چگونه عادات غذایی کودک را بشناسیم؟
وقتی کودک به تدریج از سن خردسالی خارج می شود و نقش فعالانه تری در انتخاب آنچه که می خورد پیدا می کند، شما هم طبیعتا تا حدی تسلط خود را بر رژیم غذایی او از دست می دهید. با وجودی که این استقلال بخشی از پیشرفت طبیعی کودک است، ولی والدین باید تلاش کنند به کودکانشان عادات صحیح غذایی را منتقل کنند. این روزها که چاقی مفرط یکی از مشکلات روزافزون کودکان محسوب می شود، درک عادات غذایی کودک و تغذیه ی صحیح از هر زمانی از اهمیت بیشتری برخوردار است. در این مطلب، نگاهی داریم به مراحل پیشرفت کودک در ارتباط با تغذیه و برخی مشکلات مربوط به تغذیه.
آموزش غذا خوردن مستقل به کودک
اگر فرزند خردسال شما می تواند اشیاء را در دهانش بگذارد، حرکات مربوط به جویدن را آغاز کرده است، و یا سینه ی مادر یا شیشه ی شیر را هنگام شیر خوردن در دستش می گیرد، احتمالا آمادگی دارد تا غذا خوردن مستقل را فرا بگیرد. هر دو طرف از تلاش کودک برای غذا خوردن مستقل، سود می برند. هرچند فرآیند غذا خوردن مستقل، احتمالا خیلی آهسته تر از این است که شما به او غذا بدهید و احتمالا لباس کودک و وسایل اطراف او هم خیلی بیشتر کثیف می شود، اما مزایای اجازه دادن به کودک برای این که خودش غذا بخورد خیلی زیاد است.
کودک از اینکه از انگشتها، بدن و دهانش به طور هماهنگ برای غذا خوردن و رفع گرسنگی استفاده می کند، احساس خوبی به او دست می دهد. غذا خوردن مستقل، حواس پنجگانه ی او را به کار می گیرد و یک تجربه ی آموزنده برای او فراهم می کند. او غذا را می چشد و می بوید. بافت غذا و دمای آن را بر روی انگشتانش لمس می کند. غذا را می جود و قورت می دهد. از صدای خوردن قاشق روی بشقاب لذت می برد و رنگهای روشن غذاهایی را که انتخاب کرده دوست می دارد.
دوران انتقالی
در شش ماهگی فرزند شما می تواند اشیاء را در دهانش بگذارد. او دنیا را از طریق دهانش کاوش می کند؛ بنابراین این دوره زمان خوبی برای دادن غذاهای انگشتی به اوست. او همچنین با اندکی کمک می تواند بنشیند. در هفت ماهگی، ممکن است بعضی از دندانهایش درآمده باشد و ممکن است با دهانش حرکات جویدن را انجام دهد. او می تواند شیشه ی شیرش را در دستش نگه دارد و ممکن است بتواند با کمی کمک از فنجان مایعات بنوشد.
هرچند نمی توان از کودک انتظار داشت که در این سن خودش همه ی غذاهایش را بخورد، ولی می تواند خوردن مستقل بعضی غذاها را شروع کند. همچنین می تواند غذاهای انگشتی را به عنوان تنقلات بخورد.
غذاهای انگشتی مناسب برای دوران انتقالی شامل غذاهایی است که به سرعت در دهان نرم می شوند، مانند:
- تکه های کوچک نان برشته
- تکه های کوچک سبزیجات پخته مانند نخود فرنگی، کدو، هویج نرم و بروکلی
- تکه های کوچک گوشت خیلی نرم مثل ماهی بدون تیغ، جوجه ی بدون پوست و استخوان، یا همبرگر
- تکه های کوچک هلوی رسیده، مز، گلابی یا دیگر میوه های نرم
- تکه های کوچک پنیرنرم (مگر اینکه شواهدی دال بر حساسیت کودک به لبنیات یافته باشید)
از دادن غذاهایی که ممکن است در گلوی کودک بپرد خودداری کنید. غذاهای زیر را در سال اول به کودک ندهید:
- میوه های خشک مثل زردآلو، کشمش، خرما، آناناس یا نارگیل
- آجیلها مثل گردو یا بادام زمینی
- ذرت بوداده، چیپس سیب زمینی، چیپس ذرت، یا کراکرهایی که به راحتی در دهان نرم نمی شوند
- شکلاتهای سفت از هر نوعی
- سبزیجات نپخته مثل هویج یا کرفس
زمان حمام کردن بهترین وقتی است که می توانید نوشیدن از فنجان را به فرزندتان یاد دهید. او از این چالش لذت می برد و شما هم لازم نیست که با مشکلاتی از قبیل خیس شدن زمین و لباس دست و پنجه نرم کنید. از یک لیوان پلاستیکی یا شیشه شیر پلاستیکی برای شروع استفاده کنید؛ هر چه قطر دهانه ی لیوان کمتر باشد کودک آسانتر می تواند با دهان کوچکش از آن استفاده کند. می توانید شیر مادر، شیر خشک، یا آب میوه در لیوانش بریزید.
اگر با شیشه به او شیر می دهید، ممکن است فرزندتان از اینکه شما شیشه ی شیر را نگه دارید خوشحال شود. با بیرون آوردن سر شیشه از دهانش و تغییر زاویه ی آن به او امکان بدهید که در این کار با شما همکاری کند. او را با شیشه ی شیر در رختخوابش نگذارید چون به خواب فرو می رود، بزاق کمتری دندانهایش را می شوید و با تناوب کمتری شیر را قورت می دهد. ممکن است مقداری شیر در دهانش بماند که به رشد باکتریها کمک می کند و منجر به خراب شدن دندانهایش می شود. حتی ممکن است شیر در گلویش بپرد.
دوران شبه بزرگسالی
زمانی که فرزند شما هشت ماهه است، می تواند بدون کمک بنشیند و دستش را به سمت قاشق و فنجان دراز کند. ممکن است بتواند فنجان را خودش بلند کند. وقتی که سیر می شود، با سر برگرداندن از غذا و یا بازی کردن با غذا به شما می فهماند که دیگر سیر است.
چون هنوز نمی تواند با استفاده از قاشق غذا بخورد، شما می توانید به او کمک کنید تا یاد بگیرد که چگونه قاشق را در دستش بگیرد و آن را به سمت غذا ببرد. یک راه خوب برای شروع این است که وقتی به او با قاشق غذا می دهید بگذارید خودش یک قاشق دیگر را در دست داشته باشد. بعد از هر چند قاشقی که به او غذا می دهید به او کمک کنید قاشق خودش را پر کند و آن را در دهانش بگذارد. از غذاهایی استفاده کنید که به خوبی به قاشق می چسبند، مثل سیب زمینی یا مز له شده. تعریف و تمجید و پذیرفتن اینکه گاهی غذا را بریزد، او را به یاد گرفتن تشویق می کند.
از یک فنجان کوچک با مقدار کمی شیر یا آب در هنگام غذا استفاده کنید (تا در صورت ریختن محتویات در وقت و زحمتتان صرفه جویی شود) و یا از لیوان دردار استفاده کنید. احتمالا او برای یادگیری اینکه چگونه لیوان را بدون اینکه محتویاتش را بریزد در دست نگه دارد، به کمک شما نیاز دارد و البته به اجازه و تأیید شما هم احتیاج دارد.
در نه ماهگی، می تواند به سادگی بجود و غذاها را گاز بزند. توانایی گرفتن اشیاء با انگشت شست و سبابه در او به حد بلوغ رسیده است. غذاهای مناسب برای این سن شامل نوارهای باریک پنیر نرم، نوارهای نانی که پنیر روی آن ذوب شده، خیار پوست کنده در قطعات کوچک، حبوبات سبز پخته همراه با تکه های پخته ی بروکلی، قطعه های کوچک هلو یا گلابی تازه، و یا برشهای مز است. نخود فرنگی هم می تواند برایش جالب باشد.او هنوز به فرصت بیشتری برای استفاده از قاشق و فنجان نیاز دارد.
در ده ماهگی، ممکن است فرزندتان بتواند به خوبی از فنجان استفاده کند و از اینکه بخش زیادی از غذایش را خودش می خورد لذت ببرد. در یازده ماهگی می تواند چند جرعه ی پیاپی از فنجانش بنوشد. از له کردن غذاها در دستش لذت می برد و از حس کردن بافت غذا با دستانش خوشحال می شود. در دوازده ماهگی ممکن است بر استفاده از قاشق و کارد و چنگال مسلط شده باشد و بیشتر غذاهایش را بدون کمک بخورد.
در این سن ممکن است از مهارت جدید تف کردن به صورت عمدی لذت ببرد. چند ماه آخر پیش از یک سالگی، غذا دادن به کودک برای پدر و مادر چالش های مخصوصی به همراه دارد. خلاقیت به خرج دادن در درست کردن غذاهایی که کودک می تواند خودش بخورد باعث می شود که او سر سفره ی غذا مستقل باشد. با محدود کردن غذاهای کودک به آن دسته هایی که او می تواند سریع و آسان بخورد و بیاشامد، کار خودتان را آسانتر کنید.
هر وقت غذایش را تمام کند می توانید غذای بیشتر در بشقابش یا لیوانش بریزید. قرار دادن مقدار محدودی غذا و نوشیدنی در دسترس کودک به شما کمک می کند که میزان به هم ریختگی و کثیف شدن سفره را کاهش دهید. واژگون کردن کاسه ها و فنجانها و تماشای واکنش شما برای کودک فعالیت بسیار مفرحی است و تف کردن به قصد جلب توجه شما کاری است که ممکن است زیاد انجام دهد. به خاطر داشته باشید: گاهی بی توجهی کردن به عملی که نمی پسندید زودتر به توقف آن منجر می شود تا اظهار تعجب و خشم.
دوران خردسالی
در این دوران کودک می تواند به راحتی از قاشق و فنجان استفاده کند؛ می تواند به خوبی بجود و غذاهایی را که با جویدنشان مشکل دارد با انگشت از دهان بیرون بیاورد. ممکن است در غذا خوردن تمیز و مرتب نباشد و ترجیح قوی برای برخی غذاها داشته باشد. ممکن است اشتهایش در این دوره به علت کند شدن رشدش کمتر شود.
برای وعده های غذایی باید خلاق و صبور باشید. کودک خردسال شما به غذاهایی احتیاج دارد که بتواند خودش به راحتی بخورد. چون اشتهایش کم است، علاوه بر وعده های غذایی از میان وعده ها هم به عنوان فرصتی برای دادن مواد مغذی به او استفاده کنید.
تلاش کنید در میان وعده ها به او سبزیجات بدهید. برای اینکه گل کلم و کلم بروکلی را برای او جذابتر کنید، مقداری ماست یا سس روی آن استفاده کنید. میلک شیک را با میوه جات غنی کنید.
همیشه غذاهای مقوی به او ارائه دهید. به این صورت می توانید با خیال راحت از جنگ و دعوا بر سر اینکه کودکتان چه غذایی را باید انتخاب کند پیشگیری کنید.
از وقتی فرزندتان بتواند خودش غذایش را بخورد، شما کنترلتان را تا حد زیادی بر روی غذا خوردنش از دست می دهید. بهترین راه این است که به او یاد بدهید چگونه بین غذاها درست انتخاب کند. در ادامه به این می پردازیم که چگونه عادات غذایی صحیح را در کودک ایجاد کنیم.
ایجاد عادات غذایی صحیح در کودک
برخورد شما با تغذیه و غذاهایی که می خورید، بر عادات غذایی فرزندتان تأثیر مستقیم می گذارد. شما الگوی نخست فرزندتان برای چگونه خوردن و چه چیز خوردن هستید. کمی در مورد میزان نمک، چربی و قندی که مصرف می کنید تأمل کنید. به این بیاندیشید که کدام یک از عادات غذایی خودتان را می خواهید به فرزندتان منتقل کنید. آیا عاداتی هست که نخواهید منتقل کنید؟ اکنون زمان مناسبی است برای اینکه عادات ناصحیح را ترک کنید تا به فرزندتان منتقل نشوند.
کسب اطلاعات درباره ی اینکه رژیم غذایی مناسب برای نوزاد و کودک در حال رشد چگونه است، قدم نخست است. شما یاد خواهید گرفت که نمک بیش از اندازه، افزودنی سالمی برای غذای کودک نیست. شما همچنین می آموزید که بسیاری از مردم خیلی بیش از میزان لازم قند مصرف می کنند که می تواند منجر به چاقی و پوسیدگی دندانها شود.
هرچند نباید چربی را از رژیم غذایی کودکان زیر دو سال حذف کرد، ولی برای کودکان بزرگتر مصرف بیش از اندازه ی چربی خطرات بیماری قلبی، چاقی و برخی انواع سرطان را در پی دارد. با کسب اطلاعات بیشتر درباره ی نیازهای تغذیه ای کودک و رشد و پیشرفت طبیعی او، می توانید بفهمید چرا در برخی خانواده ها بر سر غذا مجادله در می گیرد.
نمک
سدیم (یکی از عناصر تشکیل دهنده ی نمک)، به طور طبیعی از غذاهایی که می خوریم به بدن می رسد. در نتیجه عموما نیازی به اضافه کردن نمک به غذا نیست. دریافت سدیم زیاد ارتباط مستقیم با فشار خون بالا دارد که می تواند منجر به بیماری قلبی و سکته شود.
بعضی افراد به طور ژنتیکی بیشتر در معرض ابتلا به فشار خون بالا هستند. اگر در خانواده سابقه ی ابتلا به فشار خون وجود دارد، باید خیلی مراقب میزان نمک مصرفی خود و فرزندتان باشید.
چه وقت باید نگران نمک غذای نوزادتان باشید؟ تحقیقات نشان می دهد که باید از همان زمان تولد از مصرف بیش از اندازه ی نمک پرهیز کرد. دادن شیر مادر یا شیر خشکی که خیلی شبیه شیر مادر باشد، باعث می شود که نوزاد دقیقا به اندازه ی مورد نیاز سدیم دریافت کند.
وقتی نوزادتان شروع به خوردن غذای جامد کرد، غذاهایی به او بدهید که هیچ نمکی به آنها اضافه نشده باشد. غذاهای فرآوری شده مثل سوسیس، کالباس، سوپ، کنسرو سبزیجات و گوشت، و پودینگ معمولا حاوی مقادیر بالایی از سدیم هستند و باید محدود شوند. مراقب باشید به غذایی که در خانه برای نوزاد درست می کنید نمک اضافه نکنید هرچند به مذاق شما بی نمک جلوه کند.
تحقیقات نشان می دهد که نوزادی که از زمان تولد در رژیم غذاییش مقدار زیادی سدیم باشد و این الگوی غذایی را در سالهای بعدی زندگی هم حفظ کند، در بزرگسالی بیشتر در معرض خطر فشار خون بالا قرار دارد. ذائقه ی غذایی فرزند شما در همان نوزادی شکل می گیرد؛ اگر به غذای پر نمک عادت کند و از آن لذت ببرد، ترک کردن نمک در سنین بالاتر برای او دشوار خواهد بود. به خاطر داشته باشید که اگر فرزندتان شما را ببیند که به غذایتان نمک اضافه می کنید یا چیپس سیب زمینی می خورید او هم می خواهد همان کارها را انجام دهد. پس کاهش نمک در رژیم غذایی نوزاد به معنای کاهش نمک در رژیم غذایی کل خانواده است.
قند
قند یک ماده ی غذایی ناسالم نیست. شما به مقداری قند در رژیم غذاییتان نیاز دارید و هرگاه میوه ی تازه می خورید نوعی از قند را دریافت می کنید. قند تصفیه شده به مقدار محدود هم کاملا بی اشکال است مگر اینکه بخش قابل توجهی از کالری دریافتی نوزاد را شامل شود. یک رژیم غذایی پرقند به احتمال زیاد رژیمی است که از مواد غذایی دیگر بی بهره است.
قند در اشکال مختلف موجود است. قند میوه به طور طبیعی طعم میوه ای را که می خورید شیرین می کند. شیره ی ذرت برای شیرین کردن برخی آب میوه ها و نوشیدنی ها به کار می رود. عسل هم شکل دیگری از قند است – که به هیچ عنوان از شکر سالم تر نیست (به علت خطر بوتولیسم به نوزاد کوچکتر از یک سال عسل ندهید). ملاس، علاوه بر قند حاوی مقادیر کمی از مواد غذایی دیگر شامل آهن هم است. شیر حاوی نوعی از قند به نام لاکتوز است.
احتمالا بهترین راه دریافت قند مورد نیاز بدن، خوردن میوه، سبزیجات و دیگر غذاهای تازه است. خوردن گهگاه کمی بیسکوییت یا کیک یا شکلات بد نیست مگر اینکه جایگزین مواد غذایی شود که خانواده نیاز دارد و یا اشتها را برای دریافت مواد مغذی دیگر کم کند.
نوزادان غذای شیرین را ترجیح می دهند. اولین غذای نوزاد شما شیر مادر یا شیر خشک است. اگر این شیرها را بچشید، پی می برید که هر دوی آنها بسیار شیرین هستند. چون نوزاد شما تمام قند مورد نیازش را از شیر و بعدها از غذاهای مفیدی که می خورد، دریافت می کند باید از دادن مقادیر زیاد بیسکوییت و دسرهای شیرین به او خودداری کنید. خوردن بیسکوییت و چیزهای شیرین پیش از وعده های غذایی به سرعت قند خون را بالا می برد که می تواند اشتهای نوزادتان را کور کند.
دندانهایی که به کرات در معرض قند و شکر قرار بگیرند روند پوسیدگیشان تسریع می شود. چون قند در شیر و دیگر غذاها موجود است، قند اضافی احتمالا پوسیدگی دندان را زیاد می کند. مصرف قند را محدود کنید و به فرزندتان میان وعده های کم قند بدهید مثل سبزیجات تازه، نان برشته و پنیر.
چاقی در کودکان
پرخوری و اضافه وزن اغلب از دوران نوزادی شروع می شود. کودک وقتی چاق می شود که بیش از مقدار نیازش کالری مصرف کند، انتخاب غذایش صحیح نباشد و فعالیت فیزیکی او متناسب با مقدار کالری دریافتی اش نباشد. ویژگی چاقی معمولا از پدر و مادر به فرزندان منتقل می شود. کودکانی که یکی از والدینشان چاق است، چهل درصد احتمال چاق شدن دارند. در حالی که کودکانی که هم پدر و هم مادرشان چاق است، هشتاد درصد احتمال دارد که چاق بشوند.
شما می توانید بلافاصله پس از تولد تلاش برای جلوگیری از پرخوری و چاق شدن فرزندتان را آغاز کنید. اگر با شیشه به کودک شیر می دهید، اصرار نکنید که حتما شیشه ی شیر را خالی کند و هرگاه تصمیم گرفت شیر خوردن را متوقف کند شیشه را از او بگیرید. شروع زودتر از موعد غذای جامد، پیش از چهار تا شش ماهگی، می تواند منجر به اضافه وزن شود. وقتی نوزاد بزرگتر می شود اجازه دهید به اندازه ای که اشتهای طبیعی اش طلب می کند بخورد. پزشک نوزادتان می تواند به شما بگوید که آیا وزن نوزاد نسبت به قدش زیاد است یا نه.
اگر اضافه وزن یا چاقی تبدیل به مشکل شود، می توانید برای کند کردن آهنگ رشد وزنی نوزاد اقداماتی صورت دهید. نوزاد نباید وزن کم کند، بلکه باید به او کمک کنید که وزنش با قدش متناسب باشد و باید مطمئن باشید که مواد غذایی و کالری لازم برای رشد و پیشرفتش به او می رسد.
گامهای زیر می تواند در این راه به شما کمک کند:
- نسبت به علائم سیر شدن او هوشیار او باشید. ممکن است چهره اش را درهم کند، از میز روی بگرداند، غذایش را تف کند یا شروع به بازی کردن با غذا بکند. همه ی اینها می تواند علامت این باشد که دیگر نمی خواهد غذا بخورد.
- شیر مهمترین غذای فرزندتان است. آب عموما به عنوان یک مایع کمکی اضافه لازم است (مثلا در روزهای خیلی گرم). آب میوه نمی تواند جایگزینی برای شیر باشد.
- غذاهای پرچرب و پرکالری را حذف یا محدود کنید. میوه ی تازه جایگزین خوشمزه ای برای بیسکوییت است. از سسها و تزیینات غذایی که پر از کالری و عاری از مواد مغذی است پرهیز کنید. غذاها را به جای سرخ کردن با آب بپزید یا بخارپز کنید. استفاده از کره، مارگارین، و مایونز را محدود کنید.
- به فرزندتان به جای کمپوت یا آب میوه، میوه ی تازه بدهید. میوه ی تازه کالری کمتری دارد. اگر میوه ی تازه ندارید، به او آب میوه بدهید. مصرف روزانه ی آب میوه را به صد گرم محدود کنید.
- به کودک فرصت فعالیت فیزیکی بدهید. وقتی با او بازی می کنید به او فرصت بدهید که بدنش را تکان بدهد. وقتی بزرگتر می شود فضای لازم برای دویدن و فرصت راه رفتن را به او بدهید. اگر شما با او بازی کنید احتمال فعالیت فیزیکی او بیشتر می شود.
- اگر خودتان برای نوزاد غذا درست می کنید، سعی کنید غذای کم کالری درست کنید: شکرو مارگارین و کره اضافه نکنید. چربی گوشت را پیش از پختن بردارید.
- به خاطر داشته باشید که نوزادان به دلایلی غیر از گرسنگی هم گریه و ناله می کنند. اگر نوزاد شما تازه غذا یا شیر خورده، روشهای دیگری غیر از شیر دادن را برای آرام کردن او استفاده کنید. او را راه ببرید یا تکان بدهید. شاید فقط می خواهد چیزی را بمکد. بگذارید انگشت شما، انگشت خودش یا یک پستانک را بمکد. ممکن است حوصله اش سر رفته باشد و به مکانی جدید یا یک اسباب بازی جدید احتیاج داشته باشد.
- برای تشویق از جوایز غیر غذایی استفاده کنید. ممکن است وسوسه شوید برای رفتار خوبش به او شکلات، بستنی یا بیسکوییت بدهید، اما کودک دارای اضافه وزن پاداشهای دیگری احتیاج دارد. تشویق کلامی یا در آغوش گرفتن پاداشهای بسیار خوبی هستند. یک کتاب یا اسباب بازی می تواند برای موفقیتهای خاص جایزه ی مناسبی باشد. ممکن است در این راه به حمایت دیگر افراد بزرگسال همچون پدر بزرگ و مادر بزرگ و یا کسی که از بچه مراقبت می کند نیاز داشته باشید.
برای احتیاط: بگذارید پزشک تشخیص دهد که آیا نوزاد شما دارای اضافه وزن یا چاقی است یا نه. پزشک می تواند رشد نوزاد را روی نمودار رشد دنبال کند و به شما بگوید که جای نگرانی هست یا نه. به خاطر اینکه نوزادتان چاق به نظر می رسد یا دیگران به شما می گویند که او چاق به نظر می رسد، نتیجه گیری نکنید که چاق است.
بیشتر نوزادان تپل هستند. آنها مثل آدم بزرگها باریک نیستند. نوزاد یا کودک خردسال شما شکم گرد دارد. ممکن است گردنش دیده نشود و ممکن است غبغب داشته باشد یا روی لپش چال باشد. اما ممکن است بر خلاف ظاهرش، وزنش به نسبت قدش خیلی خوب باشد. چون تغذیه ی خوب برای رشد و پیشرفت مغز کودک از اهمیت بالایی برخوردار است، محدود کردن خودسرانه ی کالری و مواد غذایی می تواند تأثیر مخربی بر رشد کودک داشته باشد. ظاهر کودکان به مرور زمان تغییر می کند و نوزادی که فکر می کنید تپل است ممکن است در خردسالی یا در سن پیش دبستانی لاغر از آب دربیاید.
چگونه با کودکی که درباره ی غذا سخت گیر است رفتار کنیم
نوزادان و خردسالان بعضی روزها از روزهای دیگر اشتهای بیشتری دارند. در دوران خردسالی اشتهای کودک به تدریج و همزمان با کاهش سرعت رشد او کاهش پیدا می کند و سخت گیری در مورد غذا و علاقه ی بیش از حد به انواع خاصی از غذا در این دوران طبیعی است. بیماری و دندان در آوردن هم بر اشتها اثر می گذارند. اضافه کردن غذاهای جدید یا مواد غذایی جدید به رژیم غذایی کودک هم می تواند به بی علاقه شدن او به غذا بیانجامد. می توانید توقع داشته باشید که گاهی فرزندتان در هنگام غذا بازیگوشی کند یا در مورد غذایی که می خورد سخت گیری به خرج دهد.
توصیه های زیر به شما کمک می کند که با این وضعیت مقابله کنید:
- پرس غذایش را بزرگ در نظر نگیرید. مقدار زیاد غذا ممکن است او را دچار اضظراب کند که نمی تواند این همه غذا را بخورد و در نتیجه اشتهایش را از دست بدهد.
- به زور به او غذا ندهید و غذا خوردن را تبدیل به یک مشکل نکنید.
- مطمئن شوید که غذایی که به او می دهید به شکلی است که به آسانی می تواند بخورد. (مثلا اگر نوزادتان دندان ندارد باید غذایش نرم باشد.)
- بین وعده ها و میان وعده ها فاصله ی کافی در نظر بگیرید.
- مایعات را در انتهای وعده ی غذایی به او بدهید تا معده ی او از مایعات پر نشود.
- از غذاهای پرقند و میان وعده هایی که می تواند اشتهای او را کور کند، پرهیز کنید. این شامل آب میوه پیش از غذا هم می شود.
- غذاهای متنوع به او بدهید.
- غذا را به صورت رنگارنگ و خلاقانه جلوی او بگذارید. چشم نواز بودن غذا به زیاد شدن اشتهای او کمک می کند.
- زمان غذا را برای او دلپذیر کنید. جو سفره تأثیر زیادی بر اشتها و هضم غذا می گذارد.
غذا به عنوان پاداش
احتمالا می دانید که استفاده از غذا به عنوان پاداش ایده ی خوبی نیست. اما در عمل پرهیز از این کار دشوار است. وقتی پدر یا مادر می گوید “اول بروکلی را بخور بعد نوبت دسر می شود،” اینگونه به کودک القا می شود که باید بروکلی را تحمل کند تا دسر به عنوان پاداش به او داده شود. وقتی هم به کودکی که گریه و زاری راه می اندازد بیسکوییت یا شکلات می دهید در واقع گریه و زاری را تشویق می کنید.
خیلی خوب است که مهارتها و تواناییهای جدید کودک را جشن بگیرید. بعضی وقتها غذا راه آسان و مناسبی برای پاداش دادن و جشن گرفتن است. اما چه اتفاقی می افتد اگر غذا طریق معمول یا تنها راه تشویق کردن یک دستاورد یا رفتار باشد؟ الگوهای تشویق و پاداش اغلب در سنین کودکی تعیین می شوند و شما باید تصمیم بگیرید که آیا می خواهید استفاده از غذا به عنوان پاداش را به او آموزش دهید. تلاش کنید به تشویق و پاداش تنوع ببخشید. در آغوش گرفتن، تعریف و تمجید کردن، دعوت کردن او به یک بازی یا کمک به انجام یک کار با شما، و اختصاص زمان برای یک داستان یا کتاب جایگزینهای خوبی هستند.
وقتی نوزادتان گریه و زاری می کند، بیسکوییت و غذا می تواند به طور موقت او را آرام کند. ولی شما باید علت گریه و زاری را پیدا کنید. وقتی نوزادتان بزرگتر می شود ممکن است علت گریه کردنش خستگی، دندان جدید یا بی حوصلگی باشد. اگر علت گریه ی او گرسنگی نیست تلاش کنید راه دیگری برای آرام کردن او پیدا کنید. راه حلی که معطوف به حذف علت گریه ی او باشد مدت زمان بیشتری دوام می آورد.
غذا می تواند تبدیل به یک تنبیه شود اگر کودک را به خوردن آن مجبور کنید. ممکن است غذاهایی را که در کودکی به زور به شما خورانده اند به یاد داشته باشید و شاید تا همین امروز هم از دیدن آن غذاها حالتان بد شود. به زور غذا دادن و پاداش دادن برای خوردن برخی غذاهای خاص اصلا ایده ی خوبی نیست. اینگونه دعواهای غذایی آغاز می شوند.
به مانند تمام مراحل رشد کودک، رفتار و برخورد پدر و مادر با مسأله ی غذا می تواند رفتار کودک را به طور اساسی تغییر دهد. چون کودکان در سنین پایین کاملا از نظر غذایی به شما وابسته اند، نظرات آنها درباره ی غذا تحت تأثیر شما شکل می گیرد. همانطور که در این مطلب دیدید، قدمهای ساده ای وجود دارد که می توانید برای اطمینان از سالم بودن عادات غذایی فرزندتان بردارید.
این مطلب ترجمه ای بود از مقاله ای به قلم آلوین ادن، پروفسور بالینی پزشکی اطفال در کالج پزشکی دانشگاه کورنل.
محتوای این مطلب صرفا برای اطلاع رسانی است و به هیچ عنوان نمی توان آن را توصیه ی پزشکی قلمداد کرد. سایت چرا؟چرا؟دات کام هیچ گونه مسئولیتی در قبال عواقب به کار بستن توصیه های این مطلب ندارد. برای دریافت توصیه پزشکی لطفا به پزشک مورد اطمینان خود مراجعه کنید.
منبع: www.howstuffworks.com
چگونه کودک را ادب کنیم؟
طبیعی است که کودکان تا پیش از اینکه راهنمایی و تربیت مناسب را دریافت کنند، دردسرهای زیادی برای والدینشان ایجاد می کنند. برخی کودکان بیش فعال هستند و چالشهای بیشتری در مقایسه با دیگر کودکان پدید می آورند. ولی همه ی کودکان باید پذیرفته شوند و مورد محبت قرار بگیرند و پدر و مادرها باید به خاطر داشته باشند که هدف از ادب کردن آموزش است. در این مطلب به برخی از جنبه های تربیت کودکان می پردازیم که شامل موارد زیر می شود:
- چگونه کودک را تنبیه کنیم: ادب کردن کودک لزوما به معنی تنبیه کودک نیست، زیرا هدف دراز مدت این است که به او بیاموزیم چگونه نظم و ترتیب را رعایت کند و به جای اطاعت محض، زمام کارهای خودش را به دست بگیرد. رفتار خوب البته نسبی است و استانداردها از خانواده ای به خانواده ی دیگر متغیرند. بدیهی است که آموزش اصول ایمنی از همه چیز مهمتر است. بچه های کوچک بیش از تنبیه به راهنمایی نیاز دارند و هدف از تنبیه نباید انتقام بلکه باید آموزش باشد. گوشه ی اتاق ایستاندن برای کودکان در همه ی سنین یک تنبیه مؤثر است و پاداش دادن برای کارهای خوب هم برای تربیت همه ی کودکان مفید است. به خاطر داشته باشید که مقررات را ساده و مختصر نگه دارید و حتی اگر با تنبیه بدنی به شکل زدن بر نشیمنگاه بچه موافقید، ولی هیچگاه او را تکان ندهید و بر سرش نزنید.
- با کودکان خاص چگونه رفتار کنیم: برخی کودکان برای هر پدر و مادری چالش آفرین هستند. اراده ی قوی دارند و به شدت کنجکاوند، دچار مشکلات خواب و تغذیه هستند و از زمان تولد اینگونه بوده اند. برخی ممکن است بیش فعال باشند در حالی که از هوش بالا برخوردارند. کودک خاص را هم باید پذیرفت و به او محبت کرد. هر از گاهی بگذارید او در دعواها برنده شود تا توان خود را برای مشکلات اساسی تر ذخیره کنید. تا زمانی که به سن مدرسه برسد از معاینه ی کامل خودداری کنید.
چگونه کودک را تنبیه کنیم
عبارت “ادب کردن” در ذهن بسیاری از پدر و مادرهای نسل قبل مترادف تنبیه است. به نظر آنها که از فرزندانشان انتظار اطاعت بی چون و چرا داشتند، توجه و محبت بیش از اندازه به بچه ها باعث لوس شدن آنها می شود.
امروزه ما می دانیم که عشق و محبت برای تربیت کامل بچه ها لازم است و معنای صحیح ادب کردن، آموزش نحوه ی رفتار است. هدف طولانی مدت ما این است که بچه ها خودشان، خودشان را تربیت کنند و به جای اطاعت محض از قوانینی که بزرگترها و قوی ترها تدوین کرده اند خودشان زمام امور خود را به دست بگیرند.
مسلما رفتار خوب نسبی است. استانداردها شخصی هستند و رفتارهایی که در یک خانواده غیر قابل قبول است ممکن است در خانواده ای دیگر رضایت بخش تلقی شود. زمانه هم عوض می شود. شما لزوما همان توقعاتی را از فرزندتان ندارید که پدر و مادرتان از شما داشتند. به مرور که کودک بزرگ می شود اصول و ارزشهای مورد قبول شما را جذب می کند.
مسلما فرزند شما باید بدون چون و چرا آموزشهای ایمنی را بپذیرد. نمی توان از کودک دو ساله توقع داشت که خودش خودش را تربیت کند. “نکن” گفتن شما در هنگامی که می خواهد وسط خیابان بپرد و یا برادر یا خواهر کوچکترش را بزند، باید فورا اطاعت شود. ولی فرزند شما یاد می گیرد و هر بار که امر و نهیتان را تکرار می کنید درس شما بهتر در ذهنش می نشیند تا زمانی که خودش به جای شما مسئولیت کارهایش را به عهده می گیرد.
به عنوان مثالی دیگر وقتی کودک سه ساله تان را از توپ بازی در اتاق منع می کنید، هدف شما این نیست که به او بفهمانید که شما رئیسید یا حتی از توپ بازی در خانه جلوگیری کنید. هدف این است که به کودک یاد بدهید که به خانه و وسایلش احترام بگذارد و نهایتا کودک این را یاد می گیرد. او با تسلط پیدا کردن بر خودش و اعمالش، نه تنها از توپ بازی در اتاق خودداری می کند بلکه به چراغها هم ضربه نمی زند، چکش را به مبل و صندلی نمی کوبد و از فعالیتهای مخرب دیگر هم امتناع می کند.
بچه های کوچک به راهنمایی بیش از تنبیه نیاز دارند. اما وقتی فرزند شما بین دو تا دو و نیم سال سن دارد، کم کم فرق بین درست و اشتباه را می فهمد و شما به دنبال راهی می گردید که او را برای سوء رفتارهایش به شکل مؤثر و منصفانه مجازات کنید. شیوه ای که برای تنبیه فرزندتان انتخاب می کنید بستگی دارد به سن او، شخصیت او و شما، و شاید به نحوه ی تنبیه شدن خودتان در دوران کودکی. کودک دل نازک یک ساله ی شما احتمالا حتی با یک خم ابروی شما بغضش می شکند در حالی که یک کودک یک ساله ی طغیانگر ممکن است حتی با شدیدترین تشرها هم احساساتش تحریک نشود. یک کودک دو ساله ممکن است حتی به توصیه ی کلامی شما واکنش مثبت نشان دهد در حالی که کودک دو ساله ی دیگر ممکن است فارغ از آنچه شما بگویید کاری را که نباید بکند عمدا تکرار کند.
همیشه به خاطر داشته باشید که هدف از تنبیه انتقام نیست بلکه آموزش است و عملی که به خاطرش کودک را تنبیه می کنید عملی است که شما نکوهش می کنید نه کودک. تنبیه را فورا اجرا کنید (آن را به “وقتی بابایت بیاید” موکول نکنید) و بلافاصله پس از تنبیه به کودک نشان دهید که دوستش دارید.
بازداشت کودکان در همه ی سنین یک تنبیه مؤثر محسوب می شود؛ چه برای یک کودک یکی دو ساله ی عصبانی و چه برای یک کودک طغیانگر نزدیک به بلوغ. تنها تفاوت این است که کودک یکی دو ساله را برای مدت کوتاهی روی صندلی اش می گذارید و از او می خواهید که همانجا بماند -مثلا دو یا سه دقیقه- ولی کودک بزرگتر را تا زمانی که اشتباهش را بپذیرد به گوشه ای می رانید. برای کودکان کوچکتر که درک خوبی از زمان ندارند می توان از ساعت شنی یا زمان سنج آشپزخانه که دارای عقربه است برای نشان دادن زمان به او استفاده کرد تا بتواند گذشت زمان را ببیند. یکی از بهترین جنبه های بازداشت این است که فرصتی برای آرامش کودک و پدر و مادر فراهم می کند.
نشان دادن پیامد منطقی کارهای اشتباه کودک به او یکی از منصفانه ترین و عاقلانه ترین شیوه های تنبیه است. این شیوه ی تنبیه در سنین بالاتر بیشترین کارآیی را دارد. مثلا وقتی کودک زیاد می خوابد به اتوبوس مدرسه نمی رسد؛ پس بگذارید پیاده به مدرسه برود. یا وقتی که کارهایش را به موقع انجام نمی دهد اجازه پیدا نمی کند تلویزیون نگاه کند. ولی حتی برای کودک خردسال کوچکتر از سه سال هم قابل فهم است که اگر بر خلاف اخطار پدر و مادر با سه چرخه به کوچه برود اجازه نخواهد داشت به مدت یک روز از سه چرخه اش استفاده کند. و یا اگر از یک اسباب بازی به عنوان سلاح استفاده کند، شما آن اسباب بازی را از او می گیرید. پیامد منطقی کتک زدن، گاز گرفتن و لگد زدن جدا شدن از هم بازی یا فردی است که کودک به او حمله کرده.
نهایتا پرسش تنبیه بدنی پیش می آید: آیا باید بر نشیمنگاه کودک بزنید یا نه؟ برخی پدر و مادرها معتقدند که هیچ وقت نباید بر نشیمنگاه کودک زد زیرا این کار بیشتر خالی کردن عصبانیت خود ماست تا آموزش به کودک. این دسته از پدر و مادرها می گویند درسی که این کار به کودک می آموزد این است که کتک زدن یک راه حل برای مشکلات است. تنها استثنایی که این دسته از والدین قائل می شوند یک تنبیه بدنی سریع برای وقتی است که کودک به وسط خیابان می پرد تا به این وسیله او را از به خطر انداختن خودش یا دیگران بر حذر بدارند. ولی آیا اینگونه کودک سردرگم نمی شود که چگونه با زدن بر نشیمنگاهش می خواهید او را از آسیب زدن به خودش یا دیگران باز بدارید؟
هیچگاه کودک راتکان ندهید و بر سرش نزنید -این کار خطر آسیب به مغز و حتی مرگ را به همراه دارد. ماهیچه های گردن کودک هنوز ضعیف هستند؛ وقتی که سر به عقب بر می گردد، مغز به جمجمه می خورد و رگها کشیده یا بریده می شوند. رگهای چشم هم ممکن است آسیب ببینند و منجر به کاهش یا از دست رفتن بینایی شوند.
نهایتا باید به همه ی کسانی که از فرزندتان مراقبت می کنند بگویید که هیچ وقت از تنبیه بدنی برای فرزندتان استفاده نکنند. این نوع از تنبیه، در صورت اجرا، بهتر و ایمنتر است که توسط خود شما اجرا شود.
- مطمئن شوید که توقعاتتان از بچه منطقی است. توقعات پدر و مادرها از فرزندشان به سادگی از حد می گذرد مخصوصا وقتی که با فرزند اول رو به رو هستند. هیچ کس نمی تواند از نوزاد نه ماهه توقع داشته باشد که مراقب چیزهایی که در دهانش می گذارد باشد؛ کودک در این سن نیاز به مراقبت پیوسته دارد. ولی ممکن است وسوسه شوید با کودک خردسال باهوشی که خوب راه می رود، حرفهای شما را می فهمد و جمله می گوید مثل یک آدم بزرگ رفتار کنید. متوجه نمی شوید که چرا نافرمانی می کند و تلاش می کند از خطوط قرمزی که تعیین کرده اید عبور کند. حقیقت این است که طبیعت کودک به او فشار می آورد که خودش را از شما جدا کند و مستقل شود و رفتار کودک پاسخی است به این ندای طبیعی. سرپیچی او به معنای رشد او است. برای مدتی تا حد ممکن کمتر به او فرمان بدهید، در صورت امکان به او بیش از یک گزینه بدهید و از دیپلماسی به جای فشار برای ترغیب او به صحیح رفتار کردن استفاده کنید.
- به رفتار خوب پاداش بدهید نه به رفتار بد. به کودک خوش رفتار بیش از کودک بدرفتار توجه کنید. وقتی رفتار صحیح از کودک سر می زند او را تشویق کنید و بغلش کنید. وقتی در واکنش به تنبیه شما شروع به جیغ و داد می کند به او توجه نکنید. برای کودکان خردسال، محبت و ستایش بهتر از پاداش مادی مثل غذا و اسباب بازی و پول است. با این حال مراقب باشید کلمات ستایش آمیز را با استفاده ی نا به جا نامعتبر نکنید – حتی برای خردسالان.
- واکنش شدیدتر از حد به کارهای اشتباه نشان ندهید. نباید با شدت یکسان برای اشتباهات کوچک و بزرگ کودک را ملامت و تنبیه کرد. شدیدترین لحن صدایتان را برای شرایط واقعا اضطراری نگه دارید و شدیدترین تنبیه را در واکنش به کارهایی استفاده کنید که برای کودک یا دیگران خطرناک است.
- پیغامتان را خلاصه و روشن بیان کنید. قوانینتان را ساده نگه دارید و مرتب آنها را تکرار کنید. واضح و با کلمات یک هجایی صحبت کنید. وقتی به کودک دستوری می دهید به چشمانش نگاه کنید و دستش را بگیرید. قوانینی وضع نکنید که قابل اعمال نباشند یا بر پایه ی عواطف استوار باشند. مثلا شما نمی توانید کودک را مجبور کنید بخوابد یا کسی را دوست داشته باشد. وقتی کودک از قانونی سرپیچی می کند به طور خلاصه به او بگویید که چه کار اشتباهی انجام داده است و چرا کارش اشتباه است. گرفتن دست او و دست گذاشتن روی شانه اش در حالی که او را ملامت می کنید محبت شما را نشان می دهد و می تواند توجه کودک را بیشتر به شما جلب کند.
با کودکان خاص چگونه رفتار کنیم
هر پدر و مادری می داند که سر و کله زدن با بعضی بچه ها دشوارتر از دیگر بچه هاست. گاهی به علت تفاوت شخصیت والدین و کودک مشکلاتی ایجاد می شود ولی کودکانی هم هستند که هر پدر و مادری با آنها به مشکل بر می خورد. کودکان مشکل ساز واقعی ممکن است از زمان نوزادی اینچنین بوده باشند؛ مثلا مشکلات خواب و تغذیه و بیماریهای خفیف مختلف. مشکلات با بچه بزرگ می شوند. کودک دارای اراده ای قوی است با نیازهای شدید و تصمیمات خلل ناپذیر. اغلب هم نسبت به همه ی جنبه های محیط اطراف شدیدا کنجکاو است.
والدین چنین کودکانی می توانند حداقل به این دلخوش باشند که کودکان اینچنینی عموما از هوش فوق العاده برخوردارند. برخی را می توان در میان بیش فعالان طبقه بندی کرد ولی چنین تشخیصی را نمی توان تا پیش از سن مدرسه انجام داد. تنها پس از یک معاینه ی جسمی کامل و گاهی آزمایش روانی می توان به تشخیص بیش فعالی رسید و برای کودک دارو تجویز کرد. برخی پزشکان معتقدند که می توان با حذف شیرینی و رنگ غذا از رژیم کودک به درمان بیش فعالی او کمک کرد ولی این یک نظریه ی بحث برانگیز است. در کل در مورد تشخیص بیش فعالی مجادلات زیادی هست مخصوصا وقتی که بحث تجویز دارو در میان باشد.
آنچه اهمیت دارد این است که کودک دارای اراده ی قوی را به همان صورتی که هست بپذیریم و محبت و ارادت خود را مکرر به او نشان دهیم. در صورت امکان با پرت کردن حواس کودک از کارها و وضعیتهایی که مشکل سازند از درگیر شدن با او بپرهیزید. در صورت لزوم محکم با او برخورد کنید اما انرژی خود را برای مشکلات اساسی حفظ کنید. هر از چند گاهی اجازه بدهید که کودک در دعواها برنده شود. زمانهایی هست که کنترل کودک خیلی سخت می شود و شما دچار اضطراب می شوید. تلاش کنید در این دوران هم برای خود زمانهای آزاد فراهم کنید حتی اگر شده یک بعد از ظهر یا غروب.
هرچنند هیچ پدر و مادری از ادب کردن کودک لذت نمی برد، ولی این کار از لوازم تربیت کودک است. اگر بی طرفانه و منصفانه به این کار بپردازید، نسبت به اعمالتان اطمینان خاطر خواهید داشت. به خاطر داشته باشید که ادب کردن، هم برای صلاح خود کودک است و هم برای صلاح پدر و مادر.
محتوای این مطلب صرفا برای اطلاع رسانی است و به هیچ عنوان نمی توان آن را توصیه ی پزشکی قلمداد کرد. سایت چرا؟چرا؟دات کام هیچ گونه مسئولیتی در قبال عواقب به کار بستن توصیه های این مطلب ندارد. برای دریافت توصیه پزشکی لطفا به پزشک مورد اطمینان خود مراجعه کنید.
منبع: www.howstuffworks.com