغله ی درس و مدرسه فرصت لازم برای خواب کافی را پیدا نکنند.

ممکن است از خود بپرسید: همزمان با این تغییرات ظاهری چه تغییراتی در درون کودک صورت می گیرد؟ این موضوع عنوان بعدی است یعنی رشد شناختی.

رشد شناختی

مشاهده و سنجش رشد شناختی نوزاد تا قبل از سه ماهگی دشوار است. در سه ماهگی او باید به نورها و رنگهای روشن، صداهای زیر و صدای اشخاص با برگشتن به سمت آنها واکنش نشان دهد. زمان غذا خوردن برای او جدول زمانی روزانه را تعیین می کند: او سینه ی مادر و شیشه ی شیر را تشخیص می دهد.

در دوازده ماه اول او در جستجو و کاوش است. در پایان این دوازده ماه او باید طرق مختلف بررسی اشیاء را یاد گرفته باشد از جمله تکان دادن، چرخاندن، کوبیدن یا پرت کردن (تا آن موقع احتمالا فهمیده اید که باید اجسام شکستنی را از دسترس او دور کنید). این بررسی ها باعث می شود مهارتهای اولیه ای را کسب کند که به او در استفاده ی صحیح از اشیائی چون مسواک و فنجان و تلفن اسباب بازی کمک می کند.

با فرا رسیدن دو سالگی باید شروع به بازیهای خیالی کند که اکثرا در آنها شرایط مختلف اجتماعی تصور می شود. در سه سالگی باید بداند که هم او و هم دیگران می اندیشند (معروف به نظریه ی ذهن) [منبع: Price]. در چهار سالگی باید بتواند حداقل تا ده بشمارد. تا پنج سالگی باید تصوری از زمان پیدا کرده باشد (البته این لزوما به آن معنی نیست که عجله کند و زود لباسش را بپوشد).

بین سنین شش تا هشت سال باید بتواند درباره ی احساسات و افکارش صحبتهای معنی دار بکند. مهارتهای ریاضی و خواندن در این سن به شدت پیشرفت می کنند. کودکان در این سن کمتر خودمحور هستند. این به این معنی نیست که تا پیش از آن خودخواه هستند بلکه به این معنی است که در این سن بیشتر متوجه دیگران هستند.

جهشهای شناختی مهم دیگر به قرار زیرند:

  • بین نه تا یازده سال (اواخر کودکی): او می تواند دانسته هایش را در موقعیتهای جدید استفاده کند.
  • بین دوازده تا چهارده سالگی (اوائل بلوغ): چه بخواهید و چه نخواهید او توانایی این را دارد که احساساتش را به شکل شفاف به بحث بگذارد — به کرات با صدای بلندتر و با جزئیات بیشتر.
  • بین پانزده تا هفده سالگی (اواسط بلوغ): مهارتهای تصمیم گیری روزانه اش پیشرفت کرده اند ولی این لزوما به این معنی نیست که هر وقت هوا سرد شد کت گرمش را بپوشد. این مهارتها بیشتر اجتماعی هستند.

اینها چیزهایی هستند که در هفده سال اول زندگی در ذهن او می گذرد. این افکار منجر به چه سخنانی می شود؟ در عنوان بعدی نگاهی می اندازیم به رشد زبانی.

پیشرفت زبان

شاخصهای پیشرفت زبان کودک چیزی بیش از تعداد لغاتی است که می تواند بگوید. فهم سخنان دیگران و استفاده و فهم اداهای صورت و زبان حرکات بخش مهمی از پیشرفت مهارتهای زبانی را تشکیل می دهند. برقراری ارتباط از سن خیلی کم شروع می شود.

در سه ماهگی، کودک می تواند ریز بخندد و آغون واغون کند. همانطور که پیشتر گفته شد ممکن است به صداهای آشنا لبخند بزند. این مسلما یک رشد شناختی است ولی به رشد زبانی هم مربوط است. او آنچه را فرا گرفته منتقل می کند: فردی که دوست دارد کنارش است.

در هفت ماهگی، او به اسمش واکنش نشان می دهد و کلمه ی “نه” را به رسمیت می شناسد. (باید تأکید کرد که ممکن است او معنی “نه، این بیسکوییت را نخور” را بفهمد ولی به این معنی نیست که آن را نمی خورد). احتمالا بخشهای کلمات را رشته وار و نه به صورت صداهای جداگانه بیان می کند. اما اصوات او باید بیانگر احساساتش باشد -شما می فهمید که خوشحال است یا ناراحت.

در یک سالگی، پدر و مادر لذت دیگری را تجربه می کنند: او شروع می کند آنها را مرتب صدا بزند معمولا با واژه های متداول “ماما” و “بابا”. از سوی دیگر برای نه گفتن از زبان حرکات استفاده می کند مثلا با تکان دادن سر.

یک سال بعد باید بتواند حداقل پنجاه کلمه بگوید و پدر و مادر معمولا نیمی از آن کلمات را می فهمند. ممکن است دو کلمه را کنار هم قرار دارد تا خواسته اش را روشن کند: “بابا، بالا!” یا “نه خواب!”

در سه سالگی باید بتواند اشیاء معمول را نام ببرد و نام و سن خودش را بگوید. در چهار سالگی باید بتواند داستانهای ساده ای تعریف کند و حتی غریبه ها هم باید بتوانند بفهمند او چه می گوید. یک سال بعد باید بتواند نام کامل و نشانی منزلش را واضح بگوید.

پس از این کودک در برقراری ارتباط بهتر و بهتر می شود:

  • شش تا هشت سال (اواسط کودکی): باید حدود چهل هزار لغت بداند.
  • نه تا یازده سالگی (اواخر کودکی): احتمالا سبک حرف زدنش را بسته به مخاطب تغییر می دهد. مثلا با مادربزرگش یک جور حرف می زند و با دوستانش جور دیگر.
  • دوازده تا چهارده سالگی (اویل بلوغ): باید زبان تمثیلی، کنایه و متلک را بفهمد.
  • پانزده تا هفده سالگی (اواسط بلوغ): باید بتواند قطعات ادبی بزرگسالان را بفهمد (دیگر سطح او از ادبیات نوجوانان بالاتر رفته است).

از آغون واغون کردن تا خواندن حافظ و سعدی، یعنی یک پیشرفت شگرف در مهارتهای زبانی. بیشتر این رشد و پیشرفت در خلال تعاملات اجتماعی حاصل می شود. پس بیایید در عنوان بعدی نشانه های رشد اجتماعی و عاطفی را بررسی کنیم.

پیشرفت اجتماعی و عاطفی

پیشرفت اجتماعی و عاطفی کودک دغدغه ی بسیاری از والدین است که دوست دارند فرزندشان در حین رشد خوشحال و بی نگرانی باشد و با محیط اطرافش ارتباط خوبی داشته باشد. اولین نشانه ی کلیدی پیشرفت اجتماعی و عاطفی کودک در سن سه ماهگی رخ می دهد، هنگامی که نوزاد درباره ی احساسات و ارتباطاتش به والدین بازخورد می دهد. همانطور که پیشتر گفته شد لبخند اجتماعی در این سن بروز می کند. نه تنها او از نظر فیزیکی قابلیت کنترل عضلات صورتش را برای لبخند زدن پیدا می کند بلکه این کار را برای نشان دادن رضایتش از همراهی شما انجام می دهد. او از بازیهایی مثل دالی کردن لذت می برد. این بازی ها می تواند شامل در آوردن اداهای خنده دار هم باشد.

در هفت ماهگی او نسبت به عواطف دیگران هم آگاهی پیدا می کند. او باید بتواند به حالات چهره ی شما واکنش نشان دهد. مثلا اگر شما از شنیدن یک مناظره ی رادیویی عصبانی باشید او ممکن است از دیدن اخم شما به گریه بیافتد.

در پایان یک سالگی، او باید پیوند دوستانه عمیقی با والدینش برقرار کرده باشد. این وابستگی جنبه های مثبت و منفی دارد. از جنبه های مثبت این است که شما را به دیگران ترجیح می دهد. جنبه ی منفی این است که شما را به هر کس دیگری ترجیح می دهد. این رفتار اضطراب غریبگی یا ترس از بزرگسالان غریبه نامیده می شود که می تواند منجر به خجالت کشیدن در هنگام ملاقات با افراد جدید یا رفتارهای هیستریک در هنگام ترک آنها بشود [منبع: Berk]. خوشبختانه پس از دو سالگی، دیگر جدایی موقتی از پدر و مادر مشکل عمده ای ایجاد نمی کند. در سه سالگی دیگر هیچ مشکلی با رفتن شما ندارد چون می داند که  قرار است برگردید.

در سن پنج سالگی درکی از قوانین پیدا می کند (اما هنوز اطمینان کافی برای پیروی از قوانین را ندارد). او تفاوتهای فیزیکی ابتدایی بین زن و مرد را متوجه می شود و یاد می گیرد که این تفاوتها همیشگی اند. تمایل به استقلال هم در این سن شروع به پدیدار شدن می کند که عرصه را برای شاخصهای رشد اجتماعی و عاطفی بعدی آماده می کند:

  • در سن شش تا هشت سال: دوستان به طور روزافزون اهمیت پیدا می کنند و او برای نظرات آنها درباره ی خودش ارزش قائل می شود.
  • در سنین نه تا یازده سال: او باید شناخت کاملی از نقاط ضعف و قوت خودش پیدا کرده باشد.
  • در سنین دوازده تا چهارده سالگی: این دوره با تغییرات مکرر خلق و خو همراه است -این تغییرات بر خلاف تصور رایج ربطی به هورمونها ندارند. این تغییرات واکنشی به تمایل فزاینده برای کنترل کردن هستند. ممکن است صبح خیلی بداخلاق باشد به این دلیل که او را وادار به رفتن به مدرسه می کنید اما در طول روز پس از صرف وقت با دوستانش آن را به کلی فراموش می کند [منبع: Berk]. ابراز احساسات آشکار نسبت به پدر و مادر در این دوره رو به کاهش می گذارد.
  • بین پانزده تا هفده سالگی: همزمان با مستقل تر شدنش، اصطکاکش با والدین هم کمتر می شود.

هرچند شاخصهای رشد عاطفی و اجتماعی، فیزیکی، شناختی و زبانی عموما در همه ی جای دنیا یکسان هستند، اما گاهی برخی تفاوتهای فرهنگی بر این شاخصها اثرگذار می شوند.

منابع:

  • Berk, Laura E. Infants, Children, and Adolescents. Pearson. 2008.
  • Goswami, Usha. “Cognition in Children.” Psychology Press, Ltd. 1998.
  • Gutheil, Grant. Assistant professor, Nazareth College. Personal interview. February 25, 2010.
  • Jayson, Sharon. “It’s Cooler than Ever to be a Tween, but Is Childhood Lost?” USA Today. February 4, 2009. (February 24, 2010.)http://www.usatoday.com/news/health/2009-02-03-tweens-behavior_N.htm
  • Oswalt, Angela. “Early Childhood Cognitive Development: Information Processing.” Child Development and Parenting: Early Childhood. 2010. (February 25, 2010) http://www.bhcmhmr.org/poc/view_doc.php?type=doc&id=12760&cn=462
  • Price, Michael. “Liar, Liar, Neurons Fire.” Monitor on Psychology. Vol. 93, no. 1. Page 30. January 2008. (February 25, 2010)http://www.apa.org/monitor/jan08/liar.aspx
  • Primus IV. “Good Will Sidis.” Harvard Magazine. March-April 1998. (February 22, 2010). http://harvardmagazine.com/1998/03/pump.html
  • Shrager, Jeff, and Robert Seigler. “SCADS: A Model of Children’s Strategy Choices and Strategy Discoveries.” Psychological Science. Vol. 9, no. 5. Pages 405-410. September 1998. (February 25, 2010)http://www.psy.cmu.edu/~siegler/shragersiegler98.pdf
  • Smith, Linda B., and Esther Thelen. “Development as a Dynamic System.” TRENDS in Cognitive Science. Vol. 7, no. 8. Pages 343-348. August 2003. (February 25, 2010) http://www.iub.edu/~cogdev/labwork/dynamicsystem.pdf
  • Snow, Richard F. “William James Sidis.” American Heritage Magazine. Vol. 30, Issue 3. April/May 1970. (February 21, 2010). http://www.americanheritage.com/articles/magazine/ah/1979/3/1979_3_52_print.shtml
  • Wellesley Centers for Women. “Commentary: So Sexy So Soon.” Research and Action Report Spring/Summer 2009.http://www.wcwonline.org/content/view/2010/198/

منبع: www.howstuffworks.com

مراحل رشد انسان از دید اریک اریکسون

بر اساس نظرات اریک اریکسون مسیر رشد انسان را می توان در هشت مرحله خلاصه کرد؛ در صورتی که در هر مرحله وظایف مربوط به آن مرحله به درستی انجام شود، فرد از رشد سالم برخوردار می شود. در صورتی که در یکی از مراحل وظایف مربوطه انجام نشود، فرد از مشکلات روانی و عاطفی مربوط به آن مرحله رنج خواهد برد. این مراحل به قرار زیر هستند:

۱- نوزادی: اعتماد در مقابل بی اعتمادی- اگر به نوزاد به شکل صحیح و مناسب شیر داده شود (وظیفه ی مربوط به این مرحله)، نوزاد نسبت به جهان اعتماد پیدا می کند. در غیر این صورت دچار بی اعتمادی می شود که منجر به افسردگی یا پارانویا می گردد.

۲- کودک نوپا: استقلال در مقابل خجالت و تردید- وظایف مربوط به این مرحله وظایف فیزیکی هستند مثل تربیت کودک برای رفتن به توالت. موفقیت در وظایف این مرحله باعث اعتماد به نفس کودک می شود. یک روش تربیتی بیش از حد سختگیرانه یا سهلگیرانه ممکن است باعث خجالتی شدن کودک گردد که آن هم می تواند منجر به گوشه گیری او شود.

۳- پیش دبستانی: ابتکار عمل در مقابل احساس گناه- در این مرحله وظیفه بر عهده ی خود کودک است و او باید ابتکار عمل را در برخی کارها به دست بگیرد. وقتی استقلال نظر کودک تأیید و تشویق شود او هدف داشتن را یاد می گیرد. اگر کودک تنبیه شود، احساس گناه به او القاء می گردد که می تواند به سرکوب شدن امیال او منجر شود.

۴- مدرسه ی ابتدایی: تلاش و مهارت در مقابل خودکم بینی- وقتی کودکی با موفقیت مهارتهای جدید را فرا می گیرد، احساس توانا بودن و قابل بودن می کند. اگر کودک این وظایف را انجام ندهد دچار خود کم بینی و حقارت می شود.

۵- بلوغ: هویت در مقابل بحران هویت- نوجوان در این مرحله وظیفه دارد که بحران هویت خود را حل کند. این کار به او این امکان را می دهد که شخصیت خودش را خوب بشناسد. در غیر این صورت احساس او نسبت به خودش ناپایدار و متلاطم خواهد ماند.

۶- جوان بالغ: صمیمیت در مقابل انزوا- وظیفه ی این مرحله برقراری روابط نزدیک است. اگر این کار درست انجام شود، جوان دوست داشتن را یاد می گیرد. عدم موفقیت در ایجاد روابط صمیمانه، منجر به تمایل به داشتن رابطه با چند نفر یا دوری از رابطه می گردد.

۷- میانسالی: داشتن دغدغه ی نسل بعدی در مقابل درجا زدن- در این مرحله فرد بزرگسال یاد می گیرد که چگونه نسل بعدی را حمایت کند. این حمایت معمولا خودش را در قالب فرزند داشتن نشان می دهد. اگر این دغدغه برای نسل بعد ایجاد نشود، فرد درجا می زند و پیشرفت نمی کند.

۸- سالخوردگی: رضایت شخصی در مقابل ناامیدی- سالخوردگان در شرف مرگ، نیاز دارند به خود بقبولانند که زندگی خوبی را پشت سر گذاشته اند. سالخوردگانی که این کار را می کنند به نوعی رضایت شخصی و سازگاری افکار دست پیدا می کنند در حالی که کسانی که موفق به این کار نمی شوند خود را ملامت می کنند و احساس ناامیدی می کنند.

ویتامین ب اثر آلودگی هوا را جبران می کند

بر اساس یک تحقیق میدانی، ویتامینهای گروه ب می توانند در برابر اثرات آلودگی هوا از سلامتی فرد محافظت کنند. محققان آمریکایی پی برده اند که مقادیر بالای این مکملها می تواند آسیب ناشی از ذرات بسیار ریز معلق در هوا را جبران کند.

دانشمندانی که در این تحقیق مشارکت داشته اند می گویند که برای تأیید بیشتر نتایج این تحقیق قطعا باید مطالعات بیشتری انجام شود مخصوصا در شهرهای به شدت آلوده ای مثل پکن و مکزیکو.

هرچند که نگرانی از آسیبهای هوای آلوده در گوشه و کنار جهان رو به افزایش است، درباره ی چگونگی بیمار شدن افراد در اثر هوای آلوده اطلاعات کاملی وجود ندارد. بر اساس آمار سازمان بهداشت جهانی بیش از ۹۰ درصد جمعیت دنیا در مناطقی زندگی می کنند که آلودگی هوا از محدوده ی مجاز فراتر رفته است.

یکی از خطرناکترین آلاینده ها ذرات بسیار ریز معلق در هوا هستند که به آنها PM2.5 اطلاق می شود و ذرات آن کمتر از دو و نیم میکرومتر قطر دارد. این ذرات پیچیده را خودروهای دیزلی و شومینه های چوب سوز تولید می کنند. ذرات PM2.5 که ۳۰ بار از موی انسان باریکترند می توانند وارد شش انسان شوند و پیر و جوان را به بیماریهای تنفسی و قلبی مبتلا کنند.

دانشمندان سالها حدس می زدند که ذرات PM2.5 باعث تغییرات اپیژنتیک در سلولها می شوند که می تواند به سلامتی فرد آسیب بزند. ژنهای موجود در دی ان ای شامل دستورالعملهایی برای حیات هستند اما تغییرات اپیژنتیک نحوه ی استفاده از این دستورالعملها را کنترل می کنند -درست مثل رابطه ی یک فایل mp3 و کنترل صدای دستگاه، شما تنها وقتی صدای نتهای موسیقی (ژنها) را می شنوید که صدای دستگاه (تغییرات اپیژنتیک) را زیاد کنید.

این مطالعه نشان می دهد که عوامل محیطی مثل آلودگی هوا ژنهای سیستم دفاعی بدن را از نظر اپیژنتیکی تغییر می دهد و آنها را روشن و خاموش می کند و مانع دفاع بدن از خودش می شود. محققان پیشتر با آزمایش بر روی حیوانات مشاهده کرده بودند که برخی مواد غذایی مثل ماده ی شیمیای بیسفنول A می تواند این فرآیند را متوقف کند.

در تحقیق مذکور، دانشمندان می خواستند ببینند که آیا می توان اثر PM2.5 را با مصرف روزانه ی مکملهای ویتامین ب، که حاوی دو و نیم میلی گرم اسید فولیک، ۵۰ میلی گرم ویتامین ب ۶ و یک میلی گرم ویتامین ب ۱۲ هستند، کاهش داد. ده داوطلب ابتدا در معرض هوای تمیز گذاشته شدند و واکنشهای ابتدایی آنان به یک داروی قلابی سنجیده شد. سپس به همان داوطلبان مقدار زیادی ویتامین ب داده شد در حالی که در معرض هوای آلوده با مقادیر بالای PM2.5 قرار داشتند.

محققین مشاهده کردند که مصرف مکمل ویتامین ب به مدت چهار هفته اثر PM2.5 را بر روی ده ژن مختلف به میزان ۲۸ تا ۷۶ درصد کاهش داد. آنها کاهش اثر PM2.5 بر روی دی ان ای میتوکندریال -بخشی از سلول که انرژی تولید می کند- را هم مشاهده کردند.

با این حال دانشمندانی که در این تحقیق مشارکت داشته اند اذعان می کنند که این تحقیق صرفا برای آزمودن یک فرضیه بوده و آنها در موقعیتی نیستند که بتوانند هیچگونه نتیجه گیری قطعی در مورد استفاده از ویتامین ب در برای مقابله با آلودگی هوا داشته باشند. برای تأیید نتایج این تحقیق، باید مطالعات بیشتر بر روی افراد بیشتر و در محیطهایی که بیشتر در معرض آلودگی به PM2.5 هستند انجام گیرد.


منبع: بی بی سی

خانه ای که کاملا با یخ پوشیده شده

عبارت “انجماد آنی” را با دیدن خانه ای در نیویورک که با یخ و برف پوشیده شده است می توانید به طور عینی لمس کنید.

فردی به نام جان کوکو که تصاویر این خانه را ثبت کرده است می گوید بسیاری تصور می کنند این تصاویر قلابی است. اما او اصرار دارد که این تصاویر واقعی است. او می گوید: “مردم فکر می کردند روی خانه اسپری فوم پاشیده ام ولی اینطور نبود.” او می گوید که برف ۱۵ سانتیمتر ارتفاع داشت. دمای هوا ۱۰- درجه ی سانتیگراد بود و با وزش باد احتمالا سردتر احساس می شد. کوکو می گوید که خانه های دیگر به علت نوع دیوارشان با چنین چیزی مواجه نشدند.


منبع: www.cbs8.com

 

چگونه می توان مریخ را قابل سکونت کرد؟

ایده ی قابل سکونت کردن مریخ، ایده ی بسیار جذابی است. ذوب کردن یخهای قطبی، به وجود آوردن جو و سپس طراحی محیط زیست برای ایجاد پوشش گیاهی و رودخانه ها و دریاها برای هر کسی می تواند الهام بخش باشد. اما چقدر طول می کشد تا چنین تلاشی نتیجه دهد، چقدر هزینه دارد و آیا واقعا به زحمت و زمانش می ارزد؟

قابل سکونت کردن مریخ شامل دو مرحله ی عمده خواهد بود: گرم کردن و اکسیژن دار کردن. در مرحله ی گرم کردن باید دمای مریخ از متوسط کنونی که ۶۰- درجه ی سانتیگراد است به مقداری نزدیک به متوسط دمای زمین یعنی ۱۵ درجه ی سانتیگراد افزایش پیدا کند. این کار با ایجاد یک لایه ی ضخیم دی اکسید کربن در جو انجام می شود. این مرحله ی گرم کردن نسبتا آسان و سریع است و ممکن است حدود صد سال به طول بیانجامد. اما مرحله ی دوم نیازمند تولید مقادیر کافی از اکسیژن در جو مریخ است که بتواند امکان تنفس طبیعی را برای انسان و دیگر پستانداران فراهم کند. این مرحله ی اکسیژن دار کردن نسبتا دشوار است و ۱۰۰ هزار سال یا بیشتر به طول می انجامد، مگر اینکه یک پیشرفت عمده ی فناوری بتواند معادلات را تغییر دهد.

اما پیش از شروع این دو مرحله ی عمده، چند مرحله ی ابتدایی باید اجرا شود. این مراحل شامل جستجوی مریخ برای مشخص کردن میزان آب بر روی سطح، میزان دی اکسید کربن در جو و به صورت منجمد در قطبها و مقدار نیترات خاک مریخ است. این مراحل ابتدایی کلید شروع موفقیت آمیز دو مرحله ی عمده ی مذکور هستند.

تا کنون شواهد موجود حاکی از فراوانی سه ماده ی ذکر شده بر روی مریخ است. هرچند که بیشتر آب موجود در مریخ به صورت منجمد در مناطق قطبی مجتمع شده است، مقدار آب موجود برای ایجاد یک چرخه ی آبی شامل ابر و باران و رودخانه ها و دریاچه ها کفایت می کند. همچنین بر اساس برخی تخمینها، دی اکسید کربن منجمد موجود در مناطق قطبی هم برای پدید آوردن فشار هوایی مساوی با فشار هوای سطح دریا در کره ی زمین کفایت می کند.

نیتروژن هم یکی از لوازم مهم حیات و از مواد تشکیل دهنده ی هوای قابل تنفس است. داده های جدید کاوشگر کنجکاوی (Curiosity) بیانگر این است که نیترات سه صدم در صد از خاک مریخ را تشکیل می دهد که برای قابل سکونت کردن مریخ بسیار عالی است. علاوه بر اینها، دانشمندان باید به تعدادی پرسش اخلاقی درباره ی مسکونی کردن مریخ پاسخ بدهند. مثلا اگر در حال حاضر گونه ای از حیات در مریخ موجود است (یا حیاتی که نیاز به احیای مجدد دارد)، چنین کاری یک پرسش اخلاقی جدی برای بشر به وجود می آورد -مخصوصا اگر این حیات به حیات زمینی مرتبط باشد. چرا که اگر حیات مریخی با حیات زمینی مرتبط باشد- مثلا به علت تبادل سیارکها- آنگاه با موقعیت آشنایی رو به رو خواهیم بود و سؤالاتی مانند اینکه چه بخشهایی از حیات زمینی و در چه زمانی باید به مریخ صادر شوند مطرح خواهد شد. اما اگر حیات مریخی با حیات زمینی بی ارتباط باشد و آشکارا تجسم تازه ای از حیات را در مریخ شاهد باشیم آنگاه سؤالات جدی فنی و اخلاقی مطرح خواهد بود.

در مرحله ی اول یعنی مرحله ی گرم کردن باید کاری انجام شود که امروزه برای همه ی ما خیلی آشناست. چرا که بشر هم اکنون در حال گرم کردن کره ی زمین با تولید روزافزون دی اکسید کربن و دیگر گازهای گلخانه ای است که دمای کره ی زمین را چندین درجه ی سانتیگراد در هر قرن افزایش می دهد. هرچند این کار در کره ی زمین غیر عمدی انجام می شود، در مریخ می توان این کار را عامدانه انجام داد تا دمای محیط افزایش پیدا کند. زمان لازم برای گرم کردن مریخ ۱۰۰ سال تخمین زده می شود. اگر تمام انرژی خورشیدی که بر مریخ تابیده می شود برای تولید دی اکسید کربن به کار گرفته شود، کار گرم کردن مریخ را می توان در عرض ده سال به سرانجام رساند اما با فرض بازدهی ده درصد در استفاده از انرژی خورشیدی مدت زمان تخمینی به ۱۰۰ سال افزایش پیدا می کند.

وقتی این جو ضخیم ایجاد شود قدم بعدی تبدیل جو به یک هوای قابل تنفس برای انسان خواهد بود. در کره ی زمین، اکسیژن حدود ۱۳ درصد و دی اکسید کربن کمتر از یک درصد از هوای جو را تشکیل می دهند. این مرحله به مراتب زمان طولانی تری لازم دارد. در کره ی زمین درصد بالای اکسیژن و درصد پایین دی اکسید کربن به خاطر پدیده ی فتوسنتز در گیاهان است. فتوسنتز با استفاده از انرژی خورشید آب و دی اکسید کربن را به غذا تبدیل می کند: H2O+CO2=CH2O+O2. اکسیژن دار کردن جو مریخ با استفاده از فتوسنتز حدود ۱۰۰ هزار تا ۱۷۰ هزار سال به طول خواهد انجامید. اگر می شد تمام انرژی خورشیدی تابیده شده بر مریخ را برای فتوسنتز استفاده کرد، ظرف هفده سال می شد مقدار کافی اکسیژن تولید کرد. اما بازدهی محتمل فتوسنتز بسیار کمتر از صد در صد است. تنها نمونه ای که از این کار در کره ی زمین وجود دارد، سیستم زیستی موجود در سرتاسر کره ی زمین است. در کره ی زمین بازدهی استفاده از نور خورشید برای تولید غذای گیاهان و اکسیژن یک صدم درصد است. با یک حساب سرانگشی می بینیم که زمان لازم برای ایجاد یک جو پراکسیژن در مریخ حدود ۱۷ هزار سال است.

در عین حال اگر بشر بتواند فتوسنتز طبیعی (با بازدهی ۵ درصد) را با ایجاد فضای سبز در سرتاسر مریخ پیاده سازی کند، این مدت زمان به چند قرن کاهش پیدا می کند.

The future of space colonization – terraforming or space habitats?


منبع: www.phys.org

مشاهده ی فعال بودن مغز تا ده دقیقه پس از مرگ

گروهی از پزشکان دانشگاه وسترن اونتاریوی کانادا موردی را ثبت کرده اند که یک بیمار، تا مدت ده دقیقه پس از آنکه مرگ بالینی او تأیید شده علائم فعالیت مغزی از خود نشان داده است. در مقاله ای که این پزشکان در ژورنال علوم مغز و اعصاب کانادا منتشر کرده اند شرایط این اتفاق غیر معمول شرح داده شده است و نویسندگان اعتراف کرده اند که هیچ توضیحی برای این مشاهده ندارند.

سالهای سال، پزشکان علائم مشخصی را برای تشخیص مرگ بیمار به کار می بردند: گشاد نشدن مردمک، ایست قلبی، عدم تنفس و غیره. اما یک تست از همه کارآتر بود و آن گرفتن نوار مغزی بود. حتی اگر قلب تپش داشته باشد و شخص تنفس کند اما مغز پردازش علائم الکتریکی را متوقف کند آن شخص از نظر بالینی مرده محسوب می شود -هرجند در بعضی موارد به این وضعیت مرگ مغزی گفته می شود. اما اگر قلب از تپش بایستد یعنی هیچ خونی به مغز نرسد ولی مغز همچنان تا ده دقیقه علائم فعالیت از خودش نشان دهد چه؟ تا پیش از مورد مطرح شده در کانادا، چنین چیزی غیر ممکن تلقی می شد.

این اتفاق غیر عادی در خلال تحقیق این تیم کانادایی درباره ی بررسی مرگ در انسانها به وقوع پیوست. وقتی دستگاهها را از چهار بیمار نزدیک به مرگ جدا کردند، علائم حیاتی این چهار نفر برای مدتی تحت نظر قرار گرفت. سه تن از این بیماران بلافاصله پس از ایست قلبی، علائم مغزیشان هم متوقف شد اما نفر چهارم شروع به گسیل کردن علائمی کرد که به طور معمول شخصی که در خواب عمیق فرو رفته از مغزش ساطع می کند و این حالت تا ده دقیقه و سی و هشت ثانیه ادامه پیدا کرد. این تیم پزشکی تستهایی انجام داد تا اطمینان پیدا کند این مشاهده ناشی از خطای دستگاهها نیست و پس از اینکه هیچ مشکلی در دستگاهها پیدا نکرد گزارش کرد که هیچ توضیحی برای این اتفاق ندارد. اما آنها پیشنهاد می کنند که این موضوع بیشتر مورد مطالعه قرار گیرد چرا که ممکن است انسانهای دیگری هم پس از مرگ فعالیت مغزی را تجربه کرده باشند اما هیچ کس به خودش زحمت بررسی آن را نداده باشد.


منبع: www.medicalxpress.com

چرا سرطان در میان نوجوانان رو به افزایش است؟

“نوجوان” و “سرطان” دو واژه ای هستند که معمولا هر دو در یک جمله دیده نمی شوند. در تبلیغات و پویشهای مبارزه با سرطان هم کمتر اثری از شخصیتهای نوجوان می بینیم. در حقیقت با وجود تمام توجه و سرمایه هایی که به تحقیقات مربوط به سرطان معطوف شده است، کمتر به این بیماری در دوران بلوغ پرداخته شده است.

غیبت نوجوانان از مباحث مربوط به سرطان باعث شده که یک حقیقت باورنکردنی مورد غفلت قرار گیرد: تعداد نوجوانان مبتلا به سرطان هر سال رو به افزایش است. پزشکان دقیقا نمی دانند چرا، اما محققین دانشگاه لاول ماساچوست در حال مطالعه ی روند و الگوی بروز سرطان هستند تا شاید بتوانند دلایل احتمالی و فرصتهای پیشگیری را بیاموزند. جسیکا بورکهامر، دیوید کریبل و ریچارد کلپ یافته های خود را به تازگی تحت عنوان “افزایش بروز سرطان در میان نوجوانان آمریکا” در نشریه ی پلاس وان منتشر کرده اند.

این تحقیق بر پایه ی داده های انستیتوی ملی سرطان آمریکا انجام شده است که اطلاعات مربوط به سرطان را از نقاط مختلف آمریکا جمع آوری می کند و این آمار را برای کمک به کاهش سرطان در میان مردم آمریکا در اختیار محققان می گذارد. هدف این تحقیق، شناسایی روند ابتلا به سرطان در میان نوجوانان ۱۵ تا ۱۹ ساله بوده است.

محققانی که این داده ها را بازبینی کردند، موارد ابتلا به نه گونه ی سرطان را در میان نوجوانان در خلال سالهای ۱۹۷۵ تا ۲۰۱۲ میلادی مورد مطالعه قرار دادند. بر اساس یافته های آنها میزان ابتلا به سرطان در میان نوجوانان افزایش پیدا کرده است. در حقیقت از سال ۱۹۷۵ این میزان بیش از ۲۵ درصد بالا رفته است. سرطانهای بیضه و تیروئید بیشترین رشد را داشته اند. در بین سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۲ میلادی، احتمال ابتلای پسران نوجوان به سرطان بیضه چهار برابر بیش از احتمال ابتلای دختران نوجوان به سرطان تخمدان بوده است. اما دختران در مقایسه با پسران پنج برابر بیشتر در معرض خطر ابتلا به سرطان تیروئید بوده اند. همچنین احتمال ابتلای دختران به ملانوما و دیگر سرطانهای پوست ۵۶ درصد بیش از پسران بوده است. در عین حال خطر ابتلای پسران به سرطان خون بیش از دختران بوده است.

اما دلیل این افزایش در میزان سرطان همچنان برای محققان مبهم است. موارد مختلفی از تاریخچه ی خانوادگی گرفته تا محیط زندگی به عنوان دلایل احتمالی به بحث گذاشته شده است. متأسفانه موضوع سرطان نوجوانان به اندازه ی کافی مورد توجه والدین و پزشکان نبوده است. جسیکا بورکهامر می گوید: “اگرچه سرطان در میان پنج عامل مرگباری است که از میان نوجوانان بیشترین قربانی را می گیرند، اما میزان ابتلای نوجوانان به آن در مقایسه با بزرگسالان بسیار پایین است. بنابراین وقتی نوجوانی بیمار می شود، سرطان همیشه یکی از آخرین احتمالاتی است که مورد توجه قرار می گیرد و این باعث می شود که موارد سرطان با تأخیر معاینه و درمان شوند.”

آیا افزایش استفاده از تلفن همراه می تواند دلیل افزایش میزان سرطان باشد؟ بورکهامر می گوید که بر اساس این تحقیق نمی توان افزایش میزان سرطان را به افزایش استفاده از تلفن همراه مرتبط دانست. “افزایش موارد ابتلا نشان دهنده افزایش عوامل سرطانزا است. در حال حاضر چیز زیادی درباره ی دلایل سرطان در این گروه سنی نمی دانیم. پس خیلی مشکل است که بدانیم چه عوامل سرطانزایی افزایش پیدا کرده اند. دانش ما در باره ی ارتباط موبایل و سرطان در مراحل ابتدایی است. آژانس بین المللی تحقیقات سرطان می گوید که قرار گرفتن در معرض تشعشعات موبایل ممکن است برای انسانها سرطانزا باشد و این ادعا بر اساس مطالعاتی است که روی سرطانهای گلیوما و آکوستیک نیوروما [دو نوع تومور مغزی] انجام شده است. این نوع سرطانها در میان نوجوانان بسیار نادر است. پس به نظر نمی رسد که افزایش استفاده از تلفن همراه دلیل اصلی افزایش سرطان در این گروه سنی باشد.”

بورکهامر و همکارانش می گویند یک تحقیق و تلاش هماهنگ برای یافتن دلایل این مسأله ضروری است تا هم به درمان مبتلایان رسیدگی شود و هم از ابتلای بیشتر پیشگیری گردد.

آیا گندم برای سلامتی مضر است؟

مصرف گندم اخیرا رو به کاهش است؛ تعداد افرادی که به رژیم غذایی بدون گلوتن روی می آورند به شدت در حال افزایش است و هر جا که می روید صحبت از خطرات پنهان گندم است. اما واقعا مشکل گندم چیست؟ درست است که گندم سرشار از هیدروکربن است و ما زیاد نان می خوریم اما آیا گندم واقعا سمی است؟

خب بستگی دارد که این سؤال را از چه کسی بپرسید. بدون شک، گندم برای افراد مبتلا به سلیاک سمی است. وقتی شما به سلیاک مبتلا باشید، سیستم ایمنی بدنتان پادزهرهایی ترشح می کند که در هنگام خوردن هر گونه غذای گلوتن دار به روده حمله می کند. در نتیجه روده ها در جذب بسیاری از مواد غذایی به ویژه کلسیم و آهن دچار مشکل می شوند و اینگونه سلامت شما رو به افول می گذارد. البته مایه ی نگرانی است که تعداد افراد مبتلا به سلیاک در بیست سال گذشته دو برابر شده است ولی کماکان این مشکل یک درصد مردم است [منبع: Aubrey]. بعضی افراد ممکن است که به گندم و گلوتن حساسیت داشته باشند درست مثل غذاهای دیگر.

پس تکلیف بقیه ی افراد چیست؟ تعداد زیادی از افراد هم از نوعی حساسیت به گلوتن که به سلیاک مرتبط نیست رنج می برند. این نوع حساسیت می تواند منجر به مشکلات مختلفی از رفلاکس اسیدی معده گرفته تا آسم و مواردی از این قبیل منجر شود. ولی هیچگونه آزمایشی برای تشخیص این حساسیت به غیر از آزمایش رژیم حذفی وجود ندارد؛ به همین دلیل در مورد این که این حساسیت را باید یک اختلال تلقی کرد یا نه اتفاق نظر وجود ندارد. در هر صورت میلیونها نفر هستند که می گویند با حذف گندم از رژیم غذاییشان توانسته اند علائم حساسیت را از بین ببرند.

بلندترین صدا در میان مخالفان گندم به شخصی به نام ویلیام دیویس تعلق دارد که کتاب پرفروش “شکم گندمی” را به رشته ی تحریر در آورده است. دیویس معتقد است گندم برای همه سمی است نه فقط برای افراد مبتلا به سلیاک یا حساسیت به گلوتن. دلیل اصلی به اعتقاد او صنعتی شدن گندم در دنیای مدرن است. از سال ۱۹۵۰ میلادی دانشمندان شروع به انجام تغییراتی در گندم کردند که آن را قوی تر و سفت تر کند و رشدش را بیشتر کند. اما دیویس می گوید که آنها پروتئین گلوتن را هم تغییر دادند و ترکیبات دیگری به آن افزودند که هضم گندم را عملا غیر ممکن کرد. او می گوید گلیادین تأثیری همانند افیون دارد که گندم را اعتیادآور می کند. لیست دیویس از خواص سمی گندم طولانی است و تنیجه گیری او این است که تنها راه حل حذف کامل گندم از رژیم غذایی است.

اما بعضی از اعضای جامعه ی عملی هم به شدت با نظرات دیویس مخالفند. مقاله ای در مجله ی بهداشت دانشگاه کالیفرنیا به این حقیقت اشاره می کند که میزان چاقی افراد کماکان رو به افزایش است هر چند که از میزان مصرف گندم کاسته شده است؛ پس نمی توان گندم را در این مورد تنها مقصر دانست. نویسندگان این مقاله می گویند شواهد کافی بالینی هم برای متهم کردن گندم مدرن وجود ندارد. آنان می گویند درست است که مصرف گندم اصلاح شده بیش از اندازه است اما گندم اصلاح نشده بخش مهمی از رژیم غذایی است -و بسیاری از کسانی که خودشان تشخیص داده اند که به گلوتن حساسیت دارند احتمالا بدون اینکه لازم باشد رژیم غذایی خود را محدود کرده اند.

فقط زمان و تحقیقات بیشتر می تواند روشن کند که آیا موج محدود کردن مصرف گلوتن پایه ی علمی دارد یا صرفا مد روز است. مطمئن باشید که در حال حاضر تحقیقات بسیاری در این زمینه در جریان است. اما تا آن زمان به خاطر داشته باشید که با در پیش گرفتن روش “هر چیزی به اندازه ی خودش” هیچ گاه ضرر نمی کنید.

منابع:

  • Aubrey, Allison and Barclay, Eliza. “Doctors Say Changes in Wheat Do Not Explain Rise in Celiac Disease.” NPR. Sept. 26, 2013. (July 15, 2014) http://www.npr.org/blogs/thesalt/2013/09/26/226510988/doctors-say-changes-in-wheat-do-not-explain-rise-of-celiac-disease
  • Berkeley Wellness Letter. “Wheatophobia: Will Avoiding Wheat Really Improve Your Health?” UC Health. July 24, 2012. (July 15, 2014) http://health.universityofcalifornia.edu/2012/07/24/wheatophobia-will-avoiding-wheat-really-improve-your-health/
  • Dvorsky, George. “Why You Should Probably Stop Eating Wheat.” Discovery News, Dec. 14, 2012. (July 15, 2014) http://news.discovery.com/human/why-you-should-probably-stop-eating-wheat-121214.htm
  • Jones, Julie. “Wheat Belly— An Analysis of Selected Statements and Basic Theses from the Book.” Cereal Foods World, July-August 2012. (Aug. 17, 2014). http://www.aaccnet.org/publications/plexus/cfw/pastissues/2012/opendocuments/cfw-57-4-0177.pdf
  • Kasarda, Donald D. “Can an Increase in Celiac Disease Be Attributed to an Increase in the Gluten Content of Wheat as a Consequence of Wheat Breeding?” Journal of Agriculture and Food Chemistry, Jan. 11, 2013. (July 15, 2014) http://pubs.acs.org/doi/full/10.1021/jf305122s
  • National Foundation for Celiac Awareness. “Non-Celiac Gluten Sensitivity.” (July 15, 2014) http://www.celiaccentral.org/non-celiac-gluten-sensitivity/
  • Weil, Andrew. “Wheat Belly Diet: Is Wheat Dangerous?” DrWeil.com, Feb. 19, 2013. (July 15, 2014) http://www.drweil.com/drw/u/QAA401243/Wheat-Belly-Diet-Is-Wheat-Dangerous.html
  • Zerbe, Leah. “The Dark Side of ‘Healthy’ Wheat.” Rodale News, Jan. 12, 2012. (July 15, 2014) http://www.rodalenews.com/wheat-free-diet

منبع: www.howstuffworks.com

آیا زردچوبه برای سلامتی مفید است؟

در باره فواید زردچوبه برای سلامت انسان ادعاهای زیادی شده است. زردچوبه ادویهای است که شکل طبیعی آن تا حدودی شبیه زنجبیل است ولی وقتی به صورت پودر درمی آید، رنگ مشخصی که مخلوطی از زرد و نارنجی است پیدا می کند.

گرد زردچوبه در آشپزی کشورهای جنوب آسیا نقش مهمی دارد. تا این اواخر در بریتانیا از زردچوبه تنها در یکی از غذاهای هندی که با گوشت مرغ تهیه می شود ( تیکا ماسالا) و بریتانیایی ها به آن علاقه فراوانی دارند استفاده می‌شد.

ولی امروزه به خاطر ادعاهایی که در باره فواید زردچوبه برای بهبود بسیاری از مشکلات سلامت از آلرژی گرفته تا افسردگی می شود، مصرف این ادویه به صورت باورنکردنی افزایش یافته، نه تنها در آشپزی و افزودن آن به غذا بلکه اضافه کردن آن به نوشیدنی هایی مانند چای. آیا کسی حاضر است زردچوبه را به شیر اضافه کند؟

من معمولا در صحت یک چنین ادعاهایی تردید دارم ولی در مورد زردچوبه فکر کردم شاید خاصیت هایی را که ادعا می کنند داشته باشد. زردچوبه دست کم از ۲۰۰ ماده متفاوت ساخته شده، ولی دانشمندان بخصوص به رنگدانه ای که باعث رنگ زرد این ادویه می شود (کورکومین) توجه دارند.

هزاران مقاله علمی در باره تحقیقاتی که در آزمایشگاه ها در باره زردچوبه و کورکومین شده به چاپ رسیده که برخی از آنها نتایج نویدبخشی دارند. ولی این آزمایش ها تا کنون عمدتا بر روی موش ها و با استفاده از مقدار زیاد زردچوبه صورت گرفته. آزمایش هایی که در دنیای واقعی و بر روی انسان انجام شده بسیار کم است.

به همین جهت در برنامه تلویزیونی بی بی سی موسوم “من دکتر هستم به من اعتماد کن” در صدد برآمدیم تاثیر زردچوبه را بر روی انسان آزمایش کنیم. در این راستا با شماری از پژوهشگران برجسته در سراسر بریتانیا تماس گرفتیم و با کمک آنها ۱۰۰ داوطلب از شمال شرق بریتانیا را برای آزمایشات جدید انتخاب کردیم. در میان این عده کمتر کسی به صورت منظم غذاهای حاوی زردچوبه مصرف کرده بود.

سپس این عده را به سه گروه تقسیم کردیم.

از یک گروه خواستیم که به مدت ۶ هفته هر روز یک قاشق مرباخوری زردچوبه و ترجیحا با اضافه کردن آن به غذایشان مصرف کنند. قرار شد گروه دوم هر روزه از قرص مکمل زردچوبه به همان اندازه یک قاشق مرباخوری، استفاده کنند. برای گروه سوم پلاسیبو (دارونما) تجویز کردیم.

داوطلبانی که قرار بود هر روز یک قاشق مرباخوری زردچوبه مصرف کنند، از راههای ابتکاری استفاده می کردند مثلا آنرا با شیر گرم می خوردند یا به ماست اضافه می کردند. ولی همه آنها از طعم زردچوبه خوششان نمی آمد. عده ای می گفتند بسیار بدمزه است و بعضی می گفتند طعم بسیار قوی دارد که تا مدت ها در دهان می ماند.

ولی زردچوبه چه تاثیری بر روی این گروه داشت؟

برای آگاهی از این تاثیر تصمیم گرفتیم از روش جدیدی که پرفسور مارتین ویدچوندتر، و تیم تحقیقاتی او در یونیورسیتی کالج لندن، ابداع کرده اند، استفاده کنیم.

پرفسور ویدچوندتر، علاقه بخصوصی به زردچوبه ندارد و در مورد این که چگونه سرطان ها تولید می شوند، تحقیق می کند. گروه پژوهشی تحت نظر او، نمونه های نسوجی را که از زنان مبتلا به سرطان پستان گرفته بودند، با نسوج زنان سالم مقایسه کرده و دریافتند که تغییری که در دی ان ای سلول ها اتفاق می افتد کاملا قبل از سرطانی شدن این سلول هاست.

تغییر در بسته ژن هاست که متیلاسیون دی ان ای، خوانده می شود و تا حدودی مانند کلیدی که با آن می توان نور چراغی را کم و زیاد کرد، می تواند فعالیت یک ژن را بالا یا پائین ببرد.

نکته جالب این است که اگر به این تغییر به موقع پی برده شود، قبل از سرطانی شدن سلول، می توان مسیر تغییر را بالقوه عوض کرد و به عقب برگرداند. به طورمثال ممکن است متیلاسیون دی ان ای، روشن کند که به چه دلیل وقتی شخص سیگار کشیدن را ترک می کند، خطر مبتلا شدنش به سرطان ریه به میزان قابل توجهی کاهش می یابد. شاید دلیل آن این باشد که متیلاسیون ناسالم ژن‌ها که ناشی از کشیدن سیگاراست، پس از ترک سیگار متوقف شده یا حتی ترمیم می شود.

به همین دلیل ما از پرفسور ویدچوندتر، پرسیدیم آیا الگوی متیلاستیون دی ان ای سلول های خون داوطلبان ما در موقع شروع و نیز پایان آزمایشات، هر گونه تغییری در خطر ابتلا به سرطان و سایر عارضه ها مانند آلرژی را نشان خواهد داد؟ این کاری بود که تا آنموقع انجام نشده بود.

خوشبختانه پرفسور ویدچوندتر، خیلی از برنامه ما استقبال کرد و گفت گروه تحقیقاتی او از این که در این آزمایش ها شرکت داشته باشد خیلی خوشحال می شود چون اثبات آن به تحقیقات اساسی که امکانات جدیدی را برای بررسی تدابیر پیشگیری، بخصوص در مورد سرطان فراهم می کند، کمک خواهد کرد.

چه اتفاقی افتاد؟

وقتی از او این سئوال را کردم کامپیوترش را باز کرد و به آهستگی شروع به صحبت کرد: “ما تغییری در گروهی که دارونما مصرف می کردند ندیدیم” که البته تعجب آور نبود.

“در گروهی هم که مکمل زردچوبه به آنان تجویز شده بود تغییری مشاهده نشد.”

تا اینجا این نتیجه گیری تعجب آور و تا حدودی نومیدکننده بود.

“ولی در گروهی که زردچوبه را به غذایشان اضافه کرده بودند، تغییرات کاملا قابل توجهی ایجاد شده بود. این موضوع واقعا هیجان آور بود. ما ژن بخصوصی را پیدا کردیم که بزرگ ترین تفاوت را نشان می داد. و چیزی که جالب است این است که ما می دانیم این ژن، در چند بیماری بخصوص: افسردگی، آسم، اگزما و سرطان دخیل است. این یک کشف بی نهایت مهم است.”

مطمئنا این کشف مهمی است ولی چرا این تغییرات تنها در داوطلبانی دیده شد که گرد زردچوبه را به غذایشان اضافه کرده بودند نه آنانی که همان مقدار زردچوبه را به عنوان قرص مکمل مصرف کرده بودند؟

دکتر کریستن براندت، که در دانشگاه نیوکاسل تدریس می کند و به انجام این آزمایش ها کمک کرده معتقد است احتمال دارد این موضوع به نحوه مصرف زردچوبه ارتباط داشته باشد:

“ممکن است اضافه کردن چربی یا گرم کردن آن (زردچوبه) ترکیبات فعال آن را بیشتر قابل حل کرده و سبب می شود جذب زردچوبه آسان تر شود. ما باید در این باره تحقیقات بیشتری کنیم و سعی کنیم بفهمیم دقیقا چه اتفاقی می افتد.”

دکتر براندت، همچنین گفت به دلیل این که همه داوطلبان ما سعی کرده بودند زردچوبه را به طرق مختلف مصرف کنند، می توانیم مطمئن شویم که تنها زردچوبه موجب تغییرات شده، نه ادویه های دیگری که ما در تیکا ماسالای مرغ از آن استفاده می شود.

برای تایید این نتیجه گیری باید تحقیقات بیشتری باید صورت گیرد؛ از جمله تکرار همین آزمایشی که انجام دادیم. ولی با توجه به یافته هایمان آیا از این به بعد من بیشتر زردچوبه مصرف خواهم کرد؟ احتمال دارد. مصرف بیشتر زردچوبه به این که به طعمش عادت کنم کمک خواهد کرد. از همین حالا من آزمایش های تازه با زردچوبه را شروع کرده ام و هنگام درست کردن املت علاوه بر فلفل تند کمی هم زردچوبه به آن اضافه می کنم.

پنج سؤالی که حتما باید در مصاحبه ی شغلی بپرسید

بازار کار در مقایسه با گذشته به شدت تغییر کرده است. کلاهبرداری و حقه بازی آنقدر شایع است که جویندگان کار باید مراقب شرایط باشند. نباید تصور کرد که هر کس که یک آگهی شغلی منتشر می کند از طرف یک شرکت معتبر (یا حتی واقعی) این کار را می کند. نباید با تصور اینکه قبول شدن در مصاحبه همه ی مشکلات را حل می کند وارد فرآیند استخدامی شوید.

بسیاری از جویندگان کار با اشتیاق شغلی را می پذیرند و سپس می فهمند که چه اشتباهی مرتکب شده اند. رها شدن از یک شغل بد بسیار دشوارتر از پیدا کردن یک شغل خوب است زیرا برای خروج از یک کار باید بر سه چالش عمده فائق آیید:

  1. مخفیانه و در خارج از ساعات کاری دنبال کار بگردید.
  2. این کار را همزمان با اشتغال در یک محیط کاری نامطبوع و آزاردهنده انجام دهید.
  3. انگیزه و انرژی خود را حفظ کنید تا کار جدیدی بیابید -بدون اینکه گرفتار شغلی شوید که از شغل قبلی هم بدتر باشد.

باید همانطور که کارفرما از شما امتحان می گیرد شما هم از او امتحان بگیرید. نباید با تمرکز بیش از حد بر موفقیت در مصاحبه فراموش کنید که افراد مصاحبه کننده را ارزیابی کنید. خود را گرفتار شغل اشتباه نکنید فقط به خاطر اینکه از پرسیدن سؤالات لازم می ترسید؛ سؤالاتی که می تواند فرهنگ حاکم بر محیط کار را برای شما روشن کند.

با پرسیدن پنج سؤالی که در پی می آید، می توانید اطلاعات زیادی درباره ی مصاحبه کننده و نهاد کارفرما کسب کنید.

  • امکانش هست فرهنگ کاری اینجا را در قالب یک داستان برایم توضیح دهید؟
  • فرد استخدام شده چگونه به شرکت برای رسیدن به اهدافش کمک خواهد کرد؟
  • بهترین مزیت کار کردن در اینجا چیست؟
  • چه چیزی در رزومه ی من بود که توجه شما را جلب کرد؟
  • فردی که استخدام می کنید چه کارهایی باید در ۹۰ یا ۱۸۰ روز اول انجام دهد که شما احساس کنید از استخدام او راضی هستید؟

حالا این سؤالات را با جزئیات بیشتر تشریح می کنیم.

دلیل اول اینکه می پرسیم داستانی درباره ی فرهنگ برایمان بگویند به جای اینکه صرفا بپرسیم “فرهنگ اینجا چگونه است؟” این است که صحبت کردن درباره فرهنگ دشوار است. “فرهنگ اینجا چگونه است؟” سؤال خوبی نیست؛ چرا که افراد پاسخهای خیلی کلی به آن می دهند مثل “فرهنگ خیلی خوبی است” که هیچ کمکی به شما نمی کند.

دلیل دوم برای پرسیدن این سؤال این است که باعث می شود مصاحبه کننده مکث کند و بیاندیشد.

اگر در خلال فرآیند استخدامی با چند مصاحبه کننده صحبت کنید و همه ی آنها داستان یکسانی را درباره ی فرهنگ برای شما تعریف کنند، این علامت خوبی نیست. سازمانهای سالم هر روز داستان جدیدی درباره ی فرهنگ خلق می کنند.

برخی مصاحبه کننده ها هم ممکن است از این سؤال آزرده شوند که این هم نشانه ی خوبی نیست.

سؤال دوم برای این است که بفهمید شغل جدید شما در تصویر کلی چه جایگاهی دارد. این سؤال را نگه دارید و از مدیر بخش خودتان بپرسید نه از مسؤول نیروی انسانی و استخدامی.

سؤال “فرد استخدام شده چگونه به شرکت برای رسیدن به اهدافش کمک خواهد کرد؟” هم باعث می شود که مدیر استخدام کننده مکث کند و بیاندیشد. اگر استخدام کننده از سؤال ناراحت شد بدانید آنجا جای شما نیست.

“بهترین مزیت کار کردن در اینجا چیست؟” سؤال نافذی است که در صورتی که آن را از همه ی مصاحبه کننده ها بپرسید به شما تصویر خوبی از سازمان می دهد. متأسفانه گاهی بهترین مزیت کار کردن برای یک سازمان محل آن یا مزایای بیمه ی آن است به جای اینکه مسائل مهمتری مثل کار، مأموریت، افراد، فرصتهای یادگیری و رشد و البته میزان اعتماد بین افراد باشد.

سؤال “چه چیزی در رزومه ی من بود که توجه شما را جلب کرد؟” سؤال بسیار خوبی است؛ چون مصاحبه کننده را وادار می کند که رزومه ی شما را با فرصت شغلی مربوطه انطباق دهند. چنانچه نامطمئن پاسخ دهند با مثلا بگویند “تصمیم من نبود که با شما مصاحبه کنیم” بدانید که با افراد ترسویی طرف هستید. هر کس که در فرآیند استخدامی درگیر است باید بتواند رزومه را بخواند و پاسخ دهد که چرا این رزومه می تواند برای فرصت شغلی مورد نظر مناسب باشد. فقط یک فرد با اعتماد به نفس می تواند از فرد دیگر تمجید کند. افراد مرعوب و ترسو هیچ وقت از تمجید از شما خوشحال نمی شوند.

سؤال آخر این فهرست باعث می شود که مدیر استخدام کننده برای بار سوم مکث کند و بیاندیشد. با فرصت دادن به مدیرتان برای بازگو کردن خواسته هایش ناگهان در حافظه ی او حک می شوید و او شما را بیش از باقی متقاضیان به خاطر می آورد. وقتی مدیر به این سؤال شما پاسخ می دهد احتمالا اولین باری است که به چنین موضوع مرتبطی می پردازد.

با تطبیق دادن خودتان با پاسخ این سؤال -فهرست مشکلاتی که برای حل آنها استخدام می شوید- تصویری در ذهن مدیر ایجاد می کنید: تصویر خودتان در حال انجام آن کار.

در واقع شما مدیرتان را ترغیب می کنید که یک فیلم را در ذهنش تماشا کند؛ فیلمی درباره ی شما که با اشتیاق به کار جدیدتان مشغولید. وقتی که چنین اتفاقی بیافتد شما مصاحبه را با موفقیت پشت سر گذاشته اید. چون این فیلم در واقع همه ی آن چیزی است که مدیر از این مصاحبه می خواهد.


منبع: www.forbes.com

 

آیا بوی تند آب استخر ناشی از ادرار است؟

آیا بوی تند کلر استخر را از دوران کودکی به خاطر دارید؟ به تازگی معلوم شده که این بو فقط بوی کلر نیست بلکه مخلوطی از مواد شیمیایی است که در اثر تماس کلر با عرق، روغن بدن و ادارار تشکیل می شوند.

شینگفانگ لی، شیمیدان دانشگاه آلبرتای کانادا، می گوید که تا به حال اندازه گیری میزان ادرار موجود در آب استخر دشوار بوده است. اما لی و همکارانش اکنون می توانند با مشاهده ی میزان شیرین کننده های مصنوعی که در ادرار بیشتر آدمها یافت می شود، مقدار ادرار موجود در آب استخر را تخمین بزنند. برخی شیرین کننده ها می توانند نشانگرهای خوبی برای ادرار محلول در آب باشند. چرا که به گونه ای طراحی شده اند که بدون تغییر از بدن خارج می شوند و حتی در آب استخر هم به آسانی تجزیه نمی شوند.

بر اساس محاسبه ی دانشمندان، در یک استخر عمومی که حدود ۸۰۰ متر مکعب آب دارد، حدود ۷۵ لیتر ادرار وجود دارد. این یعنی فقط حدود یک صدم درصد، اما هر مقدار ادرار در استخر می تواند برای سلامتی برخی افراد خطرناک باشد، بگذریم که بوی آن هم هیچ وقت ناپدید می شود.

تیم پروفسور لی، از آب استخرهای مختلف دو شهر کانادا نمونه برداری کردند و مقدار شیرین کننده ای به نام آسسولفام را در آن اندازه گرفتند. این شیرین کننده امروزه در بسیاری مواد غذایی از ماست گرفته تا سوپها یافت می شود. پس عجیب نیست که در ادرار همه ی انسانها هم وجود دارد. این ماده فقط در ادرار مردم کانادا نیست؛ حتی در ادرار مردم چین هم هست و به نظر می رسد مردم به اندازه ی کافی در آب استخر ادرار می کنند که بتوان این ماده را در آب استخر هم پیدا کرد. صرف نظر از اینکه این کار چقدر بی ادبانه است، خطری که برای سلامتی دیگران ایجاد می کند هم بسیار مهم است. کلر با ادرار واکنش شیمیایی صورت می دهد و ترکیبات سمی ایجاد می کند از قبیل کلرامینها که بوی خاص استخر را ایجاد می کنند، کلرید سیانوژن که به عنوان یک ماده شیمیایی جنگی طبقه بندی می شود و نیتروسامینها که باعث سرطان می شوند. هنوز شواهد کافی وجود ندارد که میزان نیتروسامین موجود در آب استخر می تواند سرطانزا باشد اما در تحقیق دیگری در اسپانیا مشاهده شد که نرخ سرطان مثانه در میان کسانی که زیاد شنا می کنند بیشتر است.

کلیفورد وایسل از دانشگاه راجرز آمریکا می گوید که این اطلاعات نباید باعث شود افراد از شنا کردن خودداری کنند. حتی افراد مبتلا به مشکلات تنفسی مثل آسم هم می توانند از فواید این ورزش برخوردار شوند اما “اگر فرزند خود را به استخر می برید و او علائم حساسیت از خود نشان می دهد، علتش را پیدا کنید.” استخرهای سرپوشیده می توانند برای افرادی که دچار مشکلات تنفسی هستند مشکل سازتر باشند. چرا که ترکیبات خطرناک در هوای بالای آب تشکیل می شوند و نور کافی خورشید وجود ندارد که آنها را تجزیه کند.

ساده ترین راه حل: در آب استخر ادرار نکنید. به همه ی دوستانتان هم بگویید که این کار را نکنند.

وقتی کسی در آب ادرار کند تنها راه رها شدن از آن این است که آب استخر را کاملا عوض کنیم. اما ارنست بلاچلی از دانشگاه پردو می گوید: “اصلا غیر معمول نیست که آب استخری سالها عوض نشود. چرا که بسیاری از مسؤولین استخرها به جای تعویض کامل آب استخر فقط در صورت لزوم آب به استخر اضافه می کنند تا در هزینه ها هم صرفه جویی کرده باشند.”

هر چه آب مدت طولانی تری در استخر بماند وضعیت بدتر می شود. به مرور زمان، مردم کلرین بیشتری به آب اضافه می کنند که به کلرید تبدیل می شود و به ایجاد ترکیبات سمی بیشتر کمک می کند. لی می گوید که نمی خواهد مردم را از شنا کردن در استخر بترساند اما امیدوار است که مردم با دانستن این موضوع به فکر جلوگیری از مشکل باشند.


منبع: www.npr.org

 

آیا حیوانات می خندند؟

تصورش جالب است که حیوانات همان احساسات و عواطف ما انسانها را داشته باشند. ولی به تازگی مشخص شده که بعضی حیوانات در یکی از ویژگیهای انسانی با انسانها نقطه ی اشتراک دارند: خنده. تحقیقات در میان سگها، موشها، شمپانزه ها و دیگر میمونها نشان می دهد که این گونه ها در واکنش به رضایت و خوشحالی صدای خاص و یکتایی تولید می کنند.

فکر کردن به اینکه آیا حیوانات می توانند بخندند یا نه چیز جدیدی نیست. این ایده به سال ۱۸۷۲ و کتاب “ابراز عواطف در انسان و حیوانات” اثر چارلز داروین بر می گردد. او تمرکزش را بر شمپانزه ها و دیگر میمونها گذاشت و مشاهده کرد که واکنشی شبیه به خنده به قلقلک یا بازی دارند [منبع: Holt]. چند دهه بعد، تحقیق مشابهی در دانشگاه هانوور آلمان اینگونه نتیجه گیری کرد که این صداها به خنده ی انسان شبیهند. این تحقیق همچنین روشن کرد که این حیوانات در ۱۰-۱۶ میلیون سال گذشته مشغول تکامل این قابلیت بوده اند [منبع: Buchen].

در سال ۲۰۰۱، رفتارشناس حیوانات، پاتریشیا سیمونت، صدایی از سگ را تشخیص داد که صرفا هنگام بازی تولید می کند. او این صدا را به عنوان “آه از سر اجبار” نامگذاری کرد. او با استفاده از تحلیل طیف نگاری این صدا را با صداهای دیگری که سگها در هنگام بازی تولید می کنند مقایسه کرد. وقتی این صداها را بر روی دستگاه طیف نگار -دستگاهی که طول موج صداها را اندازه گیری می کند- تحلیل کرد، صدای شبیه به خنده ویژگی های منحصر به فردی بروز داد [منبع: Simonet].

حتی سگهای دیگر هم به نظر می رسد که خنده را با لذت متناظر می دانند. وقتی که سیمونت صدای ضبط شده ی خنده ی سگی را برای سگهای دیگر پخش کرد، بعضی سگها به دنبال اسباب بازی می گشتند و برخی دیگر با حالت بازی به سمت منبع صدا می رفتند. این آثار مثبت هم در سگهای کودک و هم در سگهای بزرگسال مشاهده شد [منبع: Simonet].

صدایی که به عنوان خنده ی سگها شناخته شده بیشتر شبیه به آه انسانهاست. به همین دلیل است که تشخیض خندیدن سگها برای افراد عادی آسان نیست.

حتی موشها هم صدای مخصوصی برای لذت دارند. در اواخر دهه ی ۱۹۹۰ میلادی، عصب شناس دانشگاه بولینگ گرین، ژاک پانکسپ، مشاهده کرد که وقتی پشت گردن موشهای نوزاد را قلقلک می دهد، آنها صدای جیغ خاصی می دهند. پانکسپ این صدا را در موشهای در حال بازی کردن هم شنیده بود. در خلال مطالعات بیشتر، مشخص شد که این صدا در واقع ماوراء صوت است و فرکانس ۵۰ کیلوهرتز دارد [منابع: Morell، Bates].

به دلیل تنوع فراوان گونه های حیوانات، نمی توان با قطعیت گفت که حیوانات دیگر هم صدایی شبیه به خنده دارند یا نه. اما دانشمندی از دانشگاه پورتموث به نام مارینا داویلا-رس در حال تحقیق درباره ی این موضوع است. او و هم گروهی هایش به طور سیستماتیک ویدیوهای حیوانات در یوتیوب را مطالعه کردند و مشاهده کردند که بسیاری از حیوانات واکنش صداداری به قلقلک نشان می دهند. آنها هنوز نمی توانند نتیجه بگیرند که این صداها همان خنده ای است که می شناسیم. اما داویلا-رس می گوید که به نظر می رسد این صداها نشانه ی لذت باشند [منبع: Morelle].

هرجند جالب است که می دانیم دوستان پشمالوی ما به نوعی توانایی خندیدن دارند اما اینکه به چه کسی می خندند همچنان به صورت راز باقی می ماند.

منابع:

 

  • Allen, Carrie. “Quieter Shelter Dogs? It’s a Laughing Matter.” Animal Sheltering Magazine. June 1, 2006. (April 8, 2015) http://www.animalsheltering.org/resources/magazine/may_jun_2006/quieter_shelter_dogs_laughing_matter.html
  • Bates, Mary. “Tickling Rats for Science.” Wired. Sept. 9, 2013. (April 8, 2015) http://www.wired.com/2013/09/tickling-rats-for-science/
  • Bering, Jesse. “Rats Laugh, but Not Like Humans.” Scientific American. July 1, 2012. (April 8, 2015) http://www.scientificamerican.com/article/rats-laugh-but-not-like-human/
  • Buchen, Lizzie. “Human Laughter Echoes Chimp Chuckles.” Wired. June 4, 2009. (April 8, 2015) http://www.wired.com/2009/06/evolutionlaughter/
  • Coren, Stanley. “Do Dogs Laugh?” Psychology Today. Nov. 22, 2009. (April 8, 2015) https://www.psychologytoday.com/blog/canine-corner/200911/do-dogs-laugh
  • Holt, Jim. “Laughter May Outlive Humans.” Discover Magazine. June 27, 2008. (April 8, 2015) http://discovermagazine.com/2008/jul/27-laughter-may-outlive-humans
  • Morelle, Rebecca. “Scientists tickle animals to find laughter cues.” BBC News. Dec. 30, 2011. (April 8, 2015) http://www.bbc.com/news/science-environment-15880045
  • Simonet, Patricia. “Laughing Dogs: Research reveals their secret.” The Bark. September 2007. (April 8, 2015) http://thebark.com/content/laughing-dogs

منبع: www.howstuffworks.com

 

 

 

چرا مصرف زیاد قند می تواند منجر به آلزایمر شود؟

این یک اخطار به افرادی است که رژیم غذایی پرقندی دارند. آنها در معرض خطر ابتلا به آلزایمر قرار دارند که سلولهای مغز را از بین می برد، از دست رفتن حافظه را کلید می زند و در تخریب تواناییهای ذهنی نقش آفرینی می کند.

اینها بر اساس مطالعات جدید محققان دانشگاه بث آشکار گردیده که می گوید داشتن یک رژیم غذایی پرشکر خطر ابتلا به این بیماری مخرب دستگاه عصبی را زیاد می کند. این مطالعه می گوید که گلوکز خون و این بیماری با یکدیگر ارتباط تنگاتنگ دارند. گلوکز آنزیم کلیدی MIF را که در برابر گسترش این بیماری مقاومت می کند، تضعیف می کند.

پروفسور جان فان دن السن از دانشکده ی زیست شناسی و زیست شیمی دانشگاه بث می گوید: “به طور طبیعی، MIF بخشی از پاسخ دستگاه دفاعی بدن به تولید پروتئینهای غیر طبیعی در مغز است و ما فکر می کنیم به دلیل اینکه قند قابلیتهای بعضی از MIFها را کاهش می دهد و برخی دیگر را به کلی از کار می اندازد، می تواند آغازگر گسترش آلزایمر باشد.”

پنجاه میلیون نفر در سراسر جهان از بیماری آلزایمر رنج می برند و این رقم ممکن است در سی و پنج سال آینده به ۱۲۵ میلیون نفر برسد. محققان امیدوارند که کشف ارتباط قند با گسترش آلزایمر به کنترل این بیماری در مبتلایان کمک کند.

خطر هایپرگلیسمی یا افزایش قند خون

این مطالعه افراد چاق و مبتلا به دیابت را بیشتر در معرض خطر آلزایمر می داند چرا که آنها قند خون بالایی دارند که منجر به تجمع پروتئینهای غیر طبیعی در مغز می شود. بر اساس این تحقیق، خطر ابتلا به آلزایمر در اثر قند برای افرادی که مبتلا به دیابت نیستند هم پابرجاست.

بر اساس این مطالعه فرآیندی به نام گلیکاسیون یا واکنش غیر آنزیمی قند و پروتئین نقش مهمی را در جلوگیری از گسترش بیماری آلزایمر در مراحل اولیه اش ایفا می کند. تضعیف MIF یک نقطه ی چرخش محسوب می شود که این بیماری عصبی را تشدید می کند. در مراحل ابتدایی این بیماری، آنزیم MIF در اثر گلوکز در مغز دچار تغییر می شود.

عمر کسار از دانشگاه بث می گوید قند اضافی برای دیابت و چاقی نامطلوب است. ارتباط احتمالی آن با بیماری آلزایمر دلیل دیگری برای افراد است که قند مصرفی خود را کنترل کنند.

 

از رنگ مدفوع نوزاد چه می توان فهمید؟

مدفوع به رنگهای مختلف (و همینطور بو و بافت متنوع) ایجاد می شود شامل قهوه ای، سبز و زرد. به طور کلی این رنگها طبیعی هستند و تغییرات در محدوده ی این رنگها نشاندهنده ی هیچ چیز بدی نیست. در برخی موارد، رنگ مدفوع می تواند اطلاعات مهمی درباره ی مشکلات دستگاه گوارش یا کبد ارائه دهد.

مدفوع قرمز یا سیاه

بسیاری از غذاها، نوشیدنی ها یا داروها می توانند مدفوع را به رنگ قرمز یا سیاه دربیاورند. وقتی تغییر رنگ مدفوع به قرمز یا سیاه در اثر غذا باشد جای نگرانی نیست. به عنوان مثال، آبمیوه ی مصنوعی می تواند مدفوع را قرمز کند در حالی که شیرین بیان یا بلوبری می توانند رنگ مدفوع را سیاه کنند. همه ی نوزادان در چند روز اول پس از تولد دارای مدفوع سیاهی هستند که مکونیوم نامیده می شود.

با این حال، بیشتر اوقات رنگ سیاه یا قرمز مدفوع می تواند نگران کننده باشد چون ممکن است نشانه ای از خونریزی در دستگاه گوارش باشد. رنگ قرمز روشن معمولا نشانگر مشکلاتی در انتهای دستگاه گوارشی مثلا راست روده (قسمت انتهایی روده ی بزرگ) است و رنگ سیاه عموما بیانگر مشکلاتی در ابتدای مسیر دستگاه گوارش (مثلا معده یا ابتدای روده ی کوچک) است. رنگ قرمز پررنگ نشان از مشکلی در میانه ی راه دستگاه گوارش دارد.

اگر شک دارید که فرزندتان مدفوع قرمز یا سیاه دارد باید فورا با پزشک کودک ملاقات کنید.

مدفوع سفید

در شرایط نادر نوزادان دچار مدفوع سفید، خاکستری کم رنگ یا زرد کم رنگ می شوند. چنین چیزی ممکن است در چند روز یا چند هفته ی اول زندگی یعنی زمانی که نوزادان مدفوع سیاه دارند، آشکار نگردد. ولی مدفوع کم رنگ نشانگر این است که احتمالا یک مانع مرگبار در کبد هست که از خروج زردآب، یعنی مایع سبز-زرد رنگی که در کیسه ی صفرا ذخیره می شود و به مدفوع رنگ زرد/قهوه ای می بخشد، جلوگیری می کند. اگر تردید دارید که نوزادتان مدفوع سفید، خاکستری کم رنگ یا زرد کم رنگ دارد، باید فورا با پزشک کودک تماس بگیرید. شایع ترین علت چنین رنگهایی در مدفوع نوزادان، بیماری ای به نام انسداد مجاری صفراوی است و معاینه ی زودهنگام این بیماری برای درمان از اهمیت حیاتی برخوردار است.

در زیر تصاویری از رنگهای مختلف مدفوع همراه با توضیحات می بینید.

رنگهای طبیعی:

poop 1

رنگ مدفوع طبیعی نوزادی که شیر مادر می نوشد.

poop 2

نوزادانی که شیر خشک می خورند یا به تازگی خوردن غذای جامد را شروع کرده اند دارای مدفوعی به رنگ زرد پررنگ تر، قهوه ای یا سبز هستند. در بعضی موارد ممکن است که غذا کامل هضم نشده باشد و دیدن قطعات غذا در مدفوع طبیعی است.

black poop

همه ی نوزادان در چند روز اول پس از تولد مدفوع سیاه دارند که مکونیوم نامیده می شود و کاملا طبیعی است. اگر مدفوع سیاه بیش از دو سه روز ادامه پیدا کرد با پزشک تماس بگیرید.

رنگهای مدفوع غیر طبیعی:

chalky grey poop

اگر رنگ مدفوع سفید یا زرد کم رنگ یا خاکستری باشد باید فورا با پزشک تماس بگیرید چرا که ممکن است این رنگ علامت انسداد در کبد باشد. شایعترین نوع انسداد، انسداد مجاری صفراوی است و معاینه ی بهنگام آن برای درمان بسیار مهم است.

formula poop

بعضی نوزادان با شیر خشک مشتق از شیر گاو میانه ی خوبی ندارند. این نوع شیرخشکها می توانند باعث تحریک راست روده شوند و لکه هایی از خون را در پوشک نوزاد باعث شوند. هرچند این مسأله خیلی اظطراری نیست ولی باید نوزاد را پیش پزشک ببرید و از او بخواهید که شیر خشک مناسبتری را به شما معرفی کند.

bloody poop

هر چند به ندرت اما گاهی مقادیر بیشتری از خون در پوشک یافت می شود. بعضی وقتها، مدفوع خون آلود در اثر عفونت ایجاد می شود. در چنین حالتی فرزند شما ممکن است بیمار به نظر برسد، تب کند، استفراغ کند و یا رفتارش تغییر کند. از دلایل دیگر چنین حالتی می توان به حساسیت و یا پولیپهایی که از محلشان جدا شده اند اشاره کرد. برای پدر و مادر دشوار است که بفهمند مقدار خونریزی زیاد است یا نه. بنابراین باید فورا نوزاد را پیش پزشک ببرند.

black poop

هرچند که همه ی نوزادان در چند روز اول زندگی مدفوع سیاه دارند اما پس از اینکه بدن نوزاد شروع به دفع زایدات شیر مادر یا شیر خشک می کند، دیگر هرگز نباید مدفوع سیاه مشاهده شود. درست است که بعضی غذاها، داروها و مکمل آهن می توانند مدفوع را سیاه کنند اما مشاهده ی دوباره ی مدفوع سیاه پس از اینکه مدفوع نوزاد یک بار رنگ زرد، سبز یا قهوه ای به خود گرفته است، ممکن است نشانگر خونریزی جدی در دستگاه گوارش باشد و باید حتما آن را با پزشک در میان گذاشت.


منبع: http://www.hopkinsmedicine.org/

 

جهان چگونه زاده شد؟

تا پیش از سال ۱۹۲۰ میلادی، چنین سؤالی هیچ جایگاهی در علم فیزیک و در فهم ما از جهان هستی نداشت. ستاره شناسان بر این باور بودند که کائنات ازلی و لایتغیرند. تا آن زمان ما فقط یک کهکشان را می شناختیم و چند میلیون ستاره را می توانستیم ببینیم و این محدوده ی فهم ما از جهان را تشکیل می داد.

ادوین هابل که در آن زمان ستاره شناس بود با کشف پدیده ای به نام “تغییر به سمت قرمز” دریافت که کهکشانها با سرعت در حال دور شدن از یکدیگرند و با تدوین قانونی به نام قانون هابل تلاش کرد این انبساط جهان را توضیح دهد. پدیده ی تغییر به سمت قرمز ناظر به تغییر طول موج تشعشات اجرام سماوی به سمت طول موجهای بلندتر و در نتیجه قرمزتر است. بر اساس قانون داپلر در فیزیک وقتی جسمی از ما دور می شود، طول موج امواجی که به سمت ما می فرستد بلندتر می شود که این تغییر طول موج با سرعت دور شدن جسم از ما متناسب است.

در آن زمان فیزیکدان معروف، آلبرت اینشتین، به تازگی نظریه ی نسبیت عام خود را کامل کرده بود که مدلی بر اساس گرانش برای توصیف کائنات ارائه می کرد. این تلاشها زمینه را برای اکتشافات و نظریه های متعدد مهمی در دهه های آتی فراهم می کرد.

دانش نوین ما از جهان نوعی نقشه ی زمانی را برای کائنات ترسیم می کند. این نقشه ی زمانی که بر اساس نظریات هابل و اینشتین و کشفیاتی از قبیل تشعشات مایکروویو در پس زمینه ی جهان به دست می آید، می گوید که ۱۳/۷ میلیارد سال پیش اتفاقی به نام مهبانگ (بیگ بنگ) حادث شده است. در این نقطه از زمان، چیزی به نام فضا و زمان وجود نداشته است. تنها نقطه ای بسیار متراکم و پرحرارت -نقطه ی تکینگی- وجود داشته که تمام ماده ی تشکیل دهنده ی جهان امروز را در خود گنجانده بوده است. علاوه بر آن، هر چهار نیروی اصلی فیزیک (گرانش، الکترومغناطیس و نیروهای هسته ای قوی و ضعیف) در قالب یک نیرو با هم یکی شده بودند. این دوره ی زمانی بسیار کوتاه که کسر بسیار کوچکی از ثانیه (۱۰ به توان ۴۳- ثانیه) طول می کشد دوره ی پلانک نامیده می شود. پس از آن جهان با سرعتی بیش از سرعت نور منبسط می شود و از ابعادی کوچکتر از ابعاد یک اتم به اندازه ی تقریبی یک توپ گلف رشد می کند. دانشمندان این دوره را دوره ی تورمی نامگذاری می کنند.

پس از آن جهان به صورت سیلی از ذرات تشکیل دهنده ی اتمها به سمت بیرون گسترش پیدا می کند. سه ثانیه پس از مهبانگ، فضا به اندازه ی کافی خنک می شود که این ذرات بتوانند عناصر را تشکیل دهند. حدود ۳۰۰ میلیون سال بعد ستاره ها و کهکشانها تشکیل می شوند.

نظریه ی مهبانگ همچنان به عنوان یکی از بهترین مدلهای توصیف کننده ی آغاز جهان مطرح است اما تنها نظریه ای نیست که در این زمینه وجود دارد. به عنوان مثال نظریه ی حالت دائمی جهان را اینگونه توصیف می کند که با چگالی ثابت و در اثر تولید مداوم ماده ی تازه گسترش پیدا می کند. اما این نظریه به لطف کشف تشعشعات کیهانی مایکرویو در سال ۱۹۶۵ از مقبولیت افتاد. تشعشعات مایکرویو در پس زمینه ی کیهان بر انبساط جهان دلالت می کنند.

مدل اکپیروتیک مدل دیگری است که می گوید جهان در اثر برخورد دو جهان دیگر در بعد چهارم متولد شده است. مدل بیگ بانس هم می گوید که جهان در چرخه ای تکراری گرفتار است که هر بار با مهبانگ شروع می شود و با انقباض و بازگشت به نقطه ی تکینگی اولیه پایان می گیرد.

منابع:

  • “Edwin Powell Hubble.” EdwinHubble.com. May 3, 2002. (April 30, 2010)http://www.edwinhubble.com/hubble_bio_001.htm
  • “History of the Universe Timeline.” PBS Mysteries of Deep Space. (April 30, 2010)http://www.pbs.org/deepspace/timeline/
  • Nave, Rod. “Models of Earlier Events.” GSU Hyper Physics. (April 30, 2010)http://hyperphysics.phy-astr.gsu.edu/Hbase/Astro/planck.html#c7
  • “Scientific Evidence for a Beginning.” Harvard House. (April 30, 2010)http://www.harvardhouse.com/Scientific_Evidence_for_Beginning.htm
  • “The Big Bang.” NASA. April 5, 2010. (April 30, 2010)http://science.nasa.gov/astrophysics/focus-areas/what-powered-the-big-bang/
  • Turner, Michael S. “The Origin of the Universe.” Scientific American. September 2009. (April 30, 2010)http://www.scientificamerican.com/article.cfm?id=origin-of-the-universe
  • “Universe 101: Big Bang Theory.” NASA. April 16, 2010. (April 30, 2010)http://map.gsfc.nasa.gov/universe/
  • Wanjek, Christopher .”Ringside Seat to the Universe’s First Split Second.” NASA. March 16, 2006. (April 30, 2010)http://www.nasa.gov/vision/universe/starsgalaxies/wmap_pol.html

منبع: www.howstuffworks.com

قدیمی ترین چیزی که بشر با تلسکوپ دیده چیست؟

پیش از اینکه به این سؤال بپردازیم، بگذارید اول توضیح دهیم که چرا درباره ی قدیمی ترین چیزی که با تلسکوپ مشاهده شده سؤال می کنیم. ممکن است با خودتان فکر کنید “چرا نمی پرسیم دورترین چیزی که تا کنون دیده شده؟ چطور می شود چیزی را که مربوط به گذشته است در تلسکوپ مشاهده کرد؟”

The Hubble Space Telescope was able to peer 13 billion light-years away to find seven galaxies, some born just around 400 million years after the universe's inception.

به دلیل اینکه دورترین چیزی که می توانیم با تلسکوپ ببینیم در واقع همان قدیمی ترین چیزی است که می توان دید. با وجود اینکه نور سریعترین پدیده ی کیهان است اما باز هم برای رفتن از جایی به جای دیگر احتیاج به زمان دارد. مثلا وقتی به خورشید نگاه می کنیم در واقع آن را در وضعیتی که هشت دقیقه پیش داشته می بینیم؛ چرا که هشت دقیقه طول می کشد تا نور از خورشید به ما برسد. ستاره ها، سیارات و کهکشانهای دوردست نیز از این قاعده مستثنی نیستند؛ اگر ستاره ای ۲۰ سال نوری با ما فاصله داشته باشد، ما آن را در وضعیت بیست سال پیشش می بینم. مشاهده ی کهکشانی که ۱۰۰ میلیون سال نوری با ما فاصله دارد به این معنی است که ما آن را نه به آن شکلی که الان دارد بلکه به شکلی می بینیم که در دوران دایناسورها داشته است.

بنابراین دورترین چیزی که در کیهان می توانیم ببینیم دقیقا همان قدیمی ترین چیزی است که می توانیم مشاهده کنیم. با توجه به اینکه جهان حدود ۱۳/۷ میلیارد سال قدمت دارد، فکر می کنبد قدیمی ترین چیزی که تا به حال دیده ایم چقدر قدمت داشته؟ ۳۰۰ میلیون سال؟ یا یک میلیارد سال؟

چه فکر می کنید اگر بگوییم ۱۳ میلیارد سال؟ آیا به توانایی ها تلسکوپ ها احترام می گذارید؟ تلسکوپ فضایی هابل توانسته ۱۳ میلیارد سال نوری آن طرف تر هفت کهکشان را رصد کند که برخی از آنها فقط ۴۰۰ میلیون سال پس از آغاز جهان متولد شده اند [منبع: ناسا]. هابل به مدت صد ساعت به یک نقطه ی خاص از فضا خیره شد و امواج مادون قرمز را زیر نظر گرفت تا بتواند دورترین اشیاء را بیابد [منبع: Plait].

چیزهای که توانست پیدا کند کهکشانهایی بود که ۱۳ تا ۱۳/۳ میلیارد سال نوری با ما فاصله داشتند. با وجود اینکه این اعداد دقیقا تأیید نشده اند، نتایج ابتدایی بسیار خیره کننده است. جالب توجه اینکه ممکن است بتوانیم با راه اندازی تلسکوپ فضایی وب در سال ۲۰۱۸ اشیایی حتی دورتر از این را هم رصد کنیم. تلسکوپ فضایی وب از قابلیتهای مادون قرمزی برخوردار است که می تواند دورتر از تلسکوپ هابل بنگرد و تصاویر دقیقتری تولید کند. حتی جالبتر این که تلسکوپ وب ممکن است بتواند منابع نوری را که قدمتشان تنها به دویست میلیون سال پس از مهبانگ (بیگ بنگ یا تولد جهان) می رسد آشکار کند [منبع: Masetti].

منابع:

  • Masetti, Maggie. “Farthest.” NASA. Dec. 18, 2012. (Sept. 8, 2014) http://asd.gsfc.nasa.gov/blueshift/index.php/2012/12/18/maggies-blog-farthest/
  • NASA. “NASA’s Hubble Provides First Census of Galaxies Near Cosmic Dawn.” Dec. 12, 2012. (Sept. 8, 2014) http://www.nasa.gov/mission_pages/hubble/science/galaxy-census.html
  • Plait, Phil. “Hubble Sees Tribe of Galaxies at the Dawn of the Universe.” Slate. Dec. 12, 2012. (Sept. 8, 2014) http://www.slate.com/blogs/bad_astronomy/2012/12/12/hubble_sees_distant_galaxies_group_of_seven_galaxies_at_the_edge_of_the.html

منبع: www.howstuffworks.com

اختلال خوردن چیست؟

هرچند بسیاری از ما کسانی را می شناسیم که با مشکلات و اختلالاتی در خوردن دست و پنجه نرم می کنند، اما همچنان سوء برداشتهای فراوانی درباره این اختلالات وجود دارد. سوء برداشتها در این مورد می تواند باعث شود که افراد در موقع لزوم به جستجوی کمک برنیایند و یا خانواده ها نتوانند علائم این اختلالات را به درستی در عزیزان خود تشخیص دهند.

به دلیل شرم و خجالتی که پیرامون این اختلال وجود دارد، افراد مبتلا عمدتا تلاش می کنند علائم خود را از دیگران مخفی کنند. به همین دلیل است که باید حقایق را در این باره فرا گرفت تا اگر عزیزی در اطراف ما به آن دچار است بتوان در اسرع وقت به او کمک کرد.

ماری تانتیلو، متخصص اختلالات خوردن، رایج ترین سوء برداشتها پیرامون این مسأله را بر می شمرد.

سوء برداشت: اختلالات خوردن فقط دختران نوجوان طبقه ی ثروتمند را متبلا می کنند.

حقیقت این است که این بیماری می تواند هر کسی را مبتلا کند فارغ از جنسیت و نژاد و قومیت و طبقه ی اجتماعی-اقتصادی. تعداد زنان میانسال مبتلا به این بیماری در حال افزایش است و حد اقل ده درصد افراد متبلا به این اختلال مرد هستند. به دلیل اینکه اختلال خوردن عموما به عنوان “بیماری زنان” تلقی می شود، مردان مبتلا با احتمال کمتری به داشتن این بیماری اذعان می کنند و یا در صدد درمان بر می آیند.

سوء برداشت: افراد داری وزن طبیعی نمی توانند مبتلا به این اختلال باشند.

حقیقت این است که این بیماری در اشکال و ابعاد مختلف بروز می کند و افرادی که با آن درگیر هستند لزوما کسانی نیستند که از لاغری مفرط رنج می برند. بسیاری از افراد مبتلا وزن طبیعی دارند و برخی حتی اضافه وزن دارند.

سوء برداشت: تنها تأثیر اختلال خوردن تغییر میزان غذای مصرفی و تغییر وزن است.

حقیقت این است که افراد مبتلا به اختلال خوردن عمدتا از یک بیماری پس زمینه ای دیگر رنج می برند و عادات ناسالم غذایی آنها واکنشی است به مشکلاتی از قبیل اظطراب، افسردگی، اعتماد به نفس پایین و غیره. اختلال در خوردن باعث انزوای شخص می شود و وظایف اجتماعی او را مختل می کند. هرچند برگشتن به یک رژیم غذایی مناسب قدم اولیه ی بسیار مهمی در راه درمان این بیماری است، اما درمانهای متعاقب آن تقریبا همیشه ضروری می باشد.

سوء برداشت: اختلالات خوردن مسأله ای جدی نیستند. آنها را می توان به عنوان یک سبک زندگی خاص یا نوعی از رژیم افراطی طبقه بندی کرد.

حقیقت این است که اختلال خوردن یک بیماری روانی جدی است و ممکن است زندگی شخص را به خطر بیاندازد. این اختلال با عوارض جدی پزشکی و روانی مرتبط است و نرخ مرگ و میر افراد مبتلا به آن در میان دیگر بیماریهای روانی بالاترین است. فقط تغییرات اندک در میزان خورد و خوراک و ورزش می تواند بی ضرر باشد. اما تغییرات بیش از حد می تواند منجر به عواقب شدید فیزیکی و روانی شود.

اگر یکی از عزیزان شما با دوری گرفتن از خانواده و دوستان علائم نوعی اختلال خوردن را بروز می دهد و عادات غذایی خود را تغییر می دهد و نظرات منفی و وسواس گونه درباره ی وزن و بدنش بیان می کند، با او به طور خصوصی صحبت کنید و احتمال بروز اختلال خوردن را جدی بگیرید.

مشاهدات و دغدغه های خود را در قالب جملاتی که با “من” شروع می شود با او در میان بگذارید. مثلا بگویید: “من متوجه شده ام که موقع شام زیاد غذا نمی خوری و نگرانم.” آن فرد ممکن است در ابتدا وجود هر گونه مشکلی را انکار کند. بنابراین مهم است که راه را برای ارتباطی اینچنینی در آینده باز بگذارید. به او یادآوری کنید که چون او را دوست دارید نگرانیتان را با او در میان گذاشته اید.

به آرامی اما با ثبات قدم او را تشویق کنید که از متخصص یاری بجوید و به او پیشنهاد کنید که در اولین جلسه ی ملاقات با متخصص او را همراهی کنید. اگر فرزند شماست با پزشک او یا با متخصص اختلال خوردن صحبت کنید. مداخله ی زودهنگام کلید پیشگیری از عواقب و بیماریهای حاد است.


منبع: www.urmc.rochester.edu

 

چه مقدار میوه و سبزی به طولانی شدن عمر کمک می کند؟

بر اساس جدیدترین تحقیقات، خوردن ده واحد میوه و سبزی در روز می تواند به شکل چشم گیری خطر بیماری قلبی، سکته، سرطان و مرگ زودرس را کاهش دهد.

مطالعات کالج سلطنتی لندن نشان می دهد که مصرف ده واحد میوه یعنی چیزی حدود ۸۰۰ گرم می تواند از ۷/۸ میلیون مرگ زودرس در سراسر جهان پیشگیری کند. سازمان بهداشت جهانی در حال حاضر خوردن ۵ واحد میوه و سبزی در روز یعنی معادل ۴۰۰ گرم را توصیه می کند.

در کشورهای مختلف دنیا شامل انگلستان، آلمان، فرانسه، نروژ و ژاپن کمپینهایی به راه افتاده است که مردم را تشویق به رسیدن به این هدف می کند.

دکتر داگفین آن می گوید:”نتایج به دست آمده نشان می دهد که هرچند خوردن پنج واحد میوه و سبزی در روز خوب است، اما خوردن ده واحد از آن هم بهتر است.”

محققین نتیجه گیری می کنند که خوردن ده واحد در روز احتمال بیماری های قلبی را ۲۴ درصد، احتمال سکته را ۳۳ درصد، احتمال بیماریهای عروقی را ۲۸ درصد، احتمال سرطان را ۱۳ درصد، و احتمال مرگ زودرس را ۳۱ درصد کاهش می دهد. این کاهش احتمال در مقایسه با حالتی محاسبه شده است که شخص هیچ گونه میوه و سبزی مصرف نمی کند.

دکتر آن می گوید: “ثابت شده است که میوه و سبزی میزان کلسترول و فشار خون را کاهش می دهند و سلامتی سلولهای خونی و دستگاه ایمنی بدن را تقویت می کنند. دلیل احتمالی این اتفاقات خوب این است که میوه ها و سبزی ها دارای شبکه ی پیچیده ای از مواد مغذی هستند. به عنوان مثال حاوی آنتی اکسیدان هستند که می تواند آسیب رسانی به دی ان ای را کاهش دهد و احتمال سرطان را پایین بیاورد.”

این مطالعه نشان می دهد که سیب و گلابی و همینطور مرکبات و سبزیجاتی مانند کاهو، بروکلی و کلم در پیشگیری از سکته، بیماریهای قلبی و مرگ زودرس مؤثرند. سبزیجات سبز و زرد مثل اسفناج، فلفلها و هویج می توانند احتمال سرطان را کاهش دهند.

آیا ده واحد خیلی زیاد است؟

اما تام سندرز، استاد بازنشته ی تغذیه از کالج کینگ لندن نتایج این تحقیق را زیر سؤال می برد و می گوید: “بیشتر مردم در روز کمتر از یک کیلو غذا می خورند، پس اگر شما در روز ده واحد میوه و سبزی بخورید فقط دویست گرم برای باقی مواد غذایی از قبیل غلات، خشکبار، حبوبات، گوشت و لبنیات باقی می ماند و این در حالی است که ما بیشترین مواد مغذی لازم برای بدن را از این دسته ها دریافت می کنیم.”

او می گوید که میوه ها و سبزیها عمدتا از آب تشکیل شده اند و حاوی مقادیر زیادی قند هستند. پس مصرف ده واحد از آنها منجر به یک رژیم غذایی نامتعادل می شود. او معتقد است که مصرف میوه و سبزی تأثیر اندکی بر میزان کلسترول بدن دارد. “هیچ کس منکر اهمیت میوه و سبزی نیست و احتمالا همه ی ما باید بیش از آنچه می خوریم بخوریم چون احتمالا در تخمین میزان مصرف خود دچار اغراق می شویم.”

سندرز معتقد است که مصرف بیش از پنج واحد میوه و سبزی در روز ارزش افزوده ی ناچیزی برای سلامتی دارد و ممکن است حتی مشکلاتی را برای سلامت فرد ایجاد کند. “افرادی که روزی یک واحد میوه و سبزی می خورند و آن را به سه واحد افزایش می دهند، بیشترین تأثیر مثبت را بر سلامتی خود مشاهده خواهند کرد. در حالی که افزایش پنج واحد در روز به ده واحد در روز بهبود خاصی در سلامتی فرد ایجاد نمی کند.”


منبع: www.ksl.com

 

چرا آسمان آبی است؟

تشخیص اینکه رنگ آسمان آبی است، خیلی ساده است. ولی آیا تا به حال فکر کرده اید چرا؟

انسانهای باهوش زیادی به این موضوع فکر کرده اند. اما خیلی طول کشید تا پاسخ را بیابند.

نور خورشید سفید به نظر می رسد اما در واقع از ترکیب تمام رنگهایی که در رنگین کمان می بینیم تشکیل شده است.

وقتی نور سفید به یک منشور بتابد، به تمام رنگهای تشکیل دهنده اش تجزیه می شود. منشور شکل خاصی از کریستال است.

نور مرئی زیرمجموعه ای از انواع و اقسام انرژی نورانی (یا به عبارتی امواج الکترومغناطیسی) است که در سراسر کیهان و حتی اطراف ما حضور دارد. به مانند انرژی ای که در اقیانوس ها جریان دارد، انرژی نورانی هم به صورت امواج حرکت می کند. بعضی نورها طول موج کوتاه دارند یعنی با گامهای کوچک حرکت می کنند. بعضی نورها هم قدمهای بلندتری بر می دارند. نور آبی از نور قرمز طول موج کوتاهتری دارد.

نور در مسیر مستقیم حرکت می کند مگر اینکه چیزی مانع آن شود. در این صورت یکی از سه اتفاق زیر می افتد:

  • منعکس می شود (مثل آنچه در آینه اتفاق می افتد)
  • شکسته می شود (مثل آنچه در منشور اتفاق می افتد)
  • پراکنده می شود (مثل مولکولهای گازها در جو)

نور خورشید به جو زمین می رسد و در برخورد با گازها و ذرات هوا به هر سو پراکنده می شود. نور در اثر برخورد با مولکولهای کوچک هوا در جو زمین به همه ی جهتها پراکنده می شود. نور آبی بیش از

سایر رنگها پراکنده می شود چون طول موج کوتاهتری دارد یعنی با گامهای کوچکتر حرکت می کند. به همین دلیل ما آسمان را آبی می بینیم.

آسمان نزدیکتر به افق آبی کمرنگ یا سفید است. نور خورشیدی که از بخشهای پایینی جو به ما می رسد مسافت بیشتری را در مقایسه با نوری که از بالا به ما می رسد در هوا طی کرده است. وقتی که نور خورشید، چنین مسافت طولانی را در هوا طی می کند، مولکولهای هوا دوباره و چندباره نور آبی را در جهات مختلف پراکنده می کنند. سطح زمین هم نور را منعکس و پراکنده می کند. همه ی اینها در کنار هم رنگها را دوباره با هم مخلوط می کنند و باعث می شوند که افق بیشتر سفید دیده شود تا آبی.

چه چیز باعث قرمز شدن غروب می شود؟

وقتی که خورشید در آسمان پایین می آید، نور آن مسافت بیشتری را در جو طی می کند تا به ما برسد. پس نور آبی بیشتر پراکنده می شود و نتیجتا نور قرمز و زرد مستقیما به چشم ما می رسد.

 

Red sun at sunset.

بعضی وقتها تمام آسمان مغرب درخشان به نظر می رسد. آسمان مغرب قرمز به چشم می آید چون ذرات بزرگتر گرد و غبار و آلودگی و همینطور بخار آب موجود در جو نورهای قرمز و زرد را پراکنده می کنند.


منبع: https://spaceplace.nasa.gov

چرا آب دریا شور است؟

نمک اقیانوسها عمدتا از سنگها و صخره های روی خشکی نشأت می گیرد.

mussels growing in brine pool

بارانی که بر روی خشکی می بارد حاوی دی اکسید کربنی است که از هوای اطراف در خود حل کرده است. این باعث می شود که باران به خاطر اسید کربنیک (متشکل از واکنش آب و دی اکسید کربن) مقداری اسیدی باشد.

وقتی که باران صخره ها را می شوید، اسید موجود در آن باعث خوردگی در صخره ها می شود. این فرآیند باعث تشکیل یون (یعنی ذرات اتمی حاوی بار الکتریکی) می گردد. این یونها در حرکت جریان آب و رودخانه ها به دریاها و اقیانوسها برده می شوند. بسیاری از این یونهای محلول را موجودات زنده ی اقیانوسها مصرف می کنند و بدین وسیله از آب زدوده می شوند. اما برخی دیگر مصرف نمی شوند و برای زمانهای طولانی باقی می مانند و تجمعشان به مرور زمان بیشتر می شود.

دوتا از فراوانترین یونهای موجود در آب دریا کلرید و سدیم هستند که در مجموع ۹۰ درصد از کل یونهای محلول در آب اقیانوسها را تشکیل می دهند. سدیم و کلر همان عناصر تشکیل دهنده ی نمک هستند.

تجمع نمک در آب دریا تقریبا ۳۵ در هزار است. به عبارت دیگر ۳/۵ درصدر وزن آب دریا از نمک محلول در آن نشأت می گیرد؛ در یک کیلومتر مکعب آب دریا معادل ۲۹ میلیون تن نمک حل شده است. بر اساس بعضی تخمینها، اگر می شد نمک موجود در آب اقیانوسها را خارج کرد و به طور یکنواخت روی سطح تمام خشکی های کره ی زمین پخش کرد، لایه ای به ضخامت ۱۵۰ متر یعنی معادل ارتفاع یک ساختمان ۴۰ طبقه روی زمین تشکیل می شد.


منبع: http://oceanservice.noaa.gov

رژیم غذایی بدون گلوتن چگونه است؟

رژیم غذایی بدون گلوتن برای بیماران مبتلا به سلیاک تجویز می شود.

در این رژیم غذایی، پروتئین گلوتن نباید مصرف شود. گلوتن در غلاتی مانند گندم، جو، چاودار و چاودم یافت می شود. در بیماران مبتلا به سلیاک، گلوتن باعث ایجاد تورم در روده کوچک می گردد. رعایت کردن رژیم بدون گلوتن به بیماران مبتلا به سلیاک کمک می کند که علائم بیماری را کنترل کنند و از عوارض بیشتر ناشی از این بیماری پیشگیری کنند.

در ابتدا دنبال کردن یک چنین رژیمی می تواند خیلی ناامید کننده باشد. اما با گذشت زمان و داشتن صبر و خلاقیت می توان پی برد که غذاهای بدون گلوتن زیادی هست که می توان جایگزین غذاهای دارای گلوتن کرد و از آنها لذت برد.

هدف

همانگونه که گفته شد رژیم بدون گلوتن برای بیماران مبتلا به سلیاک تجویز می شود.

جزییات رژیم غذایی

آغاز یک رژیم بدون گلوتن تغییر بزرگی محسوب می شود و به مانند هر چیز جدیدی باید به آن عادت کرد. در ابتدا ممکن است در اثر محدودیتهای این رژیم غذایی، احساس مشقت به فرد دست بدهد. با این حال تلاش کنید که مثبت اندیش باشید و تمرکزتان را روی غذاهایی که اجازه دارید بخورید بگذارید. شاید تعجب کنید اگر بدانید چقدر غذاهای مختلف بدون گلوتن اعم از نان و پاستای بدون گلوتن در بازار هست. بسیاری از فروشگاههای مواد غذایی خاص، غذاهای بدون گلوتن هم می فروشند. اگر نمی توانید آنها را در محل زندگی خود بیابید، با جستجو در اینترنت خیلی سریع می توانید به نتیجه برسید.

غذاهای مجاز

بسیاری از غذاهای سالم و خوشمزه به طور طبیعی بدون گلوتن هستند.

حبوبات، دانه ها، آجیل بدون مواد افزوده، تخم مرغ تازه ی بدون فرآوری، گوشت تازه، ماهی، ماکیان (بدون طعم اضافی و بدون سوخاری و شنیسل کردن)، میوه ها و سبزیجاتو بیشتر محصولات لبنی.

باید دقت کرد که هیچ کدام از غذاهای بالا فرآوری نشده باشند و با غلات حاوی گلوتن، مواد افزودنی یا مواد نگهدارنده مخلوط نشده باشند.

غذاهای غیر مجاز

از تمام غذها و نوشیدنی های حاوی مواد زیر اجتناب کنید:

جو (مالت، طعم مالت و سرکه ی مالت معمولا از جو به دست می آیند)، چاودار و چاودم و گندم

نخوردن گندم می تواند سخت باشد چرا که محصولات گندمی با نام های بی شمار به بازار عرضه می شوند. انواع و اقسام آرد گندمها اعم از برم دار شده، غنی شده، فسفاته، ساده و غیره.

غذاهایی که فقط با برچسب بدون گلوتن می توانید مصرف کنید

به طور کلی از غذاهای زیر پرهیز کنید مگر اینکه دارای برچسب بدون گلوتن باشند و یا با ذرت، برنج، سویا یا غلات بدون گلوتن دیگر تهیه شده باشند:

ماءالشعیر، نانها، کیکها، شکلاتها، سیریالها، بیسکوییتها، سیب زمینی سرخ کرده، پاستا، گوشتهای فرآوری شده، سس سالاد، سس سویا، اسنکها مثل چیپس سیب زمینی و تورتیلا.

جوی دو سر هم می تواند گاهی آلوده به گندم باشد. به همین دلیل پزشکان توصیه می کنند که از جوی دوسر پرهیز شود مگر آنکه دارای برچسب بدون گلوتن باشد.

همینطور باید مراقب محصولات غذایی دیگری که می خورید یا با دهانتان لمس می کنید باشید که مبادا حاوی گلوتن باشند. این غذاها عبارتند از:

مواد افزودنی غذایی مثل طعم دهنده ی مالت، نشاسته غذایی تغییر یافته و داروها و ویتامینهایی که از گلوتن به عنوان ماده ی ترکیبی استفاده می کنند.

مراقب آلودگی باشید

آلودگی وقتی اتفاق می افتد که غذاهای بدون گلوتن در تماس با غذاهای حاوی گلوتن قرار می گیرند. این اتفاق می تواند در هنگام تولید بیافتد مثلا اگر یک دستگاه برای تولید انواع غذاها مورد استفاده قرار گیرد. در برخی مواقع در چنین شرایطی از برچسب “ممکن است حاوی گلوتن باشد” استفاده می کنند. ولی استفاده از این برچسب اجباری نیست و شما باید فهرست ترکیبات غذایی را بخوانید. اگر مطمئن نیستید که غذایی بدون گلوتن است آن را نخرید و یا با تولید کننده تماس بگیرید و سؤال کنید.

آلودگی می تواند در خانه هم اتفاق بیافتد اگر غذاها در ظروف مشترک یا ظروفی که خوب شسته نشده اند آماده شوند.

نتایج رژیم غذایی

افرادی که مبتلا به سلیاک هستند و فقط غذاهای بدون گلوتن می خورند، از عوارض و علائم کمتری رنج می برند. چنین افرادی باید صرفا غذاهای بدون گلوتن بخورند و تا آخر عمر به این رژیم غذایی عمل کنند. در برخی موارد شدید این بیماری، داشتن رژیم بدون گلوتن برای کنترل علائم بیماری کفایت نمی کند. در چنین شرایطی ممکن است پزشکان داروهایی تجویز کنند که دستگاه ایمنی بدن را تضعیف کند.

خطرات

عدم دریافت ویتامین کافی: افرادی که رژیم غذایی بدون گلوتن دارند، ممکن است دچار کمبود برخی ویتامینها یا مواد غذایی باشند. بسیاری از غلات با ویتامینهای غنی می شوند. پرهیز از غلات در این رژیم غذایی ممکن است باعث شود که این محصولات غنی شده کمتر استفاده شود. از پزشک تغذیه ی خود بخواهید که رژیم غذایی شما را کنترل کند و اطمینان حاصل کند که مواد غذایی کلیدی زیر را به مقدار کافی دریافت می کنید:

آهن، کلسیم، فیبر، تیامین، ریبوفلاوین، نیاسین و فولات.

عواقب پایبند نبودن به رژیم غذایی بدون گلوتن

اگر به طور تصادفی غذای حاوی گلوتن بخورید، ممکن است دچار شکم درد و اسهال شوید. بعضی افراد در اثر خوردن گلوتن دچار علائم بیماری نمی شوند اما این به این معنی نیست که روده ی کوچکشان آسیب نمی بیند. حتی مقادیر خیلی کم گلوتن در رژیم غذاییتان می تواند به بدن آسیب بزند ولو اینکه سبب بروز علائم نشود.

 


منبع: http://www.mayoclinic.org/

 

فرزندان چاق می توانند والدینشان را مقصر بدانند

بر اساس یک پژوهش جدید، کودکان مبتلا به اضافه وزن می توانند والدینشان را مقصر بدانند. زیرا بر اساس یافته های دانشمندان، آنها حدود ۶۰ درصد از ژنهای چاقی را از والدین به ارث می برند. در حالی که کودکان لاغر سه برابر کمتر چنین ژنهایی را در خود دارند، احتمالا به دلیل داشتن والدین لاغر.

کارشناسان می گویند این یافته ها بر اهمیت داشتن یک رژیم غذایی مناسب در هنگام حاملگی دلالت می کند تا بتوان فرزندان را از آثار ویرانگر چاقی در امان داشت.

محققان داده های قد و وزن ۱۰۰ هزار کودک و والدینشان را استفاده کرده اند و شش کشور با درصد جمعیت چاق متفاوت را پوشش داده اند: بریتانیا، آمریکا، چین، اندونزی، اسپانیا و مکزیک. اثر ژنتیک در کودکان لاغر کمترین میزان را داشت. در لاغرترین کودکان، حدود بیست درصد شاخص جرم بدن (BMI) از پدر و مادر به ارث برده شده است که از این بیست درصد نیمی از پدر و نیمی از مادر به ارث می رسد. در حالی که برای کودکان چاق این نسبت به ۳۰ درصد از هر یک از والدین می رسد.

به طور متوسط، انتقال ژنها حدود چهل درصد است. پروفسو پیتر دالتون می گوید: “شواهد ما از داده هایی که از اقصی نقاط دنیا با الگوهای بسیار متفاوت تغذیه ای و وزنی گردآوری شده اند، یافته شده اند. این نشان می دهد که کودکان دارای والدین چاق با احتمال بیشتری در بزرگسالی چاق می شوند. اثر ژنتیک بر کودکان چاق دو برابر کودکان لاغر است. این یافته ها تبعات زیادی برای سلامتی کودکان جهان دارد. بر اساس این یافته ها باید دوباره بیاندیشیم که چاقی تا حد محصول عوامل خانوادگی و ژنتیکی است و در مقابل تا چه حد محصول تصمیمات خود فرد.”

 


منبع: dailymail.com

آیا با ورزش می توان وزن کم کرد؟

بسیاری با امید رساندن وزن خود به حالت طبیعی، در باشگاههای آمادگی حسمانی عضو می شوند و با تلاش و ممارست مدتی در باشگاه تمرین می کنند. اما محققین می گویند ممکن است این تلاشها بیهوده باشد. درست است که همیشه به ما یاد داده اند که ورزش راهی برای کاهش وزن است اما لزوما این تنها کاری نیست که برای کاهش وزن باید انجام داد.

اما قبل از اینکه کسانی که ورزش را دوست ندارند خوشحال شوند، باید گفت که داننشمندان هنوز ورزش را دارای اهمیت بسیار می دانند. در حقیقت ورزش یکی از مهمترین کارهایی است که برای تضمین سلامتی می توان انجام داد. به کاهش خطر بیماری های قلبی-عروقی، دیابت نوع دو و برخی انواع سرطان کمک می کند؛ سلامت روانی شما را بهبود می بخشد، استخوانهای شما را قوی تر می کند و توانایی شما را برای انجام فعالیتهای روزمره بیشتر می کند. ورزش همچنین به جلوگیری از افتادن در سالخوردگان کمک می کند و شانس آنها را برای یک زندگی طولانی تر و کم دردتر زیاد می کند. و البته به کنترل کردن وزن هم کمک می کند اما شاید نه آنطور که شما فکر می کنید.

نخستین بار حدود شصت سال پیش یک متخصص تغذیه به نام جان مایر ورزش و کاهش وزن را به هم مربوط دانست. پیش از آن، هیچ کس این دو را به یکدیگر مرتبط نمی دانست. در واقع جامعه ی علمی حتی با چنین تفکری مخالف بود و آن را بی معنی می دانست. اما با مشهور شدن مایر و رسیدن او به مقام مشاور کاخ سفید و سازمان بهداشت جهانی، نظریات او منجر به انقلاب آمادگی جسمانی در آن دوران شد.

امروزه هم جنبش آمادگی جسمانی کماکان فعال است. تعداد باشگاههای آمادگی جسمانی در بسیاری از کشورها رو به افزایش است. اما به عنوان مثال در آمریکا تعداد عضویت در باشگاهها از ۳۳ میلیون در سال ۲۰۰۰ به ۵۴ میلیون در سال ۲۰۱۴ رسیده است اما مردم آمریکا هیچگاه به اندازه ی امروز چاق نبوده اند. تقریبا ۳۵ درصد بزرگسالان آمریکا از چاقی رنج می برند یعنی رقمی بالغ بر ۸۰ میلیون نفر. اگر مردم اینقدر ورزش می کنند پس چرا اینقدر چاقند؟

یکی از نکاتی که باید درباره ی ورزش بدانیم این است که هر چند برای بدن مفید است اما آنقدری که فکر می کنیم کالری نمی سوزاند. در زیر مثالهایی از میزان کالری که با فعالیتهای فیزیکی مختلف سوزانده می شود، می بینید (این اعداد برای یک فرد ۶۸ کیلویی است که ۳۹ دقیقه ورزش می کند) [منبع: My Fitness Pal].

  • دوچرخه سواری با سرعت تفریحی (کمتر از شانزده کیلومتر در ساعت) = ۱۳۶ کالری
  • راه رفتن سریع (پنج و نیم کیلومتر بر ساعت) = ۱۲۹ کالری
  • تمرین قدرتی/وزنه برداری = ۱۰۲ کالری
  • دویدن (۱۶ کیلومتر دقیقه) = ۳۴۰ کالری
  • پیاده روی در طبیعت (بدون کوله پشتی) = ۲۰۴ کالری

پس اگر فکر می کنید سی دقیقه راه رفتن سریع می تواند هیکل شما را قلمی کنید، دوباره فکر کنید. هر بار که این کار را تکرار می کنید ۱۲۹ کالری دیگر می سوزانید که به اندازه کالری موجود در یک بیسکویت شکلاتی است -که احتمالا پس از پایان پیاده روی به خودتان پاداش می دهید.

محققین این را یک مشکل دیگر قلمداد می کنند. خیلی از ما فکر می کنیم یک جلسه تمرین در باشگاه به ما حق می دهد یک کیک بزرگ پر از خامه را بخوریم. یا سیب زمینی سرخ کرده و همبرگر. بعضی حتی فکر می کنند اگر هر روز ورزش کنند، فارغ از اینکه چقدر و با چه شدتی ورزش کرده اند، می توانند بقیه روز هر چه دلشان می خواهد بخورند. این طرز فکر باعث می شود که افراد بیش از کالری ای که می سوزانند جذب کنند و در نهایت حتی چاقتر هم بشوند.

یک دام دیگر که پیش پای ورزشکاران است، مخصوصا اگر به شدت یا طولانی مدت ورزش می کنند، این است که در اثر ورزش گرسنه می شوند. این نکته به طور اخص درباره ی زنان درست است که بدن آنها برنامه ریزی شده تا برای تولید مثل چربی ذخیره کند. محققین به شکل فزاینده ای به این باور می رسند که افراد پس از تمرین ورزشی چنان گرسنه می شوند که بیش از آن کالری که در ورزش سوزانده اند، با خوردن وارد بدن می کنند. احتمالا می دانید که ورزش به این معنی نیست که می توانید پس از شام سه تا کیک بخورید، اما به سادگی اتفاق می افتد که پس از یک دویدن معمولی یک ساعته یک شکلات ۲۰۰ کالری را بخورید. چون به نظر بی ضرر می آید و شاید هم اینطور باشد. اما به خاطر داشته باشید که چنین کاری میزان کالری مصرف شده را از ۸۵۰ به ۶۵۰ کاهش می دهد [منبع: My Fitness Pal].

در نهایت بعضی از ما آنقدر در ورزش انرژی مصرف می کنیم که باقی روز کم فعالیت می شویم. مثلا شاید به جای پله از آسانسور استفاده کنیم. در بدترین حالت، این تنبلی پس از ورزش ممکن است به معنی این باشد که در مجموع روزانه کالری کمتری بسوزانیم.

به این ترتیب بیهوده نیست که برخی پزشکان می گویند مصرف کالری کمتر بیشتر به لاغر شدن کمک می کند تا ورزش به تنهایی. کارشناسان معتقدند که ۸۰ درصد کاهش وزنها به علت رژیم غذایی است و صرفا ۲۰ درصد به ورزش کردن حاصل می شود.

چگونه درست ورزش کنیم

پس اگر ورزش برای سلامتی مهم است و در عین حال می تواند مانعی برای کاهش وزن باشد، پس برای لاغر شدن یا آب کردن چربی دور شکم چه باید کرد؟ هوشمندانه ورزش کنید. تحقیقات نشان می دهد که بهترین راه برای سوزاندن میزان زیادی از کالری بدون اینکه چنان به خودتان فشار بیاورید که ناچار به خوردن زیاد شوید و یا از حال بروید این است که کمتر اما شدیدتر ورزش کنید. مثلا وزنه برداری به نحوی که زمان استراحت بین حرکات را کاهش دهید. یا تمرینات ایروبیک که راه رفتن و دویدن و رکاب زدن را با سرعت زیاد و به تناوب انجام دهید [مبنع: Bowden]. دیگر محققان کمی متفاوت می اندیشند و می گویند که بهتر است به فعالیتهای ملایم بپردازید مثل راه رفتن. به این شکل در انتهای کار خسته نمی شوید و اشتهایتان هم زیاد نمی شود ولی مقداری کالری می سوزانید. [منبع: John].

آیا ناامید شده اید از اینکه موضوع به آن سادگی که فکر می کردید نیست؟ نگذارید که این باعث شود از ورزش باز بمانید حتی اگر مطمئن نیستید ورزش را به شیوه ی صحیح انجام می دهید. همانگونه که گفته شد ورزش برای سلامتی بسیار حیاتی است.

منابع:

  • Bowden, Dr. Jonny. “Exercise: The News You Don’t Want to Hear.” Huffington Post. Sept. 11, 2012. (Nov. 16, 2015) http://www.huffingtonpost.com/dr-jonny-bowden/exercise-benefits_b_1777630.html
  • Calorie King. “Lose the Weight Forever.” (Nov. 17, 2015) http://www.calorieking.com/
  • Carroll, Aaron. “To Lose Weight, Eating Less Is Far More Important Than Exercising More.” The New York Times. June 15, 2015. (Nov. 26, 2015) http://www.nytimes.com/2015/06/16/upshot/to-lose-weight-eating-less-is-far-more-important-than-exercising-more.html?_r=0
  • Centers for Disease Control and Prevention. “Adult Obesity Facts.” (Nov. 18, 2015) http://www.cdc.gov/obesity/data/adult.html
  • Centers for Disease Control and Prevention. “The Benefits of Physical Activity.” (Nov. 18, 2015) http://www.cdc.gov/physicalactivity/basics/pa-health/
  • Centers for Disease Control and Prevention. “Physical Activity for a Healthy Weight.” (Nov. 16, 2015) http://www.cdc.gov/healthyweight/physical_activity/
  • Garrett, Nicola. “Why exercise doesn’t always help you lose weight.” ABC Health & Wellbeing. Jan. 15, 2015. (Nov. 16, 2015) http://www.abc.net.au/health/features/stories/2015/01/15/4162890.htm
  • John, Emma. “Why exercise won’t make you thin.” The Guardian. Sept. 18, 2010. (Nov. 16, 2015) http://www.theguardian.com/lifeandstyle/2010/sep/19/exercise-dieting-public-health
  • Kurtzleben, Danielle. “A Long Wait in Line for the Bench Press.” U.S. News & World Report. Jan. 3, 2013. (Nov. 18, 2015) http://www.usnews.com/news/articles/2013/01/03/its-gym-season-from-now-until-march
  • My Fitness Pal. “Calories Burned From Exercise.” (Nov. 19, 2015) http://www.myfitnesspal.com/exercise/lookup
  • Narins, Elizabeth. “Going to the Gym Isn’t Helping You Lose Weight.” Cosmopolitan. April 23, 2015. (Nov. 16, 2015) http://www.cosmopolitan.com/health-fitness/news/a39484/you-cant-make-up-for-a-bad-diet-with-exercise/
  • Reynolds, Gretchen. “Weighing the Evidence on Exercise.” The New York Times Magazine. April 16, 2010. (Nov. 20, 2015) http://www.nytimes.com/2010/04/18/magazine/18exercise-t.html?_r=0
  • Statista. “Total number of memberships at fitness centers / health clubs in the U.S. from 2000 to 2014 (in millions).” (Nov. 18, 2015) http://www.statista.com/statistics/236123/us-fitness-center—health-club-memberships/
  • The National Weight Control Registry. “The National Weight Control Registry.” (Nov. 20, 2015) http://www.nwcr.ws/
  • Zeratsky, Katherine. “Can I lose weight if my only exercise is walking?” Mayo Clinic. (Nov. 19, 2015) http://www.mayoclinic.org/healthy-lifestyle/weight-loss/expert-answers/walking/faq-20058345

این مطلب برگرفته از سایت howstuffworks.com بود.

سیزده چیز که برای رسیدن به موفقیت باید کنار بگذارید

گاهی برای موفق شدن لازم نیست چیزی به خود اضافه کنیم بلکه باید چیزهایی را از خود بزداییم. هرچند هر کسی تعریف متفاوتی از موفقیت دارد، چیزهایی وجود دارد که همه قبول دارند یک انسان موفق نباید داشته باشد. بعضی از این چیزها را می توانید همین امروز کنار بگذارید در حالی که برای  کنار گذاشتن برخی دیگر زمان بیشتری لازم است.

۱٫ سبک زندگی غیر سالم را کنار بگذارید.

” از بدن خود مراقبت کنید چون تنها مکانی است که باید در آن زندگی کنید.” -جیم رون.

اگر می خواهید به هر چیزی در زندگی برسید، همه چیز از این نقطه شروع می شود. اول باید از بدنتان مراقبت کنید و تنها دو نکته را در ذهن داشته باشید:

  1. رژیم غذایی سالم
  2. فعالیت بدنی

اینها قدمهای کوچکی است ولی روزی به خاطر انجام دادن آنها از خودتان تشکر خواهید کرد.

۲٫ ذهنیت کوتاه مدت را کنار بگذارید.

“شما فقط یک بار در این دنیا زندگی می کنید ولی اگر درست زندگی کنید همین یک بار کافی است.” – ما وست.

انسانهای موفق هدفهای بلندمدت برای خود تعریف می کنند و می دانند که این اهداف صرفا با عادات کوتاه مدتی حاصل می شوند که باید هر روز تکرار کنند. این عادات سالم نباید کاری باشد که انجام می دهید بلکه باید چیزی باشند که هستید. فرق است بین ورزش کردن برای داشتن بدن ورزیده و ورزش کردن به این خاطر که شما شما هستید.

۳٫ بازی های کوچک را کنار بگذارید.

“مشغول کردن خود به بازی های کوچک، خدمتی به جهان نمی کند. هیچ فایده ای ندارد که خودتان را کوچک کنید برای اینکه دیگران در اطراف شما احساس امنیت کنند. همه ی ما باید خودمان را نشان دهیم آنچنان که کودکان خودشان را نشان می دهند. همه ی ما باید بدرخشیم و به مجرد اینکه به نور درونی خود اجازه تابیدن می دهیم، ناخودآگاه دیگران را هم دعوت می کنیم همین کار را بکنند. وقتی از ترسهایمان آزاد می شویم، حضورمان به طور خودکار دیگران را هم آزاد می کند.” – ماریان ویلیامسون.

اگر هیچ وقت تلاش نکنید و فرصت های بزرگ را غنیمت نشمارید، و به رویاهایتان اجازه ندهید که به حقیقت تبدیل شوند، به قابلیتهای واقعی خود پی نخواهید برد.

علاوه بر آن، دنیا هیچ وقت از آن چیزی که می توانستید به دست آورید، بهره مند نخواهد شد. پس افکارتان را به زبان بیاورید و از شکست نترسید. بدون شک از موفقیت هم نباید بترسید.

۴٫ بهانه ها رو کنار بگذارید.

انسانهای موفق می دانند که مسوول عمر و زندگی خود هستند بدون توجه به نقطه شروع، ضعفها و شکستهای گذشته. دانستن اینکه شما تماما برای آنچه پس از این در زندگیتان اتفاق می افتد مسوولید، هم ترسناک است و هم هیجان انگیز. اما این تنها راه رسیدن به موفقیت است زیرا بهانه ها شما را محدود می کنند و جلوی رشد شخصی و حرفه ای شما را می گیرند.

مالکیت زندگی خودتان را بر عهده بگیرید تا هیچ کس مالک زندگی شما نشود.

۵٫ ذهنیت ثابت را کنار بگذارید.

“آینده متعلق به کسانی است که مهارتهای بیشتری کسب می کنند و آنها را به شکل خلاقانه ای با هم ترکیب می کنند.” – رابرت گرین.

انسانهای با ذهنیت ثابت فکر می کنند که هوش و استعدادشان صرفا ویژگی های ثابتی است که موفقیت را برایشان به ارمغان می آورد -بدون هیچ تلاشی. آنها سخت در اشتباهند.

انسانهای موفق این را می دانند و زمان زیادی را هر روز صرف گسترش یک ذهنیت رشد محور می کنند، دانشهای جدید و مهارتهای جدید کسب می کنند و درکشان را به گونه ای تغییر می دهند که به زندگیشان سود برساند.

به خاطر داشته باشید، آنچه که امروز هستید لزوما آن چیزی نیست که فردا باید باشید.

۶٫ اعتقاد به “گلوله جادویی” را کنار بگذارید.

“هر روز به هر طریقی من بهتر و بهتر می شوم.” – امیل کو.

موفقیت یک شبه یک افسانه است.

انسانهای موفق می دانند که پیشرفتهای کوچک اما پیوسته به مرور زمان بر روی هم انباشته می شوند و نتیجه مورد نظر را عاید انسان می کنند. به همین دلیل باید برای آینده برنامه ریزی کنید و در عین حال بر روزی که پیش رو دارید متمرکز شوید و فقط یک درصد پیشرفت کنید.

۷٫ کمال گرایی را کنار بگذارید.

هر چقدر که تلاش کنیم نتیجه ی هیچ کاری کامل نخواهد بود. ترس از شکست (و حتی ترس از پیروزی) اغلب ما را از اقدام کردن باز می دارد. اما اگر بخواهیم صبر کنیم تا همه چیز کامل باشد، بسیاری از فرصتها را از دست می دهیم.

۸٫ اشتغال هم زمان به چند کار را کنار بگذارید.

“اگر بایستید و به هر سگی که پارس می کند سنگ پرتاب کنید، هیچ وقت به مقصد نمی رسید.” – وینستون چرچیل.

انسانهای موفق این را می دانند. به همین دلیل است که آنها یک کار را انتخاب می کنند و با موفقیت آن را به سرانجام می رسانند. فرقی نمی کند آن کار چه باشد، یک ایده ی کسب و کار، یک مکالمه یا تمرین ورزشی.

حضور ذهن کامل و وقف خود به یک کار اهمیت حیاتی دارد.

۹٫ تلاش برای کنترل همه چیز را کنار بگذارید.

“بعضی چیزها به ما وابسته اند و بعضی چیزها نه.” – اپیکتتوس.

تمایز قائل شدن بین این دو خیلی مهم است. از چیزهایی که نمی توانید کنترل کنید خودتان را جدا کنید و بر چیزهایی تمرکز کنید که می توانید کنترل کنید. بدانید که تنها چیزی که می توانید زیر نظر داشته باشید رفتار شما در قبال یک پدیده است.

۱۰٫ بله گفتن به چیزهایی که در مسیر هدفتان نیست را کنار بگذارید.

“کسی که به دنبال دستاورد کوچکی است باید کمی از خود گذشتگی کند؛ کسی در پی دستاورد بزرگی است باید چیزهای زیادی را فدا کند.” – جیمز آلن.

انسانهای موفق می دانند که برای رسیدن به اهدافشان باید به بسیاری از کارها، فعالیتها و تقاضاهای دوست و خانواده و همکار نه بگویند. در کوتاه مدت شما مقداری از تحسین و تمجید اطرافیان را از دست می دهید، اما وقتی که به هدفتان برسید می بینید که ارزشش را داشته است.

۱۱٫ انسانهای زهرآلود را کنار بگذارید.

“شما میانگین پنج انسانی هستید که بیشترین زمان را با آنها می گذرانید.” – جیم رون.

انسانهایی که بیشترین زمان را با آنها می گذرانیم به هویت ما شکل می دهند.

ما از بعضی انسانها پیشرفته تریم و بعضی انسانها از ما. اگر با انسانهای کمتر رشد یافته وقت صرف کنید، دچار افول می شوید و موفقیتتان کمتر می شود.

اما اگر با انسانهای رشد یافته تر وقتتان را بگذرانید، هر چند باید تلاش بیشتری بکنید ولی در نهایت موفق تر خواهید بود.

نگاهی به اطراف خود بیاندازید و ببینید چه چیزی را باید تغییر دهید.

۱۲٫ نیاز به دوست داشته شدن را کنار بگذارید.

“تنها راه برای اینکه هیچ کس را ناراحت نکنید این است که هیچ کار مهمی انجام ندهید.” – اولیور امبرتون.

خودتان را مثل یک کالای تجاری مهم تصور کنید. خیلی ها ممکن است شما را دوست داشته باشند و خیلی ها نه. هر کاری انجام دهید نمی توانید رضایت تمام بازار را جلب کنید. این کاملا طبیعی است و هیچ نیازی نیست که تلاش کنید خودتان را توجیه کنید.

تنها کاری که می توانید بکنید این است که اصالت داشته باشید و بدانید که افزایش تعداد کسانی که از شما متنفرند به این معنی است که دارید کارهای مهمی انجام می دهید.

۱۳٫ وابستگی به شبکه های اجتماعی و تلویزیون را کنار بگذارید.

“مشکل این است که فکر می کنید وقت دارید.” – بودا.

گشت زدن در اینترنت و تماشای تلویزیون بیماری جامعه ی امروز است. این دو پدیده نباید باعث شوند شما از اهدافتان باز بمانید.

مگر اینکه اهدافتان به یکی از این دو وابسته باشند، باید وابستگی خود را به آنها کاهش دهید یا آنها را کاملا از زندگی خود حذف کنید. سپس زمانی را که به دست می آورید به غنی کردن زندگی خود اختصاص دهید.

 

این مطلب ترجمه ی نوشته ای از زدراوکو سویتیچ بنیانگذار نهاد “از صفر به مهارت” است.

دوازده نکته که باید درباره ی اپل تی وی بدانید

استفاده از اپل تی وی بسیار ساده است و برای سیستم سرگرمی خانه ی شما ارزش افزوده ی بالایی به ارمغان می آورد. در ادامه بیست و شش نکته و ترفند را برمی شماریم که استفاده از اپل تی وی را ساده تر می کند.

نسل آخر اپل تی وی امکانات زیادی را در مقایسه با نسلهای قبلی ارائه می کند. اپلیکیشنهای مفیدی چون وضع هوا دارد و مجهز به سیری می باشد که به شما امکان می دهد درخواست خود را سریعتر به آن منتقل کنید. همچنین دو گزینه برای دخیره ی داده ها در اختیار شما می گذارد. کار کردن با اپل تی وی آسان است اما امکانات فراوان و دستورات سیری متعددی هست که برای کاربر تازه کار ممکن است ناآشنا باشد. در زیر به برخی از ترفندها اشاره می شود که به شما کمک می کند از امکانات این دستگاه استفاده بهینه داشته باشید.

۱٫ نام دستگاه را تغییر دهید.

اگر بیش از یک اپل تی وی در خانه دارید می توانید به راحتی برای هر یک نامی انتخاب کنید تا بهتر بینشان تمایز قائل شوید. به Settings>General>About>Name  بروید و یکی از نام های پیش فرض مثل Living Room، Bedroom، یا Office را انتخاب کنید. اگر هیچ یک از نامهای موجود را نمی پسندید می توانید نام دلخواه خود را با استفاده از گزینه ی Custom Name وارد کنید. این به شما کمک می کند که بدانید از کدام اپل تی وی استفاده می کنید.

rename-apple-tv.png

۲٫ با استفاده از کنترل از راه دور دستگاه را ریبوت کنید.

وقتی دستگاه عملکرد عجیب و غریب از خود بروز می دهد یا اپلیکیشن مربوطه کار نمی کند می توانید به منوی تنظیمات بروید و ریبوت کنید و یا اینکه می توانید دکمه های Home+Menu را نگه دارید تا اینکه چراغ وضعیت جلوی اپل تی وی شروع به چشمک زدن سریع بکند. وقتی که دکمه ها را رها کنید دستگاه ریبوت می شود.

۳٫ اپل تی وی را به وضیعت خواب ببرید.

اپل تی وی به طور خودکار پس از گذشت زمانی مشخص به خواب می رود. می توانید این مدت زمان را با رفتن به Settings>General>Sleep After تغییر دهید. با این حال اگر می خواهید که اپل تی وی را به صورت دستی به وضعیت خواب ببرید، دکمه ی Home را برای مدت طولانی فشار دهید و سپس Sleep را انتخاب کنید. پس از آن فشار دادن هر دکمه ای روی کنترل از راه دور، اپل تی وی را از حالت خواب خارج می کند.

۴٫ اپلیکیشن ها رو به سرعت در پوشه قرار دهید.

folders-on-apple-tv.png

اگر اپلیکیشنهای زیادی را روی اپل تی وی نصب کرده اید می توانید آنها را در پوشه های مختلف مرتب کنید. درست مثل iOS، روی آیکون مربوطه به مدت طولانی کلیک کنید و آن را روی آیکون یک اپلیکیشن دیگر بکشید تا یه پوشه تشکیل شود. اگر می خواهید اپلیکیشن را به یک پوشه ی موجود منتقل کنید، می توانید صرفا آیکون اپلیکیشن را روی آیکون پوشه بکشید.

راه ساده تر این است که به مدت طولانی روی آیکون کلیک کنید و سپس دکمه ی Play/Pause را فشار دهید و [اسم پوشه] Move to را انتخاب کنید.

۴٫ روش دیگری برای پاک کردن اپلیکیشن ها

delete-apps-apple-tv.png

اگر می خواهید صفحه ی خانه ی اپل تی وی را با پاک کردن اپلیکیشن های زاید مرتب کنید، آیکون مربوطه را به مدت طولانی فشار دهید، دکمه ی Play/Pause را فشار دهید، Delete را انتخاب کنید و انتخاب خود را تایید کنید.

روش سریعتر پاک کردن چند اپلیکیشن به طور همزمان این است که به Settings>General>Manage Storage بروید و روی آیکون سطل زباله که در کنار اپلیکیشنهای مربوطه است کلیک کنید.

۵٫ کارهای دیگر دکمه Menu

دکمه ی Menu کاری بیش از بردن شما به صفحه ی قبلی انجام می دهد. اگر بر روی آن دوبار پیاپی کلیک کنید، اسکرین سیور شروع به کار می کند. اگر سه بار پیاپی کلیک کنید، میانبرهای مربوط به دسترسی آسانتر برای افراد دارای محدودیت حرکتی فعال می شوند.

۶٫ از یک اپلیکیشن به اپلیکیشن دیگر رفتن

برای این که بین اپلیکیشن ها حرکت کنید، دکمه ی Home را دوبار پیاپی کلیک کنید. با حرکت انگشت روی صفحه به چپ و راست می توانید بین اپلیکیشن ها به ترتیب زمانی استفاده از آنها حرکت کنید. اگر انگشتتان را روی یک اپلیکیشن به بالا حرکت دهید آن اپلیکیشن بسته می شود.

۷٫ اپلیکیشن ها را به صورت اتوماتیک نصب کنید.

همانطور که وقتی یک اپلیکیشن را روی آیفونتان نصب می کنید و به طور خودکار آن را در آیپدتان هم می بینید، می توانید همین قابلیت را برای اپل تی وی هم فعال کنید به شرط اینکه اپلیکیشن مربوطه قابلیت نصب روی اپل تی وی را داشته باشد. برای فعال کردن این قابلیت به Settings>Apps بروید و روی Automatically install apps کلیک کنید تا فعال شود.

۸٫ در هنگام تایپ کردن از دکمه ی Play/Pause به عنوان شیفت استفاده کنید.

صفحه کلیدی که روی صفحه نمایش نشان داده می شود تعریف چندانی ندارد. اما اگر می خواهید از آن استفاده کنید دانستن اینکه دکمه ی Play/Pause می تواند به عنوان شیفت یا caps lock به کار رود در تایپ کردن سریع به شما کمک می کند. همچنین تایپ کردن گذرواژه را با استفاده از این قابلیت می توانید سریعتر انجام دهید.

۹٫ اضافه کردن صفحه کلید

برای تایپ و جستجوی ساده تر بر روی اپل تی وی، یک صفحه کلید مجهز به بلوتوث بگیرید و آن را به اپل تی وی مرتبط کنید. صفحه کلید را در حالت pairing قرار دهید و به Settings>Remote and Devices>Bluetooth بروید. صفحه کلیدتان را در بخش Other Devices انتخاب کنید و به سوالاتی که روی صفحه نشان داده می شود جواب دهید.

۱۰٫ مرتبط کردن هدفون بلوتوث

در همان منوی بلوتوثی که به آن اشاره شد، می توانید هدفون بلوتوثتان را هم نصب کنید تا شب که همه خوابند با خیال راحت تلویزیون نگاه کنید. همچنین وقتی که برنامه ای که تماشا می کنید کیفیت صدای خوبی ندارد استفاده از هدفون به شنیدن بهتر صدا کمک می کند.

۱۱٫ از آیفون به عنوان کنترل از راه دور استفاده کنید.

اپل به تازگی اپلیکیشن استفاده از آیفون به عنوان کنترل از راه دور (Apple TV Remote) را به روزرسانی کرده است. کافی است این اپلیکیشن را نصب کنید. تلفنتان را به همان شبکه ی وایفای که اپل تی وی به آن وصل است وصل کنید. تمام اپل تی وی هایی را که در خانه دارید به اپلیکیشن اضافه کنید و از آیفون برای کنترل آنها استفاده کنید.

۱۲٫ استفاده از اپل واچ به عنوان کنترل از راه دور

اگر اپلیکیشن Apple TV Remote را روی آیفون نصب کنید، روی اپل واچ هم نصب می شود. وقتی که اپلیکیشن را در اپل واچتان باز می کنید، می توانید اپل تی وی را به آن اضافه کنید و آن را از روی مچ دستتان کنترل کنید.

 

كشف هشتمين قاره جهان

همه ما در مدرسه خوانده‌ایم که دنیا هفت قاره دارد اما ممکن است از این بعد شمار قاره‌های کره زمین در کتاب‌های درسی تغییر کند و بخوانیم که دنیا هشت قاره دارد.


به گزارش بی بی سی، دانشمندان می‌گویند دو دهه تحقیق و گردآوری اطلاعات وجود قاره‌ای جدید را مشخص کرده، قطعه زمین پهناوری که تمام ویژگی‌های یک قاره دارد و تقریبا تمام آن زیر آب است، در اقیانوس آرام جنوبی، فقط قله کوه‌ها و چند جزیره کوچک از آب بیرون هستند، آن قله‌ها را ما به نام نیوزیلند می‌شناسیم و آن جزایر را به نام مجمع‌الجزایر کالدونیای نو.
قاره هشتم زیلندیا نام گرفته است و دانشمندان برای به رسمیت شناختن آن تلاش خود را آغاز کرده‌اند.
بر اساس این تحقیق که در نشریه انجمن جغرافی آمریکا منتشر شده قاره زیلندیا پنج میلیون کیلومتر مربع وسعت دارد، تقریبا دو سوم مساحت قاره مجاور، استرالیا.

بر اساس این تحقیق که در نشریه انجمن جغرافی آمریکا منتشر شده قاره زیلندیا پنج میلیون کیلومتر مربع وسعت دارد، تقریبا دو سوم مساحت قاره مجاور، استرالیا.

۹۴ درصد این قاره زیر آب است و فقط دو قطعه زمین بزرگ، دو جزیره شمالی و جنوبی نیوزیلند و مجمع‌الجزایر کالدونیای نو از آب بیرون هستند.
شاید به نظر برسد برای اینکه قاره‌ای بعنوان قاره شناخته شود لازم است که زیر آب نباشد اما دانشمندان برای اینکه قاره‌ای را قاره بدانند معیارهای دیگری را در نظر می گیرند:
بلندتر بودن از محیط اطراف
تمایز زمین‌شناختی
محدوده کاملا مشخص
پوسته‌ای ضخیم‌تر از کف اقیانوس
و این قاره جدید تمام این مشخصات را دارد.
پژوهشگرانی که این تحقیق را انجام داده‌اند می گویند قرار دادن زیلندیا در زمره قاره‌های جهان فقط اضافه شدن یک نام به فهرست قاره‌ها نیست؛ قاره‌ای که اینگونه زیر آب رفته اما همچنان یک پارچه است و قطعه قطعه نشده برای شناخت “پیوستگی یا گسستگی پوسته قاره‌ها” مفید است.
حالا با این قاره جدید باید چه کرد؟ باید کتاب‌های درسی را تغییر داد و تعداد قاره‌ها را به هشت افزایش داد؟ مثل همین پلوتو که همیشه بعنوان سیاره نهم منظومه شمسی در کتابهای درسی حضور داشت اما در چند سال گذاشته از این عنوان خلع شد و به جسم فرانپتونی تنزل مقام پیدا کرد.
هیچ نهاد مرجع بین‌المللی برای شناسایی رسمی قاره‌ها وجود ندارد. شاید گذر زمان و تحقیقات بیشتر به این قاره هشتم آنقدر وزن و اعتبار بدهد که نویسندگان کتاب‌های درسی را به تغییر تعداد قاره ها متقاعد کند.

 

آیا چپ دستها در ورزش موفق ترند؟

سهم چپ دستها از جمعیت انسانها ده در صد است. عددی که در ده هزار سال گذشته بدون تغییر مانده است. اما اگر بنا باشد فهرستی از ورزشکاران موفق چپ درست شود، تعداد زیادی باید در این فهرست گنجانده شوند. تعداد چپ دستهایی که در ورزش جهان در رده های قهرمانی حضور داشته اند اصلا با سهم ده در صدی چپ دستها از جمعیت جهان تناسبی ندارد. چه چیز عامل موفقیت چپ دستها در ورزش است؟

به نظر می رسد هیچ بحثی در این نیست که چپ دستها در ورزش موفق ترند. در ورزشهای فردی که دو حریف باید با هم مقابله کنند، مثل بوکس و تنیس چپ دستها از مزیت غافلگیر کردن حریف برخوردارند. بدیهی است که چپ دست بودن افراد حاصل تصمیم خودشان نیست. بعضی دانشمندان می گویند چپ دست شدن ممکن است در هنگام تولد و یا در اثر یک شوک در دوران حاملگی حاذث شود. سن مادر هم می تواند تأثیرگذار باشد. مادران بالای ۴۰ در مقایسه با مادرانی که در دهه سوم زندگیشان هستند، ۱۲۸ درصد بیشتر احتمال می رود که یک فرزند چپ دست به دنیا بیاورند. اما فقط انسانها نیستند که می توانند چپ دست باشند. چپ دست بودن یا حالتهای معادل آن در گونه ها و انواع مختلف حیوانات می تواند روی دهد و جالب است که در حیوانات هم می توان مزایای چپ دست بودن را مشاهده کرد.

هرچند تصورش خیلی جالب است اما حلزونها نمی توانند بسکتبال بازی کنند. اما با وجود اینکه این خزندگان کوچک دست ندارند، تمایل آنها به چپ خودش را در جهت متفاوت مارپیچ صدفشان نشان می دهد.  چپ دستی برای آنها معادل یک مارپیچ صدف پادساعتگرد است در حالی که به طور معمول جهت مارپیچ صدف حلزون ساعتگرد است. زیست شناسان مشاهده کرده اند که حلزونهای به اصطلاح چپ دست آسانتر می توانند از چنگ خرچنگهایی که می خواهند آنها را شکار کنند بگریزند.

گونه های مختلف خرچنگ دارای یک ابزار خدادادی در پنجه ی راستشان هستند که با آن می توانند پوسته ی صدف ها را خراب کنند؛ چیزی شبیه ابزاری که با آن در کنسروها را باز می کنیم. طراحی این ابزار به گونه ای است که خرچنگ با آن به راحتی می تواند صدفهای داری مارپیچ ساعتگرد را بشکافد اما در برابر صدفهای کمیابتر پادساعتگرد عمل نمی کند.

مشابه این سناریوی خرچنگ و حلزون در دنیای حیوانات بسیار مشاهده می شود. حیوانات شکارچی یاد می گیرند که چگونه گونه های حائز اکثریت را شکار کنند. در دنیایی که لازمه اش تنازع برای بقا است، به شکارچی ای که تلاش و وقت بیشتری صرف شکار طعمه های عجیب و غریب کند پاداشی داده نمی شود. به عنوان مثال اکثر گونه های ماهی ها، در صورت تهدید به یک جهت ثابت فرار می کنند. معادل چپ دست ماهی ها، اما در صورت احساس خطر در جهت مخالف شنا می کند و شکارچی که توقع آن را ندارد ممکن است از شکار باز بماند.

بر خلاف خرچنگها و ما هی ها، انسانها در بالاترین نقطه ی زنجیره ی غذایی قرار دارند. با وجود اینکه حیوانی وجود ندارد که انسال را طعمه ی خود کند، اما انسانها گاه به یکدیگر به چشم طعمه نگاه می کنند. خشونت همواره نقش مهمی در زندگی اجتماعی انسان بازی کرده است. به طور سنتی، انسانهایی که در نبرد تن به تن موفق تر بوده اند، در زندگی هم موفق تر بوده اند.

همانگونه که حیوان شکارچی تمرین می کند تا طعمه هایی را که در اکثریت هستند شکار کند، یک سرباز هم به نحوی آموزش می بیند که محتمل ترین رقیبش -یعنی سرباز راست دست- را شکست دهد. معمولا داشتن حریف راست دست به عنوان یک الگو در ذهن فرد ماندگار می شود. فردی که بیشتر اوقات با حریفان راست دست مبارزه می کند و برنده می شود، مهارتها و واکنشهایش در جهت مبارزه با یک حریف راست دست شکل می گیرد. بنابراین جنگجویان چپ دست همواره از این مزیت برخوردار بودند که حریفان برای مبارزه با آنان تربیت نشده بودند و می توانستند از حربه غافلگیری بر علیه حریف استفاده کنند. در دوران قدیم، چپ دستهای ماهر به کرات موفق می شدند خود را به ریاست قبیله برسانند. روایاتی هست که یکی از بزرگترین فرماندهان نظامی تاریخ یعنی اسکندر مقدونی چپ دست بوده است.

در خلال سالهای ۲۰۰۱ و ۲۰۰۴ دو محقق فرانسوی با مشاهده ی تعداد شهروندان چپ دست در نواحی جرم خیز، نظریه ی برتری چپ دستها در نزاعها را به بوته ی آزمایش گذاشتند. مطابق انتظار، شارلوت فاری و میشل ریموند دریافتند که جمعیت چپ دستها در مناطق پرخشونت جهان گاهی به ۲۷ درصد می رسد.

با این حال در مناطقی هم که قتل و کشتار جایگاهی در زندگی روزمره ندارد، برتری چپ دستها در مسابقات ورزشی انکارناپذیر است. همان اصول و دلایلی که به چپ دستها این امکان را می دهد تا در مناطق پر از جرم و خشونت زنده بمانند، به آنها اجازه می دهد در بازیهای رو در رو هم موفق باشند. همانگونه که یک گلادیاتور در روم باستان برای جنگیدن با یک حریف راست دست تربیت شده بود، بازیکنان بیسبال هم تجربه ی بیشتری در مقابله با بازیکنان راست دست دارند. در ورزشهای جنگی تر مثل بوکس، کشتی و هنرهای رزمی این مقایسه واضحتر می شود. در حقیقت اگر یک بوکسور بداند که رقیبش چپ دست است، حتما قبل از مسابقه با یک بوکسور چپ دست تمرین می کند. در چنین مسابقاتی که حتی یک مزیت کوچک می تواند همه چیز را تغییر دهد، چپ دستها به کرات برنده می شوند. اگر تعداد چپ دستها بیشتر می شد، این مزیت نسبی هم رو به افول می گذاشت.

تلاش برای احیای ماموتهای پشمالو

تا همین چند سال پیش صحبت کردن از احیاء جانوری که نسلش منقرض شده مثل گفتن یک داستان علمی-تخیلی بود. ولی امروز دیگر اینگونه نیست. پیشرفتهایی که در ساختن کلون به دست آمده و قابلیت کار کردن با دی ان ای موجودات باستانی دانشمندان را به این نتیجه رسانده که در آستانه ی رسیدن به چنین توانایی ای هستند.

به گزارش گاردین، جورج چرچ، دانشمند ژنتیک از دانشگاه هاروارد، به تازگی اعلام کرده که دانشمندان در حال پیش بردن تحقیقی هستند که می تواند منجر به تولید یک رویان ترکیبی فیل و ماموت شود. با این حال ممکن است که ماموت پشمالوی احیا شده، چندان هم پشمالو نباشد. در واقع نمی توان پیش بینی کرد که حاصل این شبیه سازی چه شکل و شمایلی خواهد داشت. پروژه ی چرچ برای احیای ماموت نمی تواند حیوان منقرض شده را دقیقا به همان شکلی که بوده تولید کند. حاصل این پروژه یک فیل خواهد بود که دارای برخی از ویژگی های ماموت است.

این ترکیب ژنتیکی، حاوی برخی از ویژگی های ماموت است که با مهندسی ژنتیک در یک فیل آسیایی، که نزدیکترین پسرعموی زنده ی ماموتهاست، پیاده می شود. چرچ ادعا می کند راهی پیدا کرده که خواص ژنتیکی مربوط به موهای ماموت را هم در این کار در نظر می گیرد. اما هیچ تضمینی وجود ندارد که نتیجه مطابق انتظار باشد. آیا صرف میلیونها دلار و سالها تلاش برای رسید به یک فیل-ماموت نه چندان پشمالو عاقلانه است؟

اینکه دانشمندان می توانند چنین دستکاری ژنتیکی را صورت دهند به این معنا نیست که مجاز به انجام این کار هستند. نگرانی از بابت ایجاد یک پارک ژوراسیک نیست. چرا که دایناسورها شصت میلیون سال پیش می زیستند، در حالی که قدیمی ترین گونه ی جانوری که دی ان ای قابل استفاده از خود به جا گذاشته، ماموتهای پشمالوی ۴۳۰۰۰ ساله هستند. نگرانی اصلی از بابت این است صرف هزینه برای احیای جانوران منقرض شده ی باستانی، منجر به تمام شدن بودجه ای شود که باید برای حفظ جانوران در معرض انقراض کنونی استفاده گردد. همین حالا هم فشار کسری بودجه به حدی است که فقط می توان به نجات تعداد محدودی از گونه های در خطر انقراض امید بست. آیا باید ماموتها را احیا کرد در حالی که می بینیم حتی فیل ها هم در خطر انقراض هستند؟ البته که نه.

در سال گذشته بر اساس آمار رسمی ۲۴ هزار گونه ی در خطر انقراض وجود داشته است. همه ای این گونه ها به زیبایی پاندا یا به ابهت ببر بنگال نیستند اما وجودشان نقش اساسی در تعادل زیست بوم دارد.

اما چرچ استدلال می کند که از گونه های کلیدی نباید چشم پوشی کرد: ” ماموتها می توانند به سه طریق به سردتر شدن هوا کمک کنند: الف) با خوردن علف مرده ی روی سطح زمین که باعث می شود نور خورشد به علف بهاری برسد. ریشه های عمیق این علف از فرسایش خاک جلوگیری می کند. ب) افزایش انعکاس نور خورشید با ساقط کردن درختانی که نور خورشید را جذب می کنند. ج) با مشت زدن و ایجاد حفره در برف و ایجاد راهی برای نفوذ هوای سرد به درون خاک. شکارچیان غیر قانونی هم قطعا به فیل آفریقایی بیش از ماموت قطبی علاقه نشان خواهند داد.”

همچنین چرچ استدلال می کند که احیای مجدد ماموت کار بیهوده ای نیست و نباید بودجه ای را که برای آن صرف می شود هدر رفته تصور کرد: “فرآیند احیای مجدد با بازیابی تنوع ژنتیکی از دست رفته به حیوانات زنده هم کمک می کند. ژنهای قدیمی می توانند به گونه های در معرض انقراض کمک کنند که نسبت به مواد شیمیایی، گرما، عفونت و خشکسالی مقاوم تر شوند. همانطور که یک واکسن جدید می تواند منابع مالی مصروف در درمان بیماری ها را آزاد کند، احیای مجدد هم می تواند ابزارهای جدیدی را در اختیار علاقمندان به حفظ گونه های در خطر انقراض قرار دهد.

آدام ولز حتی می گوید که فرآیند احیای مجدد می تواند یک فرآیند پولساز باشد که بودجه ی خودش را تأمین می کند: “تلاشهایی که برای احیای مجدد صورت می گیرد می تواند سرمایه دارانی را جلب کند که هیچگاه به فکر سرمایه گذاری در حفظ گونه های در خطر انقراض نبوده اند اما به ایده ی هیجان آور بازگرداندن حیوانات منقرض شده و فناوری های مربوط به آن که می توانند بسیار سودآور باشند، علاقمندند.”

مشتاقان این کار استدلال می کنند که اخلاقی ترین کار این است که اگر توانش را داریم، موجوداتی را که خودمان منقرض کرده ایم به حیات برگردانیم.  استوارت برند می گوید: “حقیقت این است که انسانها در ده هزار سال گذشته شکاف عظیمی را در طبیعت ایجاد کرده اند. اکنون ما توانایی آن را داریم و شاید مسؤولیت اخلاقی ما هم ایجاب کند که بخشی از این خسارت را جبران کنیم.”

استدلالات طرفداران احیای مجدد ماموت وسوسه کننده است. چه کسی دوست ندارد در میان گله ای از ماموتهای پشمالو قدم بزند؟

تأسیس یک شهر بر روی مریخ

امارات متحده عربی اعلام کرده است که در صدد ساخت یک شهر بر سطح سیاره ی مریخ است. بر اساس برنامه ی اعلام شده، این شهر در قالب پروژه ای با نام مریخ ۲۱۱۷ ساخته خواهد شد و مطابق هدفگذاری اولیه گنجایش ۶۰۰ هزار نفر را دارد و با الگوبرداری از شهر شیکاگو طراحی می گردد. شیخ محمد بن رشدی آل مکتوم، حاکم دوبی، این مطلب را در روز ۲۴ بهمن اعلام کرد.

با وجود خوشبینی مقامات اماراتی اما به نظر نمی رسد که این پروژه به این زودی ها به نتیجه برسد. بر اساس اظهارات آل مکتوم، هدف از این پروژه کمک به نسل های آینده برای سکنی گزیدن در مریخ است، در آینده ای که امید می رود مریخ به دست بشر قابل سکونت شده باشد. با وجود اینکه آل مکتوم صریحا اظهار کرده که این پروژه های به این زودی ها انجام نمی شود اما این شهر مریخی به مثابه بذری خواهد بود که در زمان نسلهای آینده به ثمر می نشیند. آل مکتوم تخمین می زند که برای ساختن این شهر صد سال زمان لازم باشد.

اما پیش از آغاز عملیات ساخت این شهر، موانع بسیاری هست که باید از راه برداشته شود. سیاره ی مریخ باید به خوبی مورد جستجو قرار بگیرد تا مکان مناسب برای یک کلونی از انسانها یافته شود.  اروپا و روسیه برای جستجوی مریخ ابراز تمایل کرده اند اما تا کنون موفق به پیشرفتی نشده اند. تنها آمریکا توانسته سفینه ای را که به قصد جستجوی مریخ ساخته با موفقیت بر روی این سیاره فرود بیاورد. امارات هم در نظر دارد سفینه ی خودش را به این منظور به مریخ اعزام کند. اگر همه چیزی طبق برنامه پیش برود، سفینه ی امارات در سال ۲۰۲۱ به مدار مریخ فرستاده می شود.

 

گلکسی اس ۸ یک خبر بد برای طرفداران اندروید

رقابت اصلی سال آینده در بازار موبایل بین سامسونگ گالکسی اس ۸ و آیفون ۸ خواهد بود. این دو گوشی مشترکات زیادی با هم خواهند داشت از جمله قیمت بالاتر از حد انتظار. بعد از گزارشهای چند هفته پیش که حاکی از گرانتر بودن گالکسی اس ۸ از گالکسی اس ۷ بود، یک گزارش جداگانه خبر از قیمت بالای هزار دلار آیفون ۸ داشت. ولی اکنون شایعات بر این قرار است که گالکسی اس ۸ ممکن است حتی از آیفون ۸ گرانتر باشد.

به نظر نمی آید سامسونگ تا فروردین سال آینده قصد اطلاع رسانی درباره ی قیمت و زمان عرضه ی گالکسی اس ۸ به بازار را داشته باشد. اما مطابق گزارش های غیر رسمی گالکسی اس ۸ (SM-G950) و گالکسی اس ۸ پلاس (SM-G955) در رنگهای سیاه، طلایی و خاکستری به بازار عرضه خواهند شد و به ترتیب حدود ۹۵۰ و ۱۰۵۰ دلار قیمت خواهند داشت.

 

نوشته تازه کشف شده از چرچیل درباره موجودات فضایی

نامه ای هفتاد و هشت سال پس از به نگارش در آمدن در آرشیو موزه ی میسوری یافت شده است که به موضوع جستجوی موجودات بیگانه ی فرازمینی می پردازد. این نامه در آستانه ی جنگ جهانی دوم نوشته شده و نویسنده اش در کمال ناباوری کسی نیست جز سیاستمدار مشهور، وینستون چرچیل.

به گزارش هافینگتون پست، مقاله ی یازده صفحه ای با عنوان “آیا ما در کیهان تنها هستیم؟” از دهه ی ۱۹۸۰ میلادی در موزه ی ملی میسوری آمریکا نگهداری می شده تا اینکه به تازگی اخترفیزیکدانی به نام ماریو لیویو آن را مطالعه کرده و یافته های خود را در مجله ی نیچر به ثبت رسانده است.

لیویو می گوید این متن منتشر نشده حاوی مطالبی است که از فرط تناسب با شرایط امروز به سختی می توان باور کرد که هشتاد سال پیش نوشته شده است. در این مقاله چرچیل گمانه هایش را درباره شرایط لازم برای حیات مطرح می کند و مشکلات جستجوی حیات فرازمینی به علت فاصله ی زیاد بین ستارگان را متذکر می شود.

چرچیل در حین جنگ با آلمان نازی همواره در سخنرانی هایش بر اهمیت علم و دانش تأکید می کرد. تشویق های مکرر او به پیشرفت علمی منجر به نتایج مثبت گوناگونی شد؛ منجلمه ساخت رادار که به پیروزی بر نازی ها کمک شایانی کرد و جهش علمی بزرگ در بریتانیای پس از جنگ.

چرچیل همواره به پیشبینی درباره آینده ی علم و پیشرفتهای علمی علاقه نشان می داد. اما گویا زمانی که جنگ جهانی در شرف درگیر کردن تمامی سیاره ی زمین بود، او در اندیشه ی زندگی در کرات دیگر بود.

چرچیل تنها کسی نبود که در هنگامه ی جنگ جهانی درباره ی حیات فرازمینی فرضیه پردازی می کرد. درست پیش از آنکه او این مقاله را به نگارش در بیاورد، یک نمایش رادیویی از داستان جنگ دنیاها به قلم اچ جی ولز در آمریکا به اجرا در آمد. گزارش روزنامه های آن زمان حاکی از هراس عمومی مردمی است که در پی این نمایش رادیویی حمله ی مریخی ها به کره ی زمین را باور کرده بودند.

دولت بریتانیا هم مساله ی برخورد با موجودات فرازمینی را جدی گرفته بود و تا چندین سال پس از جنگ هر هفته گزارشهای مربوط به مشاهده ی اشیاء پرنده ناشناخته (یوفوها) را بررسی می کرد. نگرانی از اینکه کوچکترین نشانه ای از تماس با موجوات فضایی ممکن است باعث تشویش اذهان عمومی شود، چرچیل را بر آن داشت که موضوع اسرارآمیز برخورد با یک بمب افکن راف در دوران جنگ را مخفی نگه دارد.

اگر چرچیل امروز نخست وزیر می بود، خودش را در وضعیت مشابهی از بی ثباتی سیاسی و اقتصادی می دید. اما در این هفتاد و هشت سالی که از نوشتن مقاله ی او می گذرد، ما ۳۵۰۰ سیاره در خارج از منظومه ی شمسی کشف کرده ایم در حالی که در زمان چرچیل هیچ سیاره ای بیرون از منظومه ی شمسی کشف نشده بود.

کشفیات اخیر سیاره های خارج از منظومه ی شمسی، نوشته ی چرچیل را بیشتر مناسب دوران معاصر می کند. او در مقاله اش به اهمیت آب به عنوان مایه ی حیات و فاصله ی مناسب زمین از خورشید که دمای لازم برای مایع بودن آب را فراهم می کند، اشاره می کند. حتی پا را از این هم فراتر می گذارد و گوشزد می کند که میزان جاذبه ی یک سیاره، نوع اتمسفر آن را تعیین می کند؛ نکته ای که به کرات در ارزیابی میزان مشابهت سیارات دیگر به زمین از آن غفلت می شود.

 

کشف شصت سیاره جدید: شما هم می توانید سیارات جدید کشف کنید

یک تیم بین المللی ستاره شناسی موفق شده با اندازه گیری تغییرات ستاره ها، دهها سیاره جدید در خارج از منظومه ی شمسی کشف کند.

به گزارش کریستین ساینس مانیتور، این تیم تحقیقاتی بین المللی مستقر در هاوایی، هزار و ششصد ستاره را در یک بازه زمانی بیست ساله مورد مشاهده قرار داده است و تا کنون موفق به کشف شصت سیاره و شواهدی دایر بر وجود پنجاه و چهار سیاره دیگر خارج از منظومه شمسی شده است. مهمترین کشف آنها سیاره گلیز ۴۱۱b تام دارد که یک زمین بزرگ با دمای بالا محسوب می شود و در فاصله هشت سال نوری از ما قرار دارد.

این اکتشافات دانش عمومی درباره سیارات را به کلی دگرگون کرده است. به طور تاریخی تصور می شد که ستاره های اندکی دارای سیاره هستند اما اکنون به نظر می رسد که تعداد بی شماری سیاره خارج از منظومه ی شمسی ما وجود دارد. این اکتشافات همچنین می تواند درک ستاره شناسان از نحوه شکل گیری سیارات را تغییر دهد.

میکو تومی از دانشگاه هرتفوردشایر انگلستان می گوید:”تصور این که حتی نزدیک ترین ستاره ها به خورشید هم سیاراتی دارند که به دورشان می گردند، بسیار هیجان انگیز است. این چیزی است که ستاره شناسان حتی تا پنج سال پیش هم نمی توانستند تصور کنند. این سیارات جدید به فهم نحوه شکل گیری منظومه های سیاره ای کمک می کنند.”

تیم کاشف این سیارات از سال ۱۹۹۶ تلاشهایش را آغاز کرد و در این مدت از تلسکوپهای بسیار قوی و ابزارهای مربوطه استفاده کرد. تحقیق اخیر مبتنی بر شصت و یک هزار مشاهده بر روی هزار و ششصد ستاره است. با استفاده از تکنیکی به نام سرعت شعاعی که تغییرات اندک در رنگ و محل ستاره ها در آن رصد می شود، ستاره شناسان می توانند پی به وجود سیاره هایی در اطراف ستاره مورد نظر ببرند. سیاره گلیز ۴۱۱b که به دور ستاره گلیز ۴۱۱ می گردد، به همین طریق رصد شد. این ستاره چهارمین ستاره نزدیک به خورشید است. سیاره کشف شده آن دارای سطح صخره ای و جرمی معادل چهل در صد جرم خورشید است. محققان به آن ابر زمین لقب داده اند و معتقدند که دمای آن بیش از آن است که بتوان نشانه ای از حیات بر روی آن یافت.

انتظار می رود تعداد بسیار بیشتری از این سیاره ها در آینده نزدیک کشف شود. تمام داده های مربوط به مشاهدات انجام شده اکنون در اختیار عموم قرار گرفته و نرم افزار تحلیل داده ها و یک راهنمای آنلاین برای استفاده از نرم افزار و داده ها منتشر شده است که به همه ی علاقمندان این امکان را می دهد که در کشف سیارات جدید مشارکت کنند.