محدوده ی میانی رشد چیست؟
در تاریخ: 1 می 2017

شما در حال آموزش تفریق به یک کودک هستید. او جمع کردن را قبلا فرا گرفته است و شما تلاش می کنید با استفاده از مفهوم جمع زدن، مفهوم تفریق را هم به او معرفی کنید. در ابتدا گام به گام او را با مراحل مختلف تفریق آشنا می کنید. وقتی که به این مراحل مسلط شد، می تواند مستقلا بر روی تفریق کار کند. ممکن است خودتان متوجه نشده باشید، اما شما در این فرآیند آموزش از مفهوم محدوده ی میانی رشد استفاده کرده اید.

درست است که نام این مفهوم پیچیده به نظر می رسد، اما این مفهوم پایه و اساس بسیاری از روشهای یادگیری است. محدوده ی میانی رشد اساسا به معنای تفاوت کارهایی است که فرد بدون کمک دیگران می تواند انجام دهد و کارهایی که برای انجامشان به راهنمایی و کمک تحصیلی نیاز دارد. به عبارت دیگر محدوده ی میانی رشد شکاف بین رشد بالفعل و رشد بالقوه ی فرد است. بر اساس این مفهوم، آزمونهای استانداردی که برای اندازه گیری هوش افراد استفاده می شود بهترین روش برای تشخیص میزان رشد بالقوه ی آنها نیست.

لیو ویگوتسکی، روانشناس و متخصص رشد شناختی-اجتماعی قرن نوزده و ابتدای قرن بیستم، مفهوم محدوده ی میانی رشد را زمانی مطرح کرد که مشغول تحقیق درباره ی فعالیتهای مغز کودک از قبیل میزان توجه، حافظه و ادراک بود. بر اساس نظریه ی او نحوه ی این فعالیتها در هر شخص به شکل یکتایی مختص خود اوست. ویگوتسکی معتقد بود که برای تشخیص بهتر قابلیتهای بالقوه ی رشد در کودک، باید به جای آزمودن دانسته های او، توانایی او در حل مستقل مسائل را با توانایی او در حل مسائل با کمک شخصی که مهارتهای لازم را دارد مقایسه کرد.

او معتقد بود که کودک یکی از والدین را الگو قرار می دهد و رفته رفته فرا می گیرد که چگونه وظایفش را بدون کمک به انجام برساند. هر چه مهارت معلمها، والدین یا دوستانی که با او در ارتباطند بیشتر باشد، کودک بهتر مفاهیم را متوجه می شود. کار معلم چیزی بیش از آموزش نحوه ی انجام یک کار است؛ آموزگار به کودک نشان می دهد که چگونه نحوه ی تفکرش درباره ی یک کار یا مفهوم را اصلاح کند. اساسا شیوه ی تعاملات اجتماعی کودک می تواند اطلاعات خوبی درباره ی قابلیتهای رشد شناختی او به دست دهد. در ادامه می بینیم که چگونه می توان محدوده میانی رشد را در یک کودک مشخص کرد.

محدوده ی میانی رشد کودک کجاست؟

مفهوم محدوده ی میانی رشد، ابزار مفید و مؤثری برای آموزش به شیوه ی همکاری و همیاری است. اما پیش از آنکه بتوانید از این ابزار برای آموزش استفاده کنید باید بتوانید تشخیص دهید که این محدوده کجاست. برای تشخیص این موضوع معلمان و والدین از کودک سؤالاتی می پرسند و شیوه ی یادگیری منحصر به فرد کودک را مشاهده می کنند. سپس می توان نیازهای یادگیری کودک را دنبال کرد و تغییرات آنها را در حین رشد کودک مشاهده کرد. با انجام این کار، می توانید نموداری از آنچه کودک تا کنون یاد گرفته بسازید و آنچه را کودک در آینده فرا خواهد گرفت در نظر بگیرید.

هنگامی که کودک را در حال بازی و تعامل با دیگران تماشا می کنید، می توانید روشهای مخصوص او برای برقراری ارتباط را ببینید. ببینید کودک چگونه آنچه را در ذهن دارد بیان می کند و چگونه مفاهیم را برای دیگران تشریح می کند. سپس می توانید کارهایی را که کودک باید یاد بگیرد به شکل زیر دسته بندی کنید:

  • کارهایی که کودک هنوز نمی تواند انجام دهد.
  • کارهایی که کودک با کمک دیگران می تواند انجام دهد.
  • کارهایی که کودک می تواند مستقلا انجام دهد.

هر وقت اطلاعات بالا را به دست بیاورید، می توانید محدوده ی میانی رشد را شناسایی کنید. محدوده ی میانی رشد به نوبه ی خود از چهار مرحله تشکیل می شود. در مرحله ی اول، کودک با کمک دیگران مثل معلمها، والدین، یا همسنهایش یک کار را به انجام می رساند یا یک مفهوم را درک می کند. در مرحله ی دوم، خود کودک به خودش یاری می رساند. در مرحله ی سوم، کودک روش انجام کار یا درک مفهوم را در خود نهادینه می کند. در مرحله ی چهارم، کودک به عقب بر می گردد و دوباره مراحل قبلی را برای یادگیری یک کار یا مفهوم جدید طی می کند.

زمانی که محدوده ی میانی رشد را شناسایی کنید، می توانید آن را برای آموزش کارها و مفاهیم جدید به کودک به کار ببرید. در ادامه به این می پردازیم که چگونه معلمها می توانند از این ابزار در کلاس درس استفاده کنند.

استفاده از مفهوم محدوده ی میانی رشد در کلاس درس

معلمها برای استفاده از مفهوم محدوده ی میانی رشد، آموزش را در قدمهای کوچک و بر اساس کارهایی که کودک مستقلا قادر به انجام آنهاست به پیش می برند. این راهکار اصطلاحا روش داربستی نامیده می شود. معلم در این روش باید تا زمانی که کودک خودش مستقلا توانایی انجام کار مورد نظر را پیدا کند، به او کمک و پشتیبانی ارائه دهد.

پیش از آنکه معلمها بتوانند کودک را برای یادگیری مفهوم مورد نظرشان گام به گام راهنمایی کنند، باید ابتدا مشخص کنند که هر یک از این گامها -اصطلاحا داربستها- چه نقشی در زندگی روزمره ی کودک دارند. سپس معلم بر پایه ی این داربستها کار را ادامه می دهد تا محدوده ی رشد میانی کودک را توسعه دهد. برای استفاده ی مؤثر از محدوده ی میانی رشد در یادگیری، معلم باید مرتب بر ارتباط بین دانش کنونی کودک و آنچه قرار است یاد بگیرد تأکید کند. مثلا معلمی را فرض کنید که می خواهد به دانش آموز مفهوم چرخه ی آب را توضیح دهد. اگر معلم پیشتر مفهوم تبخیر را به کودک درس داده باشد، باید از این دانش کودک درباره ی تبخیر برای معرفی مفهوم میعان استفاده کند. بدین شکل کودک می تواند در ذهنش مراحل مختلف چرخه ی آب را به هم مرتبط کند.

ارتباط بین مهارتهای آموزش داده شده و کاربرد آنها در زندگی روزمره ممکن است در ابتدا روشن نباشد و ممکن است برای روشن شدن این موضوع به چندین درس دیگر نیاز باشد. با مطالعه ی بیشتر و انجام تکالیف کودک می تواند ارتباط بین ایده ها و تجارب روزانه را درک کند. مثلا دانش آموز ممکن است در ابتدا متوجه نباشد که چگونه مهارت جمع زدن می تواند در زندگی روزمره برای او مفید واقع شود. ولی وقتی از او خواسته شود تعداد سیبهای یک گروه را با تعداد پرتقالهای گروه دیگر جمع بزند، دانش آموز کم کم به این درک می رسد که چگونه تئوری جمع زدن با شمردن اشیاء روزمره ارتباط پیدا می کند. بعضی وقتها، ممکن است معلم مؤثرترین فرد برای انتقال یک مفهوم نباشد. کار گروهی و همکاری در قالب پروژه های تیمی با افراد هم سطح و هم پایه که مفهوم یا مهارت مورد نظر را فرا گرفته اند هم می تواند مفید و مؤثر باشد.

در زیر نگاهی می اندازیم به فرآیند گام به گامی که معلم می تواند برای استفاده از مفهوم محدوده ی میانی رشد به کار گیرد:

  • اول باید معلم تشخیص دهد که دانش آموز چه چیزهایی را می داند. با پی بردن به معلومات دانش آموز، معلم می تواند برای معرفی مفاهیم جدید از دانشی که کودک از قبل فرا گرفته بهره بگیرد.
  • سپس معلم با استفاده از روش داربستی، دانش کودک را توسعه می دهد. داربست به کودک این امکان را می دهد که از آنچه هم اکنون می داند به آنچه که باید در انتهای درس بداند برسد. در هنگام برنامه ریزی برای دروس، معلم باید به خاطر داشته باشد که برای پیشبرد روش داربستی، باید تمرین نظارت شده را در برنامه ی درسی بگنجاند.
  • در انتها معلمها می توانند به دانش آموزان کمک کنند که ارتباط بین آموخته های قبلی خود و دروس جدید را پیدا کنند. مثلا اگر یک معلم ریاضی به تازگی عمل تقسیم را به شاگردانش یاد داده، می تواند ارتباط عمل تقسیم با عمل ضرب را هم برای آنها توضیح دهد.
  • در حین به کارگیری مفهوم محدوده ی میانی رشد در آموزش، معلم مکررا این چرخه را تکرار می کند. ابتدا معلومات کودک را تشخیص می دهد، سپس به او آموزش می دهد که چگونه این معلومات را بیشتر کند و بعد ارتباط دروس جدید با آموخته های قبلی را برای او روشن می کند تا بتواند مفاهیم جدید را با کمک و پشتیبانی معلم فرا بگیرد.

منابع:

  • “Constructivist Theory.” Learning and Teaching.http://www.learningandteaching.info/learning/constructivism.htm
  • “Four Stage Model of ZPD.” North Central Regional Educational Laboratory. http://www.ncrel.org/sdrs/areas/issues/students/learning/lr1zpd.htm
  • “Social Development Theory: Vygotsky.” The Theory into Practice Database. http://tip.psychology.org/vygotsky.html
  • “Zone of Proximal Development.” North Central Regional Educational Laboratory. http://www.ncrel.org/sdrs/areas/issues/students/learning/lr1zpda.htm
  • “Zone of Proximal Development.” Learn NC. http://www.learnnc.org/lp/pages/5075

منبع: www.howstuffworks.com

 

One thought on “محدوده ی میانی رشد چیست؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *