هرچند بسیاری از ما کسانی را می شناسیم که با مشکلات و اختلالاتی در خوردن دست و پنجه نرم می کنند، اما همچنان سوء برداشتهای فراوانی درباره این اختلالات وجود دارد. سوء برداشتها در این مورد می تواند باعث شود که افراد در موقع لزوم به جستجوی کمک برنیایند و یا خانواده ها نتوانند علائم این اختلالات را به درستی در عزیزان خود تشخیص دهند.
به دلیل شرم و خجالتی که پیرامون این اختلال وجود دارد، افراد مبتلا عمدتا تلاش می کنند علائم خود را از دیگران مخفی کنند. به همین دلیل است که باید حقایق را در این باره فرا گرفت تا اگر عزیزی در اطراف ما به آن دچار است بتوان در اسرع وقت به او کمک کرد.
ماری تانتیلو، متخصص اختلالات خوردن، رایج ترین سوء برداشتها پیرامون این مسأله را بر می شمرد.
سوء برداشت: اختلالات خوردن فقط دختران نوجوان طبقه ی ثروتمند را متبلا می کنند.
حقیقت این است که این بیماری می تواند هر کسی را مبتلا کند فارغ از جنسیت و نژاد و قومیت و طبقه ی اجتماعی-اقتصادی. تعداد زنان میانسال مبتلا به این بیماری در حال افزایش است و حد اقل ده درصد افراد متبلا به این اختلال مرد هستند. به دلیل اینکه اختلال خوردن عموما به عنوان “بیماری زنان” تلقی می شود، مردان مبتلا با احتمال کمتری به داشتن این بیماری اذعان می کنند و یا در صدد درمان بر می آیند.
سوء برداشت: افراد داری وزن طبیعی نمی توانند مبتلا به این اختلال باشند.
حقیقت این است که این بیماری در اشکال و ابعاد مختلف بروز می کند و افرادی که با آن درگیر هستند لزوما کسانی نیستند که از لاغری مفرط رنج می برند. بسیاری از افراد مبتلا وزن طبیعی دارند و برخی حتی اضافه وزن دارند.
سوء برداشت: تنها تأثیر اختلال خوردن تغییر میزان غذای مصرفی و تغییر وزن است.
حقیقت این است که افراد مبتلا به اختلال خوردن عمدتا از یک بیماری پس زمینه ای دیگر رنج می برند و عادات ناسالم غذایی آنها واکنشی است به مشکلاتی از قبیل اظطراب، افسردگی، اعتماد به نفس پایین و غیره. اختلال در خوردن باعث انزوای شخص می شود و وظایف اجتماعی او را مختل می کند. هرچند برگشتن به یک رژیم غذایی مناسب قدم اولیه ی بسیار مهمی در راه درمان این بیماری است، اما درمانهای متعاقب آن تقریبا همیشه ضروری می باشد.
سوء برداشت: اختلالات خوردن مسأله ای جدی نیستند. آنها را می توان به عنوان یک سبک زندگی خاص یا نوعی از رژیم افراطی طبقه بندی کرد.
حقیقت این است که اختلال خوردن یک بیماری روانی جدی است و ممکن است زندگی شخص را به خطر بیاندازد. این اختلال با عوارض جدی پزشکی و روانی مرتبط است و نرخ مرگ و میر افراد مبتلا به آن در میان دیگر بیماریهای روانی بالاترین است. فقط تغییرات اندک در میزان خورد و خوراک و ورزش می تواند بی ضرر باشد. اما تغییرات بیش از حد می تواند منجر به عواقب شدید فیزیکی و روانی شود.
اگر یکی از عزیزان شما با دوری گرفتن از خانواده و دوستان علائم نوعی اختلال خوردن را بروز می دهد و عادات غذایی خود را تغییر می دهد و نظرات منفی و وسواس گونه درباره ی وزن و بدنش بیان می کند، با او به طور خصوصی صحبت کنید و احتمال بروز اختلال خوردن را جدی بگیرید.
مشاهدات و دغدغه های خود را در قالب جملاتی که با “من” شروع می شود با او در میان بگذارید. مثلا بگویید: “من متوجه شده ام که موقع شام زیاد غذا نمی خوری و نگرانم.” آن فرد ممکن است در ابتدا وجود هر گونه مشکلی را انکار کند. بنابراین مهم است که راه را برای ارتباطی اینچنینی در آینده باز بگذارید. به او یادآوری کنید که چون او را دوست دارید نگرانیتان را با او در میان گذاشته اید.
به آرامی اما با ثبات قدم او را تشویق کنید که از متخصص یاری بجوید و به او پیشنهاد کنید که در اولین جلسه ی ملاقات با متخصص او را همراهی کنید. اگر فرزند شماست با پزشک او یا با متخصص اختلال خوردن صحبت کنید. مداخله ی زودهنگام کلید پیشگیری از عواقب و بیماریهای حاد است.
منبع: www.urmc.rochester.edu